آمد بهار و بخت که عشرت فزا شود

شاعر : خاقاني

از هر طرف هزار گل فتح وا شودآمد بهار و بخت که عشرت فزا شود
چون بهر شاه تخت مرصع بنا شودگلشن شود نشيمن سلطان نوبهار
شد جمع تا نشيمن بحر سخا شودکان زر و جواهر بحر در و گهر
گلزار تخت شه که بر آب بقا شودبرگش زمرد است و گلش لعل آبدار
لعلي به صد هزار بدخشان بها شودتوران سزد به پادشهي کز سر پري
در باغ تخت غنچه‌ي ياقوت وا شودشد وقت کز نسيم قدوم بهار ملک
کامسال تازه از پي هم فتح‌ها شودعيد قدم مبارک نوروز مژده داد
چون شاهدان ز خون عدو پرحنا شودعيد مبارک است کزان پاي بخت شاه
هر کار کز خداي بخواهد روا شودخاقاني عيد آمد و خاقان به يمن خود