سينه‌اي چاک نکرديم درين فصل بهار

شاعر : صائب تبريزي

صبحي ادراک نکرديم درين فصل بهارسينه‌اي چاک نکرديم درين فصل بهار
چون رگ تاک نکرديم درين فصل بهارگريه‌اي از سرمستي به تهيدستي خويش
مژه‌اي پاک نکرديم درين فصل بهارابر چون پنبه‌ي افشرده شد از گريه و ما
ديده نمناک نکرديم درين فصل بهارجگر سنگ به جوش آمد و ما سنگدلان
عرقي پاک نکرديم درين فصل بهارلاله شد پاک فروش از عرق شبنم و ما
جامه‌اي چاک نکرديم درين فصل بهارغنچه از پوست برون آمد و ما بيدردان
تخم در خاک نکرديم درين فصل بهاربا دو صد خرمن اميد، ز غفلت صائب