ما دل به دست مهر تو زان باز داده‌ايم

ما دل به دست مهر تو زان باز داده‌ايم شاعر : خاقاني کاندر طريق عشق تو گرم اوفتاده‌ايم ما دل به دست مهر تو زان باز داده‌ايم کز رمزهاي درد تو سري گشاده‌ايم ما رطل‌هاي درد تو زان در کشيده‌ايم اينک براي دادن جان ايستاده‌ايم گفتي که دل بداده و فارغ نشسته‌اي چون دامن نياز به دست تو داده‌ايم ما آستين ناز تو از دست کي دهيم از فرق فرقدين قدم برنهاده‌ايم تا هم‌قدم شديم سگ پاسبانت را مولاي کس نه‌ايم که آزاد زاده‌ايم کس را چه دست بر ما گر عاشق توايم...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ما دل به دست مهر تو زان باز داده‌ايم
ما دل به دست مهر تو زان باز داده‌ايم
ما دل به دست مهر تو زان باز داده‌ايم

شاعر : خاقاني

کاندر طريق عشق تو گرم اوفتاده‌ايمما دل به دست مهر تو زان باز داده‌ايم
کز رمزهاي درد تو سري گشاده‌ايمما رطل‌هاي درد تو زان در کشيده‌ايم
اينک براي دادن جان ايستاده‌ايمگفتي که دل بداده و فارغ نشسته‌اي
چون دامن نياز به دست تو داده‌ايمما آستين ناز تو از دست کي دهيم
از فرق فرقدين قدم برنهاده‌ايمتا هم‌قدم شديم سگ پاسبانت را
مولاي کس نه‌ايم که آزاد زاده‌ايمکس را چه دست بر ما گر عاشق توايم
کو راه باده‌خانه که جوياي باده‌ايمما هم به باده همدم خاقانيم و بس


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.