آموزش خوشنویسی در ایران، ترکیه و بلاد عرب

با فراگیر شدن خطاطی و خوشنویسی در دربار و حکومت، شوق و اشتیاق درباریان و حکومت‌های مختلف ایرانی و غیر ایرانی به سواد آموزی و داشتن خط خوش، موجب شد تا کم کم توسط اساتید به نام رساله‌های آموزشی خطاطی جمع آوری شود که مسبب آموزش جدی‌تر این هنر گران‌بها گشت و ...
روز گذشته، ساعت 21:40
تخمین زمان مطالعه:
گردآورنده : ابوالفضل رنجبران
موارد بیشتر برای شما
آموزش خوشنویسی در ایران، ترکیه و بلاد عرب
رسالات آموزشی خوشنویسی
با فراگیر شدن خطاطی و خوشنویسی در دربار و حکومت، شوق و اشتیاق درباریان و حکومت‌های مختلف ایرانی و غیر ایرانی به سواد آموزی و داشتن خط خوش، موجب شد تا کم کم توسط اساتید به نام رساله‌های آموزشی خطاطی جمع آوری شود که مسبب آموزش جدی‌تر این هنر گران‌بها گشت، که در این رساله ها به مطالب زیر می‌پرداختند:

۱) بیان فضیلت خط خوش و نقل آیات قرآن و سخن بزرگان دین و عالمان در این باره.
۲) ذکر سلسله استادان و سرآمدان خوشنویسی و بیان جایگاه هریک در تحول و تکامل انواع خطوط.
۳) معرفی و بیان خاستگاه و خواص و کاربردهای ویژه اقلام گوناگون.
۴) تشریح قواعد صوری و اصول عملی خوشنویسی که نوآموز باید با تمرین و مشق مداوم آن‌ها را فراگیرد.
۵) بیان صفات پسندیده و ناپسندی که کاتب باید بدان‌ها آراسته یا از آن‌ها به دور باشد و آدابی که باید در ظاهر و باطن رعایت کند.
۶) چگونگی آماده کردن اسباب خوشنویسی و بیان ویژگی‌های انواع مرغوب هریک.
۷) بیان شرایط متناسب زمان و مکان کتابت و ویژگی‌های ابزارهای کتابت در زمان‌ها و آب و هواهای مختلف. 

شوق درباریان در فراگیری خطاطی
اشتیاق به فراگیری خوشنویسی به دربار ایران منحصر نبود. نگارش عمدةالکتاب به معزّبن بادیس، از فرمانروایان زیری افریقا، منسوب است(سطور پیشین). راه یافتن برخی از خوشنویسان ایرانی به دربار بابریان، اشتغال ایشان به آموزش خوشنویسی در آن دیار را در پی داشت، مانند عبدالرشید دیلمی‌ که در اکبرآباد (آگرا) به تعلیم خط داراشکوه، جهان‌آرا و زیب النساء گماشته شد و میرمحمدباقر فرزند میرعلی هروی که گویا در کارگاهی کاتبان جوان را آموزش می‌داد.

 فرمانروایان عثمانی هم از ذوق خوشنویسی بی‌بهره نبودند. به گفته شیمل، سلطان محمد فاتح این فن را از حسن بن عبدالصمد صامسونی آموخت و فرزندش، بایزید دوم، نزد شیخ حمدالله آماسی تلمذ کرد.

آموزش خوشنویسی به آقازاده‌ها
محتوای نسبتآ یکسان این رسالات حکایت از قوانین مدون و دیرپای آموزش خوشنویسی در سراسر سرزمین‌های اسلامی‌ دارد. در حقیقت، دامنه فراگیر آموزش خوشنویسی از دربار خلفا و فرمانروایان تا فضای مدارس و مکاتب علمی‌ و دینی را دربرمی‌گرفت و یادگیری خوشنویسی از دروس مهم در جایجای قلمرو اسلامی‌ بود. 

