آسيبشناسي رواني بيماران مبتلا به HIV
آسيبشناسي رواني بيماران مبتلا به HIV
آسيبشناسي رواني بيماران مبتلا به HIV
نويسنده:«پروفسوز دديف»(روان شناس)
مترجم:دکتر مهدي کرمي(روان شناس)
مترجم:دکتر مهدي کرمي(روان شناس)
هيجانات شديد، پاسخها و واکنشهاي عصبشناختي متفاوتي را باعث ميشوند. برخي از پژوهشگران، اين احساسات دروني را همانند درک استرسهاي شديدي ميدانند که از بيرون بر فرد وارد شدهاند، بدون آنکه شخص دريافتکننده، کنترلي بر بروز آنها داشته باشد. ازجمله مراجعاني که در اينخصوص، بيش از افراد ديگر مستعد آسيبهاي روانيست، بيمار مبتلا به HIV (ايدز) مثبت ميباشد.
تنها رشتهي تخصصي که قادر است در بررسي مراجعان و بيماران مبتلا به HIV مثبت و آثار تخريبي استرس و هيجان بر سيستم رواني و عصبي آنان، اطلاعات مؤثري ارائه نمايد، رشتهي عصبشناسي است.
يگانهعلت پاسخگويي اين رشتهي تخصصي، در محسوس و مشهودبودن روند آسيبهايي است که بر رشتههاي عصبي و سيستم عصب مرکزي وارد ميشود. امروزه نظريهي ويروسيبودن علل برخي از بيماريهاي رواني همچون اسکيزوفرني، به بيماري HIV نيز سرايت نموده است. بنا به نظر پيروان ديدگاه مذکور، حالات عصبي و هيجانات شديد همچون حملات ويروسي، موجب افزايش سطح تخريبي رشتههاي عصبي و حتي بافتهاي بدني ميگردد. آنان در تأييد نظريهي خود، از تظاهرات رواني محبت، سخن به ميان ميآورند که درست پس از فشارهاي عصبي بر فرد، عارضشده و او را مستعد افسردگي، سرخوردگي و حتي تمايل به خودکشي مينمايد. درواقع اين افراد در مشاهدات اوليه، همانند کساني هستند که راحتي و آرامش را در زندگي خود، مدتهاست که از دستدادهاند بدون آنکه علتي براي آن داشته باشند و بهدليل ناتوانايي در گريز از وضعيت پيشآمده، بهمرور، احساس با ديگران بودن را نيز از دستداده و مستحق تنهايي ميگردند. البته بهنظر روانشناسان، تمايل بيمار بهتنهايي ميتواند در درازمدت، بهشکل جدي موجب ناهماهنگيهايي در زندگي فردي و ساختار شخصيتي او گرديده و نظام بهداشت رواني فرد را نيز به مخاطره بيندازد.
HIV در مراحل رشد و بروز حالاتش که بهصورت يک بيماري نمايان ميگردد، وضعيت فرد مبتلا را روزبهروز دردناکتر و نيازمند تدابير درازمدت درماني ميکند. در مراحل شديد بيماري، علائم بيماري مغزي بروز نموده و تظاهرات آشفتگي رواني نيز ظاهر ميشود. درضمن، لايههاي داخلي جمجمه نيز در شرايط بحراني ملتهب گرديده و همچنان با گذشت زمان، از ميزان انعطافپذيري سيستم عصبي کاسته ميشود.بيشتر بيماران، علائم تشويش و هيجان بههمراه سردرد، انقباض عضلات دست و شانه و علائم تضعيف قوا و همچنين ضعف عمومي را بيش از پيش در رفتارهاي خود مشاهده نموده و ناظر شدتيافتن نشانههاي يادشده ميباشند.