درين دور احسان نخواهيم يافت

شاعر : سيف فرغاني

شکر در نمکدان نخواهيم يافتدرين دور احسان نخواهيم يافت
درو عدل و احسان نخواهيم يافتجهان سر به سر ظلم و عدوان گرفت
کسي آدمي سان نخواهيم يافتسگ آدمي رو ولايت پرست
درو گرگ چوپان نخواهيم يافتبه دوري که مردم سگي مي‌کنند
درو راحت جان نخواهيم يافتتوقع درين دور درد دل است
ازين گرگ طبعان نخواهيم يافتبه يوسف‌دلان خوي لطف و کرم
درو يک مسلمان نخواهيم يافتازين سان که دين روي دارد به ضعف
دگر اهل ايمان نخواهيم يافتمسلمان همه طبع کافر گرفت
کنون در وي انسان نخواهيم يافتشياطين گرفتند روي زمين
کرم زين کريمان نخواهيم يافتبزرگان دولت کرامند ليک
ولي زين بزرگان نخواهيم يافتسخاوت نشان بزرگي بود
که در آل مروان نخواهيم يافتسخا و کرم دوستي علي است
در ايام ايشان نخواهيم يافتوگر ز آنکه مطلوب ما راحت است
ازين ترش رويان نخواهيم يافتدرين شوربختي به جز عيش تلخ
و زين ممسکان نان نخواهيم يافتدرين مردگان جان نخواهيم ديد
که نان زين گدايان نخواهيم يافتتوانگر دلي کن، قناعت گزين
کزين ابر باران نخواهيم يافتازين قوم نيکي توقع مدار
به غير از غم ارزان نخواهيم يافتدرين چهارسو آنچه مردم خرند
ابايي برين خوان نخواهيم يافتمکن رو ترش ز آنکه بي‌تلخ و شور
مقام عزيزان نخواهيم يافتچو يعقوب و يوسف درين کهنه حبس
به جز کيد اخوان نخواهيم يافتبه جز بيت احزان نخواهيم ديد
بميريم و درمان نخواهيم يافتبه دردي که داريم از اهل عصر
درين دور احسان نخواهيم يافتبگو سيف فرغاني و ختم کن