آموزش خوشنویسی به شاهزادگان و درباریان، سنّتی پایدار بود. حضور ابن مقله در مقام وزارت سه تن از خلفای عباسی را نمی‌توان جدا از این امر دانست. عضدالدوله دیلمی‌ خوشنویسی را از ابوعبدالله، برادر همین خوشنویس، آموخت. 

راوندی دایی‌اش، محمودبن محمد راوندی، را آموزگار خوشنویسی طغرل سلجوقی خوانده و مستقیم‌زاده از تعلیم خوشنویسی مسعود غزنوی نزد ابن هلال یاد کرده است. شاهزادگان تیموری، ابراهیم سلطان و میرزابایسنغر، خوشنویسی را به ترتیب نزد پیرمحمد شیرازی و شمس‌ا‌لدین بایسنغری  آموختند. آموزش خوشنویسی در دربار صفویان چنان رونق گرفت که بسیاری از شاهزادگان و شاه‌دختان صفوی، هم نزد استادان سرشناس خط و هم با سرمشق گرفتن از نمونه خط استادان پیشین که در مرقعات گرد آمده بود، خوشنویسی می‌آموختند. 

منشی قمی‌ از مشق نستعلیق شاه طهماسب صفوی در کودکی یاد کردهاست. ناصرالدین‌شاه قاجار که به خوشنویسی رغبتی تمام داشت، از میرزامحمدرضا کلهر سرمشق خط می‌گرفت. همچنین میرزاغلامرضا اصفهانی در دوره ناصرالدین‌شاه، معلم خط فرزندان دربار و مستوفی‌زادگان بود.

عمومیت یادگیری خط در جهان اسلام
اساساً یادگیری خوشنویسی در عالم اسلام مختص گروه و طبقه‌ای خاص نبود،  بلکه از ارکان تحصیلات عمومی‌ مسلمانان به شمار می‌رفت. محمدبن هندوشاه شمس‌منشی کتابت را، در کنار سیاحت، از نخستین تعلیمات عرب‌ها به فرزندانشان شمرده است. در بسیاری از مراکز آموزشی (نظامیه‌ها، مدارس، مقابر و خانقاه‌ها)، بسیاری از طلاب به کتابت نُسَخ می‌پرداختند. ابن بطوطة از حلقه‌های درس مسجد دمشق یاد کرده است که در آنها، کودکان در کنار یادگیری قرآن، خوشنویسی را نزد معلمانی می‌آموختند که کارشان اختصاصآ آموزش فن خط بود. محمدبن حسن طیبی، خوشنویس دوره ممالیک مصر، در عریضه‌ای از سلطان قانصوه غوری خواست مکانی را در بنیادهای خیریه (موقوفات) به آموزش خوشنویسی اختصاص دهد. نمونه‌هایی از این موقوفات، مدارس بَرقوقیه و اشرفیه در قاهره بود که بخشی از آن‌ها را وقف آموزش کتابت به عموم مردم کرده بودند.

وضعیت آموزش خط در ایران
در ایران نیز، حلقه‌های آموزش خوشنویسی دایر بود، چنانکه با ورود مولانا معروف بغدادی به هرات، گروهی از جوانان شهر برای مشق خط گرد او جمع شدند و چون آوازه خط سلطان‌علی مشهدی در مشهد پیچید، طالبان خط خوش از دور و نزدیک به خدمت او می‌رفتند. شاه‌محمود نیشابوری نیز در مدرسه قدمگاه مشهد شاگردان را به حضور می‌پذیرفت. همچنین، سیداحمد مشهدی حدود ده سال در مشهد به جوانان این شهر مشق خط می‌داد. 

گاهی هم طالبانِ مشتاق، در طلب استادی صاحب‌نام سفر می‌کردند، مثلا میرعماد قزوینی با آن‌که در قزوین از مالک دیلمی‌ سرمشق خط گرفته بود، برای استفاده از محضر ملامحمدحسین تبریزی عازم تبریز شد. 

