تا ما ره عشق تو سپرديم

شاعر : عطار

صد بار به زندگي بمرديمتا ما ره عشق تو سپرديم
در عشق تو هم به تو سپرديمما را ز دو کون نيم جان بود
بگسسته نفس نفس شمرديمبس روز که در هواي رويت
دل پر آتش به روز برديمبس شب که چو شمع در فراقت
تا در پي نيم جرعه درديماي ساقي جان بيا که ديري است
در گرمي و تشنگي سپرديمآبي در ده که اين بيابان
خون گشت و ز روي خود سترديمبي روي تو هر ميي که خورديم
چون از دم سرد تو فسرديمعطار مکن به درد گرمي