زين پيش که از جهان پرغم

شاعر : عطار

جستيم وفا نشد مسلمزين پيش که از جهان پرغم
مي نوش به ياد ملکت جمچون ملکت جم نماند جاويد
از سينه‌ي من غم تو يکدماي آنکه نگشته است خالي
تدبير دل رميده کردمبازآ که در آرزوي رويت
دردم چو طبيب ديد در دمگفتم به طبيب درد خود را
وان نيز به صبر کرد مرهمبنوشت به خون دل جوابي
بر خاک درش شبي چو شبنمبنشيني اگر مجال داري
بر گوي به ساکنان محرماي بيدل اگر تو دست يابي
بي خود ز خوديم و از خداييمما صوفي صفه‌ي صفاييم