مسیر جاری :
روش و آداب ختم حضرت ابوالفضل (ع) + متن و صوت
خوشنویسی در هنر اسلامی تا دوران معاصر
جایگاه خط در تمدن اسلامی
سیر خوشنویسی چینی
نگاهی به توصیه امام به دانشجویان در وصیت نامه
متن کامل دعای توسل با خط درشت + صوت و ترجمه
کاهش هزینهها، افزایش سود خرید عمده و ایمن از علیبابا
بهترین مرکز تعمیر کنسول بازی در تهران [PS5،PS4،xBox]
خطابهای ماندگار وصیت نامهی سردار سلیمانی
تعبیر قرآنی خانه عنکبوت و مفاهیم علمی درباره آن
نحوه خواندن نماز والدین
چهار زن برگزیده عالم
پنج دعای مهم در شب لیله الرغائب
احکام روزه مستحبی همه مراجع
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
آیا استحمام در زمان آبله مرغان خطرناک است؟
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
چگونه تعداد پروتونها، نوترونها و الکترونها را تشخیص دهیم؟
اهل سنت چگونه نماز می خوانند؟
نماز قضا را چگونه بخوانیم؟
چاه اين باديه از نقش قدم بيشترست
چاه اين باديه از نقش قدم بيشترست شاعر : صائب تبريزي بيچراغ دل آگاه به اين راه مرو چاه اين باديه از نقش قدم بيشترست که بي گواهي خاطر به هيچ راه مرو مرا ز خضر طريقت نصيحتي...
دايم به روي دست دعا جلوه ميکني
دايم به روي دست دعا جلوه ميکني شاعر : صائب تبريزي هرگز نديده است کسي نقش پاي تو دايم به روي دست دعا جلوه ميکني به زندگي شدهام بس که بدگمان بي تو خبر به آينه ميگيرم...
به پاي قافله رفتن ز من نميآيد
به پاي قافله رفتن ز من نميآيد شاعر : صائب تبريزي چو آفتاب به تنها روي برآمدهام به پاي قافله رفتن ز من نميآيد اگرچه از همه آفاق بر سر آمدهام همان به خاک برابر چو نور...
شب آدينه باشد گوشهي محراب روشنتر
شب آدينه باشد گوشهي محراب روشنتر شاعر : صائب تبريزي فروغ عاريت بانور ذاتي برنميآيد شب آدينه باشد گوشهي محراب روشنتر زندان به روزگار شود دلنشين و ما که روز ابر باشداز...
به پيغامي مرا درياب اگر مکتوب نفرستي
به پيغامي مرا درياب اگر مکتوب نفرستي شاعر : صائب تبريزي که بلبل در قفس از بوي گل خشنود ميگردد به پيغامي مرا درياب اگر مکتوب نفرستي سبو چون خالي از مي گشت، بار دوش ميگردد...
اميد دلگشاييم از ماه عيد نيست
اميد دلگشاييم از ماه عيد نيست شاعر : صائب تبريزي اين قفل بسته، گوش به زنگ کليد نيست اميد دلگشاييم از ماه عيد نيست روزم سياه باد که چشمم سفيد نيست چشم من و جدا ز تو، آنگاه...
بيد مجنونيم در بستانسراي روزگار
بيد مجنونيم در بستانسراي روزگار شاعر : صائب تبريزي سر به پيش انداختن از شرم، بار ما بس است بيد مجنونيم در بستانسراي روزگار امشب کدام سوخته مهمان آتش است ؟ استادهاند...
ده در شود گشاده، شود بسته چون دري
ده در شود گشاده، شود بسته چون دري شاعر : صائب تبريزي انگشت ترجمان زبان است لال را ده در شود گشاده، شود بسته چون دري زين بيش خشک لب مپسنديد جام را در گردش آوريد مي لعلفام...
دايم ستيزه با دل افگار ميکني
دايم ستيزه با دل افگار ميکني شاعر : صائب تبريزي با لشکر شکسته چه پيکار ميکني؟ دايم ستيزه با دل افگار ميکني خوني که در دلم تو ستمکار ميکني اي واي اگر به گربهي خونين...
زهي رويت بهار زندگاني
زهي رويت بهار زندگاني شاعر : صائب تبريزي به لعلت زنده، نام بينشاني زهي رويت بهار زندگاني شود ارزان متاع سرگراني دو روزي شوق اگر از پا نشيند نميآيد ز گلچين باغباني...