بهدليل گستردگي و پراکندگي سيستم اعصاب محيطي، هر نوع تأثيرات دروني، قادر است جريان ايجادشده را به تمامي نقاط بدن فرستاده و اسباب ناهماهنگي دروني را حتي در سطح اعضا و بافتهاي بدن باعث گردد. درضمن، لازم است اين واقعيت روانشناختي را نيز درخصوص اين بيماري فراموش نکنيم که بيماري HIV، صبر و شکيبايي فرد را کاهش داده و منجر به تخريب جريان فکري و منطقي او ميگردد. شايد بههمين دليل است که برخي پژوهشگران، HIV را اکسيدکنندهي رفتارهاي ذهني و رواني بيمار ميدانند. در اين مرحله لازم است درمانگران، مراقب بروز تظاهرات خودکشي در بيمار باشند. اطرافيان و دوستان در اين مرحله، کاري از دستشان برنميآيد و بهمرور، از ميزان تعاملات طبيعي آنان با بيمار کاسته ميشود. هرچند که بسيار نگران احوالات او ميباشند، اما دافعهي رفتارهاي منفي فرد مبتلا، ايشان را از او دور و دورتر ميسازد. نابهسامانيهاي عصبي و رواني، روزبهروز شدتيافته و در کنار تظاهرات رفتاري ناشي از ترس و تشويش، گاهي نشانههاي توهم ديداري و شنيداري نيز بيمار را سخت ناراحت مينمايد. درضمن، تصور مرگ و مردن، لحظهاي بيمار را راحت نميگذارد. اين مرحله، بسيار شبيه به تظاهرات بيماران مبتلا به علائم خلقي و عاطفي است. بيمار، مدام ميانديشد که نزديکانش را نيز از خود رنجانده و موجب تنفر آنان گرديده است. اين احساس، مانع از تلاش بيمار براي ايجاد روابط جديد ميگردد. در اين مرحله، گاهي حواس و ادراک بيمار، به کمترين حد از حساسيت خود رسيده و بسياري از محرکهاي بديهي، بدون هيچگونه دقتي مورد غفلت قرارميگيرند. بيمار در اين شرايط، سخت ناتوان و معيوب گرديده و بهمرور، از توان استدلال و عملکرد شناختي و ذهنياش، بهشدت کاسته ميشود. با گذشت مدتي کوتاه و با کاهش توانمندي حياتي و تحليل قوي طبيعي، بيمار سرانجام فوت مينمايد.
روانپزشکان و روانشناسان در جريان خدمات درماني، بهدليل وجود نوعي فضاي انسانگرايانه، بهتر است از رويکردهاي انساني و حمايتي استفاده نموده و مانع از بروز درمانهاي پزشکمحورانه گردند. درواقع آنچه اين بيماران، بيشتر به آن نياز دارند، يک رابطه است، آنهم از نوع حمايتي که شامل تعابير ارزشي و انساني باشد.
آزمون سنجش وضعيت رواني بيماران مبتلا به HIV (مخصوص روانپزشکان و روانشناسان)
به سؤالات زير، با کمال دقت و صداقت پاسخ داده و تنها پس از انجام آزمون، به بخش تحليل نتايج رجوع نماييد.
الف) بله
ب) بهصورت جدي خير
ج) متوجه تغييري نشدهام.
الف) بله
ب) خير
ج) گاهي به اين مسأله فکر ميکنم.
الف) بله
ب) خير
ج) بستگي به خلقوخويم دارد.
الف) يک فنجان چاي يا قهوه مينوشم.
ب) از داروي آرامبخش استفاده ميکنم.
ج) دوست ندارم تنها باشم، بهخصوص همصحبتي با دوستان و مرور خاطرات گذشته را خيلي ميپسندم.
الف) بله
ب) خير
ج) بستگي به خلقوخويم دارد.
الف) بله
ب) خير
ج) گاهي
الف) بله
ب) خير
ج) بستگي به خلقوخويم دارد.
الف) بله
ب) خير
ج) بستگي به خلقوخويم دارد.
الف) ساکت در گوشهاي مينشينم و براي خودم و بيماران ديگر تأثر ميخورم.
ب) از اين خبر، کاملاً خوشحال شده و انتظار واقعهي فردا را خواهم کشيد.
ج) همچون افراد ديگر، براي زندهماندن، به بررسي امکانات موجود ميپردازم.
الف) هميشه سرحالم.
ب) بيشتر اوقات خودم را خوب و سرحال حسميکنم.
ج) اخساس خيلي بدي دارم بهحدي که نميخواهم چشمانم را باز کنم.
ب) در اوقات ظهر
ج) عصرها
الف) بله
ب) خير
ج) تنها از پارک و محيط هاي طبيعي لذت ميبرم.
الف) بله
ب) خيلي برايم دشوار و سخت است.
ج) بستگي به خلقوخويم دارد.
الف) بله
ب) خير
ج) بستگي به خلقوخويم دارد.
الف) بله
ب)خير
ج) در صورت پذيرفتن چنين پيشامدي، احساس چندان خوبي ندارم.
الف) بله
ب)خير
ج) براي برخورد احتمالي با اين وضعيت، آمادگي لازم را کسب نمودهام.
الف) خوب
ب) بدون آنان قادر به ادامهي حيات نيستم.
ج) نميخواهم آنان را حتي براي لحظهاي ببينم.
الف) بله
ب) خير
ج) بستگي به خلقوخويم دارد.
الف) بله
ب) خير
ج) نميدانم.
الف) بله، گاهي
ب) خير
ج) من اينطور بودن را هميشه ترجيح ميدهم.
حال با توجه به جدول زير، امتياز مربوط به هر سؤال را استخراج نموده و در آخر، امتيازاتتان را با هم جمع نماييد.
اين افراد چه از لحاظ روانشناختي و چه از لحاظ روحيات فردي، در شرايط قابلقبولي ميباشند. چنين افرادي قادر به ادارهي امور شغلي و خانوادگي خود ميباشند. درضمن، در کنار انجام تکاليف و وظايف خويش، قادرند در زمينههاي اجتماعي و شغلي، به نزديکان خود نيز ياري رسانده و مانع از شکاف ارتباط خود با آنان گردند. اين اشخاص در طول ابتلا به بيماري، دريافتهاند که براي مبارزه با مشکل ايجادشده، بايستي در ابتدا صبور بوده و از تحميل فشارهاي غيرضروري بر جسم و روح خود بهطور جدي پرهيز نمايند. انجام حرکات ورزشي سبک و پيروي از يک برنامهي غذايي مناسب، ازجمله اولويتهاي ديگريست که چنين بيماراني، مقيد به پيروي از آن ميباشند تا بتوانند از سرعت تخريب احتمالي جلوگيري نمايند. در غير اينصورت، فعاليتهاي تنشزا و رفتارهاي مخاطرهآميز ميتوانند بهطور جدي در احوالات روحي اينقبيل بيماران، اثر گذاشته و موجبات آسيبپذيري آنان را پديد ميآورد.
نتيجهي عملي پيروي از توصيههاي بهداشتي و روانشناختي ميتواند از اضطراب و افسردگي مبتلايان به HIV کاسته و تسلط آنان را به عوامل يادشده افزايش دهد، درنتيجه اميد به زندگي در بيمار مبتلا، افزايش يافته و حتي با توصيهي پزشک معالج ميتواند به بخش عمدهاي از مسؤوليتهاي عاطفي، اجتماعي و شغلي خود بازگردد. دغدغهي عمدهي اين بيماران، دوري از فعاليتهايي است که براي تمام افراد فاقد بيماري، امريست عادي و دستيافتني. بنابر توصيهي پزشکان معالج، بهرهمندي از يک زندگي طبيعي ميتواند در کاهش تخريبهاي عصبي و بافتي، نقش بسيار مهمي برعهده داشته باشد.
24 تا 33 امتياز:
احوالات روحي و رواني چنين فردي، چندان مناسب نيست. او در کنار مبارزه با بيماري خود، در حال برخورد با مشکلات روزمرهي زندگي نيز ميباشد که البته در برخورد با آنها، توفيق چنداني بهدست نميآورد، درنتيجه در حوزهي احساسات شخصي، باورهاي ديني و حتي ويژگيهاي رفتارياش بهشکل بارزي، دچار نوسانات بيشماري ميگردد. در چنين شرايطي، خانوادهي فرد بيمار و اطرافيانش نيز در کمکرساني به او با مشکلاتي مواجهاند که اغلب به دافعهي رفتاري خود بيمار بازميگردد. تمام اين مسائل و فاکتورهاي يادشده، در تشديد حالات اضطرابي و افسردگي بيمار، نقش بسيار مهمي داشته و آستانهي تحمل او را بهشدت کاهش ميدهد، بهشکلي که مدام در حال نشاندادن رفتار پرخاشگرانه است. با گذشت زمان، بيمار مبتلا به HIV، شخصاً از حالات و وقايع رُخداده، دلگير شده و اميدش را به زندگي از دست ميدهد. اين در حاليست که براي ايجاد تغيير در سطح يادشده، هيچگونه انگيزه و تواني در اختيار ندارد و بهمرور نيز از تمام حمايتهاي خانوادگي و اجتماعي که سابقاً در پيرامون خود حسميکرده، محروم شده است. ميل به تنهايي و کاهش تمايلات جنسي، ازجمله موارديست که بر انزواي بيمار مبتلا به HIV ميافزايد.درمانگران متوجه اين حقيقت غيرقابل انکار باشند که بيمار، وارد طيف تازهاي از نقصانهاي رواني و جسماني گرديده و احتمال بروز بحرانهاي يادشده، کم نيست. در اين مرحله، توصيه ميشود فقط به تجويز دارو تکيه نکرده و تاحد امکان، به بهبود روابط انساني بيمار نيز توجه گردد. بررسي استرسهاي شغلي و اجتماعي و ايجاد تمرکز در بيمار براي فاصلهگرفتن از دغدغههاي غيرضروري، کاملاً الزاميست.
16 تا 23 امتياز:
بيمار چه از لحاظ روحي و چه از نظر جسماني، در وضعيت بسيار وخيمي است. او به تمامي معنا، يک بيمار خطاب ميشود زيرا ديگر قادر به انجام فعاليتهاي رواني و اجتماعي خود نيست. با نگاهي به بيمار، چنين استنباط ميشود که او در شوک بيماري خود فرورفته و قادر به بيرون آمدن از آن نيست. مسائل و مشکلات پيشآمده، خارج از باور و انتظار بيمار است و او هيچ اقدامي در جهت کنترل يا گريز از بيماري خود نميتواند انجام دهد. شخص مبتلا به HIV، تمام اوقات به بيماري و سرنوشتش ميانديشد. احساس يأس، مواجهه با تکرار روزها، برخورد با فشارهاي پيدرپي، ناتواني جسماني و کاهش تحمل رواني در شديدترين سطح خود، در بيمار ديده ميشود. او سرنوشت رُخداده را غيرمنصفانه دانسته و آن را حق خود نميداند. در اين وضعيت، بيمار به هيچکس علاقه و اطمينان ندارد و اين نگرش، نتيجهاي جز شدت انزواي دروني بههمراه نداشته و آثار مخرب بيماري را به شديدترين درجهي خود افزايش ميدهد. در اين مرحله، بايستي از بيشترين امکانات پزشکي، روانپزشکي و درمانهاي روانشناسانه بهره گرفته و به نظارتهاي درماني خود افزود.
منبع:نشريه شادکامي ،شماره 70.
تنها رشتهي تخصصي که قادر است در بررسي مراجعان و بيماران مبتلا به HIV مثبت و آثار تخريبي استرس و هيجان بر سيستم رواني و عصبي آنان، اطلاعات مؤثري ارائه نمايد، رشتهي عصبشناسي است.
يگانهعلت پاسخگويي اين رشتهي تخصصي، در محسوس و مشهودبودن روند آسيبهايي است که بر رشتههاي عصبي و سيستم عصب مرکزي وارد ميشود. امروزه نظريهي ويروسيبودن علل برخي از بيماريهاي رواني همچون اسکيزوفرني، به بيماري HIV نيز سرايت نموده است. بنا به نظر پيروان ديدگاه مذکور، حالات عصبي و هيجانات شديد همچون حملات ويروسي، موجب افزايش سطح تخريبي رشتههاي عصبي و حتي بافتهاي بدني ميگردد. آنان در تأييد نظريهي خود، از تظاهرات رواني محبت، سخن به ميان ميآورند که درست پس از فشارهاي عصبي بر فرد، عارضشده و او را مستعد افسردگي، سرخوردگي و حتي تمايل به خودکشي مينمايد. درواقع اين افراد در مشاهدات اوليه، همانند کساني هستند که راحتي و آرامش را در زندگي خود، مدتهاست که از دستدادهاند بدون آنکه علتي براي آن داشته باشند و بهدليل ناتوانايي در گريز از وضعيت پيشآمده، بهمرور، احساس با ديگران بودن را نيز از دستداده و مستحق تنهايي ميگردند. البته بهنظر روانشناسان، تمايل بيمار بهتنهايي ميتواند در درازمدت، بهشکل جدي موجب ناهماهنگيهايي در زندگي فردي و ساختار شخصيتي او گرديده و نظام بهداشت رواني فرد را نيز به مخاطره بيندازد.
HIV در مراحل رشد و بروز حالاتش که بهصورت يک بيماري نمايان ميگردد، وضعيت فرد مبتلا را روزبهروز دردناکتر و نيازمند تدابير درازمدت درماني ميکند. در مراحل شديد بيماري، علائم بيماري مغزي بروز نموده و تظاهرات آشفتگي رواني نيز ظاهر ميشود. درضمن، لايههاي داخلي جمجمه نيز در شرايط بحراني ملتهب گرديده و همچنان با گذشت زمان، از ميزان انعطافپذيري سيستم عصبي کاسته ميشود.بيشتر بيماران، علائم تشويش و هيجان بههمراه سردرد، انقباض عضلات دست و شانه و علائم تضعيف قوا و همچنين ضعف عمومي را بيش از پيش در رفتارهاي خود مشاهده نموده و ناظر شدتيافتن نشانههاي يادشده ميباشند.بهدليل گستردگي و پراکندگي سيستم اعصاب محيطي، هر نوع تأثيرات دروني، قادر است جريان ايجادشده را به تمامي نقاط بدن فرستاده و اسباب ناهماهنگي دروني را حتي در سطح اعضا و بافتهاي بدن باعث گردد. درضمن، لازم است اين واقعيت روانشناختي را نيز درخصوص اين بيماري فراموش نکنيم که بيماري HIV، صبر و شکيبايي فرد را کاهش داده و منجر به تخريب جريان فکري و منطقي او ميگردد. شايد بههمين دليل است که برخي پژوهشگران، HIV را اکسيدکنندهي رفتارهاي ذهني و رواني بيمار ميدانند. در اين مرحله لازم است درمانگران، مراقب بروز تظاهرات خودکشي در بيمار باشند. اطرافيان و دوستان در اين مرحله، کاري از دستشان برنميآيد و بهمرور، از ميزان تعاملات طبيعي آنان با بيمار کاسته ميشود. هرچند که بسيار نگران احوالات او ميباشند، اما دافعهي رفتارهاي منفي فرد مبتلا، ايشان را از او دور و دورتر ميسازد. نابهسامانيهاي عصبي و رواني، روزبهروز شدتيافته و در کنار تظاهرات رفتاري ناشي از ترس و تشويش، گاهي نشانههاي توهم ديداري و شنيداري نيز بيمار را سخت ناراحت مينمايد. درضمن، تصور مرگ و مردن، لحظهاي بيمار را راحت نميگذارد. اين مرحله، بسيار شبيه به تظاهرات بيماران مبتلا به علائم خلقي و عاطفي است. بيمار، مدام ميانديشد که نزديکانش را نيز از خود رنجانده و موجب تنفر آنان گرديده است. اين احساس، مانع از تلاش بيمار براي ايجاد روابط جديد ميگردد. در اين مرحله، گاهي حواس و ادراک بيمار، به کمترين حد از حساسيت خود رسيده و بسياري از محرکهاي بديهي، بدون هيچگونه دقتي مورد غفلت قرارميگيرند. بيمار در اين شرايط، سخت ناتوان و معيوب گرديده و بهمرور، از توان استدلال و عملکرد شناختي و ذهنياش، بهشدت کاسته ميشود. با گذشت مدتي کوتاه و با کاهش توانمندي حياتي و تحليل قوي طبيعي، بيمار سرانجام فوت مينمايد.
روانپزشکان و روانشناسان در جريان خدمات درماني، بهدليل وجود نوعي فضاي انسانگرايانه، بهتر است از رويکردهاي انساني و حمايتي استفاده نموده و مانع از بروز درمانهاي پزشکمحورانه گردند. درواقع آنچه اين بيماران، بيشتر به آن نياز دارند، يک رابطه است، آنهم از نوع حمايتي که شامل تعابير ارزشي و انساني باشد.
آزمون سنجش وضعيت رواني بيماران مبتلا به HIV (مخصوص روانپزشکان و روانشناسان)
به سؤالات زير، با کمال دقت و صداقت پاسخ داده و تنها پس از انجام آزمون، به بخش تحليل نتايج رجوع نماييد.
الف) بله
ب) بهصورت جدي خير
ج) متوجه تغييري نشدهام.
الف) بله
ب) خير
ج) گاهي به اين مسأله فکر ميکنم.
الف) بله
ب) خير
ج) بستگي به خلقوخويم دارد.
الف) يک فنجان چاي يا قهوه مينوشم.
ب) از داروي آرامبخش استفاده ميکنم.
ج) دوست ندارم تنها باشم، بهخصوص همصحبتي با دوستان و مرور خاطرات گذشته را خيلي ميپسندم.
الف) بله
ب) خير
ج) بستگي به خلقوخويم دارد.
الف) بله
ب) خير
ج) گاهي
الف) بله
ب) خير
ج) بستگي به خلقوخويم دارد.
الف) بله
ب) خير
ج) بستگي به خلقوخويم دارد.
الف) ساکت در گوشهاي مينشينم و براي خودم و بيماران ديگر تأثر ميخورم.
ب) از اين خبر، کاملاً خوشحال شده و انتظار واقعهي فردا را خواهم کشيد.
ج) همچون افراد ديگر، براي زندهماندن، به بررسي امکانات موجود ميپردازم.
الف) هميشه سرحالم.
ب) بيشتر اوقات خودم را خوب و سرحال حسميکنم.
ج) اخساس خيلي بدي دارم بهحدي که نميخواهم چشمانم را باز کنم.
ب) در اوقات ظهر
ج) عصرها
الف) بله
ب) خير
ج) تنها از پارک و محيط هاي طبيعي لذت ميبرم.
الف) بله
ب) خيلي برايم دشوار و سخت است.
ج) بستگي به خلقوخويم دارد.
الف) بله
ب) خير
ج) بستگي به خلقوخويم دارد.
الف) بله
ب)خير
ج) در صورت پذيرفتن چنين پيشامدي، احساس چندان خوبي ندارم.
الف) بله
ب)خير
ج) براي برخورد احتمالي با اين وضعيت، آمادگي لازم را کسب نمودهام.
الف) خوب
ب) بدون آنان قادر به ادامهي حيات نيستم.
ج) نميخواهم آنان را حتي براي لحظهاي ببينم.
الف) بله
ب) خير
ج) بستگي به خلقوخويم دارد.
الف) بله
ب) خير
ج) نميدانم.
الف) بله، گاهي
ب) خير
ج) من اينطور بودن را هميشه ترجيح ميدهم.
حال با توجه به جدول زير، امتياز مربوط به هر سؤال را استخراج نموده و در آخر، امتيازاتتان را با هم جمع نماييد.
اين افراد چه از لحاظ روانشناختي و چه از لحاظ روحيات فردي، در شرايط قابلقبولي ميباشند. چنين افرادي قادر به ادارهي امور شغلي و خانوادگي خود ميباشند. درضمن، در کنار انجام تکاليف و وظايف خويش، قادرند در زمينههاي اجتماعي و شغلي، به نزديکان خود نيز ياري رسانده و مانع از شکاف ارتباط خود با آنان گردند. اين اشخاص در طول ابتلا به بيماري، دريافتهاند که براي مبارزه با مشکل ايجادشده، بايستي در ابتدا صبور بوده و از تحميل فشارهاي غيرضروري بر جسم و روح خود بهطور جدي پرهيز نمايند. انجام حرکات ورزشي سبک و پيروي از يک برنامهي غذايي مناسب، ازجمله اولويتهاي ديگريست که چنين بيماراني، مقيد به پيروي از آن ميباشند تا بتوانند از سرعت تخريب احتمالي جلوگيري نمايند. در غير اينصورت، فعاليتهاي تنشزا و رفتارهاي مخاطرهآميز ميتوانند بهطور جدي در احوالات روحي اينقبيل بيماران، اثر گذاشته و موجبات آسيبپذيري آنان را پديد ميآورد.