در قلمرو عثمانی، حافظ عثمان، یکشنبه‌ها به تعلیم فقرا و چهارشنبه‌ها به تعلیم اغنیا می‌پرداخت. انبوه رسالات تعلیم خط آموزش شاگردان مستقیم یک استاد را ساده می‌کرد و استنساخ و تکثیر آن‌ها نیز، دستیابی هنرجویان سایر مناطق به این رسالات و حفظ پیشرفت‌ها و ظرایف یادگیری خط را برای نسل‌های آینده ممکن می‌ساخت.

بسیاری از معلمان خوشنویسی نیز با اقتباس از رسالات دست اول، جزوه‌هایی مختصر تهیه می‌کردند و گاه با افزودن دانسته‌ها و تجربیات خود، به تکمیل مطالب این رسالات می‌پرداختند.


وضعیت آموزش خط در ترکیه
در ترکیه از ۱۳۰۷ش/۱۹۲۸ با جایگزینی خط لاتین، خط عربی فقط کاربرد مذهبی پیدا کرد. با این‌حال، برای حفظ سنّت‌های خوشنویسی تلاش‌های بسیاری شده است. برای نمونه مصطفی اوغور درمان اقلام مختلف از جمله ثلث را به دقت بررسی کرده است. مؤسسه ارسیکا تحقیقات او و آثار پژوهشگران دیگر را درباره خوشنویسی در مجموعه‌ای به چاپ رسانده است. 

این مجموعه علاوه بر انگلیسی، به زبان‌های عربی، ترکی، ژاپنی و مالایی نیز ترجمه شده است. آموزش خوشنویسی در ترکیه معاصر هم با جدیت پیگیری می‌شود. از ۱۳۱۵ش/۱۹۳۶، آموزش خوشنویسی در دانشگاه هنرهای زیبای معمار سنان رسما آغاز شد. 

 استانبول در چند دهه اخیر، تحت حمایت‌های گسترده مرکز تحقیقات تاریخ و هنر و فرهنگ اسلامی‌ (ارسیکا)، به یکی از مراکز اصلی آموزش خوشنویسی تبدیل شده است. 

 آموزش خوشنویسی در ترکیه در دو مرحله انجام می‌پذیرد. نخست، هنرجو به مشق مفردات (شامل پانزده تا بیست درس) می‌پردازد. بیشتر الگوهای مشق هنرجویان، ترکیبی از دو قلم ثلث و نسخ است زیرا خوشنویسان ترک به پیروی از گذشتگان خود، به این دو قلم گرایش بیشتری دارند. پس از طی این مرحله، شاگرد با تقلید دقیق و موبه‌موی نمونه‌ای از خط یکی از استادان متقدم، به دریافت «اجازه» نایل می‌شود و از آن پس، می‌تواند اثر خود را با رقم «کَتَبَهُ» به نام خویش مرقوم کند. البته خوشنویسان ترک از سده دهم به بعد، در هر مرحله‌ای از استادی، نام استادشان را در کنار نام خود می‌آوردند و این سنّت تا امروز ادامه دارد. 

 گفتنی است، بسیاری از خوشنویسان دیروز و امروز ترکیه اجازه خوشنویسی خود را با نقل قطعه‌ای از خط خوشنویسان شهیر ایران، به‌ویژه میرعماد قزوینی، دریافت کرده‌اند؛ از جمله محمداسعد یساری، خوشنویس سده دوازدهم، و مصطفی اوغور درمان، خوشنویس معاصر. بلر درمان را همتای فضائلی و استاد و صاحب‌نظر بلامنازع خوشنویسی خوانده که با تألیفات متعددش پیشوای آموزش و پژوهش خطاطی در ترکیه معاصر بوده است.

