ما کنج دل به روضه‌ي رضوان نمي‌دهيم

شاعر : صائب تبريزي

اين گوشه را به ملک سليمان نمي‌دهيمما کنج دل به روضه‌ي رضوان نمي‌دهيم
تصديع آستان بزرگان نمي‌دهيمخاک مراد ماست دل خاکسار ما
ما آبرو به چشمه‌ي حيوان نمي‌دهيمبي‌آبرو، حيات ابد زهر قاتل است
اين بس، که باج و خرج به سلطان نمي‌دهيماز مفسلي، کفايت ما چون ده خراب
از دست، نقد وقت خود آسان نمي‌دهيميوسف به سيم قلب فروشي نه کار ماست
فرصت به عيبجويي ياران نمي‌دهيمبي‌پرده عيبهاي خود اظهار مي‌کنيم
روزي که درد سر به طبيبان نمي‌دهيمباشد سبکتر از همه ايام، درد ما
راه سخن به هرزه درايان نمي‌دهيمدر کاروان ما جرس قال و قيل نيست
جام تهي به باده‌پرستان نمي‌دهيمدر بزم اهل حال، لب از حرف بسته‌ايم
عرض سخن به مردم نادان نمي‌دهيمصائب گهر به سنگ زدن بي‌بصيرتي است