عمري است حلقهي در ميخانهايم ما شاعر : صائب تبريزي در حلقهي تصرف پيمانهايم ما عمري است حلقهي در ميخانهايم ما چون خشت، پا شکستهي ميخانهايم ما از نورسيدگان خرابات نيستيم از تشنگان گريهي مستانهايم ما مقصود ما ز خوردن مي نيست بي غمي سرگشتهتر ز سبحهي صد دانهايم ما در مشورت اگر چه گشاد جهان ز ماست چون جغد، خال گوشهي ويرانهايم ما گر از ستاره سوختگان عمارتيم اين شکر چون کنيم که ديوانهايم ما؟ از ما زبان خامهي تکليف کوته است ...