وضعیت خوشنویسی در بلاد عرب
آموزش خوشنویسی در دوره معاصر، در کشورهای عربی نیز با شکل‌گیری مدارسی به نام تحسین الخطوط استمرار یافت. در ۱۳۰۰ش/ ۱۹۲۱ چنین مدرسه‌ای در قاهره تأسیس شد و استادان مصری و ترک در آن‌جا به آموزش پرداختند و دانشجویانی از نقاط مختلف حتی از فیلیپین و اندونزی در آن مشغول تحصیل شدند. از ۱۳۰۸ش/ ۱۹۲۹، وزارت معارف مصر به شکل نهادینه‌تری به آموزش خوشنویسی پرداخت و اموری همچون انتشار نشریه در باب خوشنویسی و بررسی شرایط مدرّسان خط را در دستور کار خود قرار داد. در مصر، علاوه بر مدارس تحسین الخطوط، دوره‌های آموزش خطاطی در مدارس رسمی‌ دیگر و حتی در خانه‌ها برگزار می‌شود.

در این سال‌ها، در عربستان سعودی در شهر جده، مدرسه‌ای آغاز به کار کرد که بعدها به وزارت معارف پیوست و در کتابت قرآن نقشی مؤثر داشت. همچنین آموزش خوشنویسی در عراق با برنامه‌ریزی دوره‌های آموزشی چهار هفته‌ای در بغداد، نوعی انقلاب محسوب می‌شد. در ۱۳۵۵ش/۱۹۷۶، در شهر طرابلسِ لیبی، نخستین مدرسه خوشنویسی جدید به نام «معهد ابن‌مقله للخط العربی» بنیان نهاده شد و استادان مصری در آن‌جا به آموزش پرداختند. همچنین باید از مدرسه خوشنویسی کویت در منطقه خلیج فارس یاد کرد.

مدارس خوشنویسی قوانینی ویژه دارند، مثلا در مدارس مصری این اصول رعایت می‌شود: آموزش رایگان، التزام دانشجو به اتمام دوره آموزشی، برگزاری جلسات آموزشی در طی هفته به جز روزهای پنجشنبه و جمعه، آموزش عمومی‌ در چهار سال و آموزش تخصصی در دو سال. همچنین به دروس دیگری مانند زبان عربی، روش تدریس خوشنویسی، تاریخ خط و تاریخ هنر اسلامی‌ توجه می‌شود.


