عزم عشق دلستاني داشتم
شاعر : عطار
وقف کردم نيم جاني داشتم | | عزم عشق دلستاني داشتم | گر ز عشق تو زياني داشتم | | صد هزاران سود کردم در دو کون | هر نفس تازه جهاني داشتم | | چون شدم با عشق رويش همنفس | سر مگر بر آسماني داشتم | | در صفات روي چون خورشيد او | گنگ گشتم گر زباني داشتم | | ليک چون رويش بديدم ذرهاي | يا نصيبي يا نشاني داشتم | | مدتي پنداشتم کز وصل او | يا خيالي يا گماني داشتم | | چون نگه کردم همه پندار بود | سرگذشت و داستاني داشتم | | با سر هر موي زلفش تا ابد | قصهي دل چون نهاني داشتم | | ليک دل پرغصه رفتم زير خاک | هر سرشکي ترجماني داشتم | | خواستم تا راز خود پنهان کنم | اين مصيبت هر زماني داشتم | | چون نديدم خويش را در خورد او | گر رگي بر استخواني داشتم | | موج ميزد درد و زاري چون رباب | در خروشي و فغاني داشتم | | بر تن عطار هر مويي که بود | |
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}