از بدان نيک ترس خاقاني

شاعر : خاقاني

تا دل و دين تو تبه نکننداز بدان نيک ترس خاقاني
تا پليدانت خاک ره نکنندبا خدا اعتقاد پاکان دار
تا خط عمر تو سيه نکنندبر تن دين مدار خال سپيد
جز شناعت به روي مه نکنندمشکن از طعن ناکسان که سگان
جز بر انصاف تکيه‌گه نکنندبده انصاف خود که دينداران
کاهل اخلاص خود گنه نکنندبه گناهي ز مخلصان مازار
ياد مهر تو مه به مه نکننددوستانت خواص به، که عوام
ماه نو بنگرند و خه نکنندماه نو را چه نقص اگر گبران
اره بر سر براني اه نکنندگر چو جمشيد جمع خاصان را
تات چون سايه وقف چه نکنندغمز کاره مباش چو خورشيد
گه کنند احتمال و گه نکنندشوخ روئي مکن که پاک دلان
تات چون زر اسير گه نکنندبيش چون نقره بوي دار مباش
درجه‌اش را ز يک به ده نکنندباش يک دل که هرکه يک دل نيست
خطبه‌ي شهر بر دو شه نکننداز دو دل دم مزن که در يک ملک
سرت بي‌مغز چون کله نکنندسر ميفراز تا کله داران
درس والتين پي شره نکنندبه غرض دوستي مکن که خواص
تات بي‌آب تر ز که نکنندبا مهان آب زير کاه مباش
جز پسين جاي پيشگه نکنندپس نشين از صدور کز کشتي
که جبا را سر سپه نکنندچون کني دوستي دلير درآي
که رخ و فيل کار شه نکننداز خسان همت کسان مطلب
تا به چشم کژت نگه نکنندبا سران گوش راست گير به دست