فهرست منابع
آیدین آغداشلو، آسمانی و زمینی، نگاهی به خوشنویسی ایرانی از گذشته تا امروز، تهران ۱۳۸۵ش.
آیدین آغداشلو، از خوشی‌ها و حسرت‌ها، برگزیده گفتارها و گفت‌وگوها ۱۳۷۰ـ ۱۳۵۳، تهران ۱۳۷۸ش.
شمس‌الدین محمدبن محمود آملی، فن خط، در نجیب مایل هروی، کتاب‌آرایی در تمدن اسلامی‌.
ابن‌ بطوطة، رحلة ابن بطوطة، چاپ علی منتصر کتانی، بیروت ۱۳۹۵/ ۱۹۷۵.
ابن خلدون، مقدمة ابن خلدون، چاپ علی عبدالواحد وافی،) قاهره (۱۳۸۴ـ۱۳۸۸/ ۱۹۶۵ـ۱۹۶۸.
 ابن قتیبه، رسالة ابن قتیبه فی الخط و القلم، چاپ هلال ناجی، در المورد، ج ۱۹، ش ۱ (ربیع ۱۴۱۰). ابن ندیم (تهران).
ابوحیان توحیدی، رسائل ابی حیان التوحیدی، چاپ ابراهیم کیلانی،) دمشق (.
 غلامحسین امیرخانی، «حسن وضع و حسن تشکیل»، فصلنامه چلیپا، ش ۲ (زمستان ۱۳۷۰).
باباشاه اصفهانی، آداب‌المشق، در نجیب مایل هروی، کتاب‌آرایی در تمدن اسلامی‌.
مهدی بیانی، احوال و آثار خوشنویسان، تهران ۱۳۶۳ش.
ناصر جواهرپور، «انجمن خوشنویسان ایران، فعال‌تر از همیشه»، کیهان فرهنگی، ش ۴ (تیر ۱۳۶۳).
محمدعبدالله چغتائی، «خط نستعلیق در پاکستان و هند، سرچشمه هنری که از ایران جاری شد و در شبه قاره گسترش یافت»، ترجمه از اردو به فارسی، محمدجعفر جوان، هنر و مردم، ش ۱۵۱ (اردیبهشت ۱۳۵۴).
حبیب اصفهانی، تذکره خط و خطاطان، ترجمه رحیم چاوش اکبری، تهران ۱۳۶۹ش.
ناهید حبیبی آزاد، کتاب‌شناسی خط و خوشنویسی، تهران ۱۳۷۵ش.
 علی بن حسن خوشمردان، رساله تعلیم الخطوط، چاپ احسان الله شکراللهی طالقانی، در نامه بهارستان، سال ۳، ش ۲ (پاییز ـ زمستان ۱۳۸۱).
عمربن ابراهیم خیام، نوروزنامه، چاپ علی حصوری، تهران ۱۳۸۵ش.
«در اسباب و اقسام و آداب خط، برگرفته از کتاب منشآت سلیمانی»، به کوشش رسول جعفریان، نامه بهارستان، سال ۱۱، دفتر۱۶ (مرداد ۱۳۸۹).
مصطفی اوغور درمان، «فن الخط بعد یاقوت المستعصمی‌»، در فن الخط: تاریخه و نماذج من روائعه علی مرالعصور، اعداد مصطفی اوغور درمان، ترجمة صالح سعداوی، استانبول، ارسیکا، ۱۴۱۱/۱۹۹۰.
دوست محمد هروی، دیباچه دوست محمد گواشانی هروی، در نجیب مایل هروی، کتاب‌آرایی در تمدن اسلامی‌.
محمدبن علی راوندی، کتاب راحةالصدور و آیةالسرور در تاریخ آلسلجوق، چاپ محمد اقبال، تهران ۱۳۳۳ش.
علی راهجیری، «غلامرضا اصفهانی»، هنر و مردم، ش ۱۶۷ (شهریور ۱۳۵۵).
فتح‌الله بن احمد سبزواری، اصول و قواعد خطوط ستّه، در نجیب مایل هروی، کتاب‌آرایی در تمدن اسلامی‌.
یعقوب بن حسن سراج شیرازی، تحفةالمحبین، در آئین خوشنویسی و لطایف معنوی آن، چاپ کرامت رعنا حسینی و ایرج افشار، تهران ۱۳۷۶ش.
سلطان‌علی مشهدی، صراط‌السطور، در نجیب مایل هروی، کتاب‌آرایی در تمدن اسلامی‌.
 احمد سهیلی خوانساری، «مرقع گلشن: تحلیلی از یک سند تاریخی»، هنر و مردم، دوره جدید، ش ۷۳ (آبان ۱۳۴۷).
محمدبن هندوشاه شمس‌منشی، دستورالکاتب فی تعیین المراتب، چاپ عبدالکریم علیزاده، مسکو ۱۹۶۴ـ۱۹۷۶.
 معزبن بادیس صَنهاجی، عمدةالکتّاب و عُدة ذویالالباب، فیه صفةالخط و الاقلام و المداد و اللیق و الحبر و الاصباغ و آلة التجلید، چاپ نجیب مایل هروی و عصام مکّیه، مشهد ۱۴۰۹.




© کلیه حقوق متعلق به صاحب اثر و پرتال فرهنگی راسخون است. استفاده از مطالب و آثار فقط با ذکر منبع بلامانع است.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط