گر قابل ملال نيم، شاد کن مرا

گر قابل ملال نيم، شاد کن مرا شاعر : صائب تبريزي ويران اگر نمي‌کني آباد کن مرا گر قابل ملال نيم، شاد کن مرا از وعده‌ي دروغ، دلي شاد کن مرا حيف است اگر چه کذب رود بر زبان تو بر هر زمين که سايه کني، ياد کن مرا پيوسته است سلسله‌ي خاکيان به هم اي پير دير، همتي امداد کن مرا شايد به گرد قافله‌ي بيخودان رسم ديوانه‌ي قلمرو ايجاد کن مرا گشته است خون مرده جهان ز آرميدگي چون سرو و بيد ازثمر آزاد کن مرا بي حاصلي ز سنگ ملامت بود حصار يک ره تو نيز...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
گر قابل ملال نيم، شاد کن مرا
گر قابل ملال نيم، شاد کن مرا
گر قابل ملال نيم، شاد کن مرا

شاعر : صائب تبريزي

ويران اگر نمي‌کني آباد کن مراگر قابل ملال نيم، شاد کن مرا
از وعده‌ي دروغ، دلي شاد کن مراحيف است اگر چه کذب رود بر زبان تو
بر هر زمين که سايه کني، ياد کن مراپيوسته است سلسله‌ي خاکيان به هم
اي پير دير، همتي امداد کن مراشايد به گرد قافله‌ي بيخودان رسم
ديوانه‌ي قلمرو ايجاد کن مراگشته است خون مرده جهان ز آرميدگي
چون سرو و بيد ازثمر آزاد کن مرابي حاصلي ز سنگ ملامت بود حصار
يک ره تو نيز گوش به فرياد کن مرادارد به فکر صائب من گوش عالمي


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط