گفت آن ديوانه را مردي عزيز

شاعر : عطار

چيست عالم، شرح ده اين مايه چيزگفت آن ديوانه را مردي عزيز
همچو نخلي بسته از صد گونه رنگگفت هست اين عالم پر نام و ننگ
آن همه يک موم گردد بي‌شکيگر به دست اين نخل مي‌مالد يکي
رو که چندان رنگ جز يک چيز نيستچون همه مومست و چيزي نيز نيست
نه مني برخيزد اينجا نه تويچون يکي باشد همه، نبود دوي