نداد عشق گريبان به دست کس ما را
گرفت اين مي پرزور، چون عسس ما را نداد عشق گريبان به دست کس ما را لب تو ريخت به دل، رنگ صد هوس ما را به گرد خاطر ما آرزو نمي‌گرديد بس است...
شنبه، 6 فروردين 1390
اگر به بندگي ارشاد مي‌کنيم ترا
اگر به بندگي ارشاد مي‌کنيم ترا شاعر : صائب تبريزي اشاره‌اي است که آزاد مي‌کنيم ترا اگر به بندگي ارشاد مي‌کنيم ترا...
شنبه، 6 فروردين 1390
يک بار بي خبر به شبستان من درآ
يک بار بي خبر به شبستان من درآ شاعر : صائب تبريزي چون بوي گل، نهفته به اين انجمن درآ يک بار بي خبر به شبستان من...
شنبه، 6 فروردين 1390
دانسته‌ام غرور خريدار خويش را
دانسته‌ام غرور خريدار خويش را شاعر : صائب تبريزي خود همچو زلف مي‌شکنم کار خويش را دانسته‌ام غرور خريدار خويش را...
شنبه، 6 فروردين 1390
نيستم بلبل که بر گلشن نظر باشد مرا
نيستم بلبل که بر گلشن نظر باشد مرا شاعر : صائب تبريزي باغهاي دلگشا در زير پر باشد مرا نيستم بلبل که بر گلشن نظر...
شنبه، 6 فروردين 1390
سودا به کوه و دشت صلا مي‌دهد مرا
سودا به کوه و دشت صلا مي‌دهد مرا شاعر : صائب تبريزي هر لاله‌اي پياله جدا مي‌دهد مرا سودا به کوه و دشت صلا مي‌دهد...
شنبه، 6 فروردين 1390
گر قابل ملال نيم، شاد کن مرا
گر قابل ملال نيم، شاد کن مرا شاعر : صائب تبريزي ويران اگر نمي‌کني آباد کن مرا گر قابل ملال نيم، شاد کن مرا از...
شنبه، 6 فروردين 1390
ساقي از رطل گرانسنگي سبکدل کن مرا
ساقي از رطل گرانسنگي سبکدل کن مرا شاعر : صائب تبريزي حلقه‌ي بيرون اين دنياي باطل کن مرا ساقي از رطل گرانسنگي سبکدل...
شنبه، 6 فروردين 1390
دل ز هر نقش گشته ساده مرا
دل ز هر نقش گشته ساده مرا شاعر : صائب تبريزي دو جهان از نظر فتاده مرا دل ز هر نقش گشته ساده مرا مي‌گزد همچو مار،...
شنبه، 6 فروردين 1390
نه دل ز عالم پر وحشت آرميده مرا
نه دل ز عالم پر وحشت آرميده مرا شاعر : صائب تبريزي که پيچ و تاب به زنجيرها کشيده مرا نه دل ز عالم پر وحشت آرميده...
شنبه، 6 فروردين 1390
طاقت کجاست روي عرقناک ديده را؟
طاقت کجاست روي عرقناک ديده را؟ شاعر : صائب تبريزي آرام نيست کشتي طوفان رسيده را طاقت کجاست روي عرقناک ديده را؟ ...
شنبه، 6 فروردين 1390
چو ديگران نه به ظاهر بود عبادت ما
چو ديگران نه به ظاهر بود عبادت ما شاعر : صائب تبريزي حضور قلب نمازست در شريعت ما چو ديگران نه به ظاهر بود عبادت...
شنبه، 6 فروردين 1390
هر که دولت يافت، شست از لوح خاطر نام ما
هر که دولت يافت، شست از لوح خاطر نام ما شاعر : صائب تبريزي اوج دولت، طاق نسيان است در ايام ما هر که دولت يافت، شست...
شنبه، 6 فروردين 1390
عمري است حلقه‌ي در ميخانه‌ايم ما
عمري است حلقه‌ي در ميخانه‌ايم ما شاعر : صائب تبريزي در حلقه‌ي تصرف پيمانه‌ايم ما عمري است حلقه‌ي در ميخانه‌ايم ما...
شنبه، 6 فروردين 1390
ياد رخسار ترا در دل نهان داريم ما
ياد رخسار ترا در دل نهان داريم ما شاعر : صائب تبريزي در دل دوزخ بهشت جاودان داريم ما ياد رخسار ترا در دل نهان داريم...
شنبه، 6 فروردين 1390
خجلت ز عشق پاک گهر مي‌بريم ما
خجلت ز عشق پاک گهر مي‌بريم ما شاعر : صائب تبريزي از آفتاب دامن تر مي‌بريم ما خجلت ز عشق پاک گهر مي‌بريم ما ديوانگي...
شنبه، 6 فروردين 1390
خار در پيراهن فرزانه مي‌ريزيم ما
خار در پيراهن فرزانه مي‌ريزيم ما شاعر : صائب تبريزي گل به دامن بر سر ديوانه مي‌ريزيم ما خار در پيراهن فرزانه مي‌ريزيم...
شنبه، 6 فروردين 1390
چشم مست يار شد مخمور و مدهوشيم ما
چشم مست يار شد مخمور و مدهوشيم ما شاعر : صائب تبريزي باده از جوش نشاط افتاد و در جوشيم ما چشم مست يار شد مخمور و...
شنبه، 6 فروردين 1390
دايم ز خود سفر چو شرر مي‌کنيم ما
دايم ز خود سفر چو شرر مي‌کنيم ما شاعر : صائب تبريزي نقد حيات صرف سفر مي‌کنيم ما دايم ز خود سفر چو شرر مي‌کنيم ما...
شنبه، 6 فروردين 1390
اي دفتر حسن ترا، فهرست خط و خالها
اي دفتر حسن ترا، فهرست خط و خالها شاعر : صائب تبريزي تفصيلها پنهان شده، در پرده‌ي اجمالها اي دفتر حسن ترا، فهرست...
شنبه، 6 فروردين 1390