دل ز هر نقش گشته ساده مرا

دل ز هر نقش گشته ساده مرا شاعر : صائب تبريزي دو جهان از نظر فتاده مرا دل ز هر نقش گشته ساده مرا مي‌گزد همچو مار، جاده مرا تا چو مجنون شدم بيابانگرد دست بر روي هم نهاده مرا صبر در مهد خاک چون طفلان نيست انديشه‌ي زياده مرا چون گهر قانعم به قطره‌ي خويش يک گره گر شود گشاده مرا صد گره در دلم فتد چو صدف همچو آيينه، لوح ساده مرا تخته‌ي مشق نقشها کرده است مي‌شود تشنگي زياده مرا هر قدر بيش باده مي‌نوشم کرده آسوده از اراده مرا بيخودي...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
دل ز هر نقش گشته ساده مرا
دل ز هر نقش گشته ساده مرا
دل ز هر نقش گشته ساده مرا

شاعر : صائب تبريزي

دو جهان از نظر فتاده مرادل ز هر نقش گشته ساده مرا
مي‌گزد همچو مار، جاده مراتا چو مجنون شدم بيابانگرد
دست بر روي هم نهاده مراصبر در مهد خاک چون طفلان
نيست انديشه‌ي زياده مراچون گهر قانعم به قطره‌ي خويش
يک گره گر شود گشاده مراصد گره در دلم فتد چو صدف
همچو آيينه، لوح ساده مراتخته‌ي مشق نقشها کرده است
مي‌شود تشنگي زياده مراهر قدر بيش باده مي‌نوشم
کرده آسوده از اراده مرابيخودي همچو چشم قرباني
صافي آب ايستاده مرامانع سير و دور شد صائب


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط