ما درد را به ذوق مي ناب مي‌کشيم

شاعر : صائب تبريزي

از آه سر منت مهتاب مي‌کشيمما درد را به ذوق مي ناب مي‌کشيم
از سنگ، ناز گوهر سيراب مي‌کشيماز حيف و ميل، پله‌ي ميزان ما تهي است
پيش از پياله دست و دهن آب مي‌کشيم!پاکي است شرط صحبت پاکيزه گوهران
ما باده را به گوشه‌ي محراب مي‌کشيمبر خاک تشنه جرعه فشاني عبادت است
از بخت خفته ناز شکر خواب مي‌کشيمترسانده است دولت بيدار، چشم ما
در گوش بحر حلقه‌ي گرداب مي‌کشيمصائب به زور گريه‌ي بي‌اختيار، ما