نتيجهي عملي پيروي از توصيههاي بهداشتي و روانشناختي ميتواند از اضطراب و افسردگي مبتلايان به HIV کاسته و تسلط آنان را به عوامل يادشده افزايش دهد، درنتيجه اميد به زندگي در بيمار مبتلا، افزايش يافته و حتي با توصيهي پزشک معالج ميتواند به بخش عمدهاي از مسؤوليتهاي عاطفي، اجتماعي و شغلي خود بازگردد. دغدغهي عمدهي اين بيماران، دوري از فعاليتهايي است که براي تمام افراد فاقد بيماري، امريست عادي و دستيافتني. بنابر توصيهي پزشکان معالج، بهرهمندي از يک زندگي طبيعي ميتواند در کاهش تخريبهاي عصبي و بافتي، نقش بسيار مهمي برعهده داشته باشد.
24 تا 33 امتياز:
احوالات روحي و رواني چنين فردي، چندان مناسب نيست. او در کنار مبارزه با بيماري خود، در حال برخورد با مشکلات روزمرهي زندگي نيز ميباشد که البته در برخورد با آنها، توفيق چنداني بهدست نميآورد، درنتيجه در حوزهي احساسات شخصي، باورهاي ديني و حتي ويژگيهاي رفتارياش بهشکل بارزي، دچار نوسانات بيشماري ميگردد. در چنين شرايطي، خانوادهي فرد بيمار و اطرافيانش نيز در کمکرساني به او با مشکلاتي مواجهاند که اغلب به دافعهي رفتاري خود بيمار بازميگردد. تمام اين مسائل و فاکتورهاي يادشده، در تشديد حالات اضطرابي و افسردگي بيمار، نقش بسيار مهمي داشته و آستانهي تحمل او را بهشدت کاهش ميدهد، بهشکلي که مدام در حال نشاندادن رفتار پرخاشگرانه است. با گذشت زمان، بيمار مبتلا به HIV، شخصاً از حالات و وقايع رُخداده، دلگير شده و اميدش را به زندگي از دست ميدهد. اين در حاليست که براي ايجاد تغيير در سطح يادشده، هيچگونه انگيزه و تواني در اختيار ندارد و بهمرور نيز از تمام حمايتهاي خانوادگي و اجتماعي که سابقاً در پيرامون خود حسميکرده، محروم شده است. ميل به تنهايي و کاهش تمايلات جنسي، ازجمله موارديست که بر انزواي بيمار مبتلا به HIV ميافزايد.درمانگران متوجه اين حقيقت غيرقابل انکار باشند که بيمار، وارد طيف تازهاي از نقصانهاي رواني و جسماني گرديده و احتمال بروز بحرانهاي يادشده، کم نيست. در اين مرحله، توصيه ميشود فقط به تجويز دارو تکيه نکرده و تاحد امکان، به بهبود روابط انساني بيمار نيز توجه گردد. بررسي استرسهاي شغلي و اجتماعي و ايجاد تمرکز در بيمار براي فاصلهگرفتن از دغدغههاي غيرضروري، کاملاً الزاميست.
16 تا 23 امتياز:
بيمار چه از لحاظ روحي و چه از نظر جسماني، در وضعيت بسيار وخيمي است. او به تمامي معنا، يک بيمار خطاب ميشود زيرا ديگر قادر به انجام فعاليتهاي رواني و اجتماعي خود نيست. با نگاهي به بيمار، چنين استنباط ميشود که او در شوک بيماري خود فرورفته و قادر به بيرون آمدن از آن نيست. مسائل و مشکلات پيشآمده، خارج از باور و انتظار بيمار است و او هيچ اقدامي در جهت کنترل يا گريز از بيماري خود نميتواند انجام دهد. شخص مبتلا به HIV، تمام اوقات به بيماري و سرنوشتش ميانديشد. احساس يأس، مواجهه با تکرار روزها، برخورد با فشارهاي پيدرپي، ناتواني جسماني و کاهش تحمل رواني در شديدترين سطح خود، در بيمار ديده ميشود. او سرنوشت رُخداده را غيرمنصفانه دانسته و آن را حق خود نميداند. در اين وضعيت، بيمار به هيچکس علاقه و اطمينان ندارد و اين نگرش، نتيجهاي جز شدت انزواي دروني بههمراه نداشته و آثار مخرب بيماري را به شديدترين درجهي خود افزايش ميدهد. در اين مرحله، بايستي از بيشترين امکانات پزشکي، روانپزشکي و درمانهاي روانشناسانه بهره گرفته و به نظارتهاي درماني خود افزود.
منبع:نشريه شادکامي ،شماره 70.
/ج
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}