در عشق همي بلا همي جويم
شاعر : عطار
درد دل مبتلا همي جويم | | در عشق همي بلا همي جويم | يک درد به صد دعا همي جويم | | در مان چه طلب کنم که در عشقش | از درد مغان صفا همي جويم | | از صوف صفاي دل نمييابم | زنار و کليسيا همي جويم | | از خرقه و طيلسان دلم خون شد | غرقه شده و آشنا همي جويم | | در بحر هزار موج عشق او | يک ذره از آن بقا همي جويم | | جانا به لقا چو آفتابي تو | تو با من و من که را همي جويم | | تا چند دوم به گرد عالم در | من گرد جهان تورا همي جويم | | تو دست به جان من فرا کرده | بنگر که تورا کجا همي جويم | | تو در دل و من به گرد عالم در | زان عطر دگر عطا همي جويم | | عطار شدم ز عطر زلف تو | |
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}