ما دل به دست مهر تو زان باز داده‌ايم

شاعر : خاقاني

کاندر طريق عشق تو گرم اوفتاده‌ايمما دل به دست مهر تو زان باز داده‌ايم
کز رمزهاي درد تو سري گشاده‌ايمما رطل‌هاي درد تو زان در کشيده‌ايم
اينک براي دادن جان ايستاده‌ايمگفتي که دل بداده و فارغ نشسته‌اي
چون دامن نياز به دست تو داده‌ايمما آستين ناز تو از دست کي دهيم
از فرق فرقدين قدم برنهاده‌ايمتا هم‌قدم شديم سگ پاسبانت را
مولاي کس نه‌ايم که آزاد زاده‌ايمکس را چه دست بر ما گر عاشق توايم
کو راه باده‌خانه که جوياي باده‌ايمما هم به باده همدم خاقانيم و بس