آفتاب ديانت، اخلاق و فرهنگ


 

نويسنده: سيد مهدي سلطاني رناني




 
به گواه و شهادت تاريخ،انديشه هاي بزرگ همواره در هاله اي از غربت به سربرده و در قله ي بلند تنهايي جاي گرفته اند و در افق اعلاء بر انسان ها تابيده و نور وجودي خويش را اشاعه داده اند، به همين سبب وجودشان ناشناخته و جلوه ي شخصيتي ايشان بدون معرفي مانده است. شهيد بزرگوار انقلاب اسلامي و صاحب عقل و شخصيت ملکوتي يعني آيت الله دکتر بهشتي (ره) مردي است از همين دسته، که در اين نوشتار با درايت بر ويژگي ها و جلوه هاي شخصيتي ايشان نگرشي عميق خواهيم داشت.ابعاد شخصيتي آن بزرگمرد در عرصه هاي گوناگون قابل بررسي است و ما به برخي از آنها اشاره مي نماييم.

الف- شخصيت عبادي و اخلاقي : مهمترين موارد و مباني آن را مي توان چنين برشمرد:
 

1-توجه فراوان به نماز اول وقت: هيچ گاه چيزي نمي توانست او را از اين فضيلت باز دارد. هنگام نماز،کارها را رها مي ساخت و به سوي تکلم با خدا مي شتافت و اگر جلسه اي بود و موقع نماز فرا مي رسيد،هم به وقت نماز تذکر مي داد و هم خود را براي نماز آماده مي نمود و مانعي را در اين مسير نمي پذيرفت.(1)
2-انساني حق پذير بود و به حق در اين مسير از اسوه هاي مهم اخلاق بود.(2)
3-فردي منظم و نظم از ابعاد مهم زندگاني وي بود؛زيرا مظهر نظم و انضباط و زندگي او سراسر نظم بود و هميشه وقت شناس و منظم و بدين وسيله مسير موفقيت را پيمود و اين امر از بارزترين ويژگي هاي مديريتي ايشان نيز محسوب مي شد و به نحوي موثر و مفيد آشکار گرديد.(3)
مرحوم مدرس مطلق همسر ايشان در اين باره مي گويد:«دکتر بسيار منظم بودند،هر چند ايشان يک مرد سياسي بودند و در جلسات زياد شرکت مي کردند ،چيزي که از وي به ياد دارم اين است که امکان نداشت ديرتر از موقع مقرر در جلسه ها حاضر شود. وي مي گفت:ما تا نظم در کارهايمان نداشته باشيم، نمي توانيم کارهاي مملکت را به پيش ببريم.»(4)
4-هم خوش خلق بود و هم با اخلاق،گشاده رويي و مهرباني و محبت و صميميت ايشان زبانزد بود. سعه ي صدر بسيار داشت.ايشان حتي در راي گيري هاي جلسات دفتر حزب جمهوري، هرگاه نظر مخالفش راي مي آورد، طعنه اي نمي زد.آرا را مي پذيرفت و در راي گيري خدشه اي نمي نمود تا بخواهد نظر خويش را تصويب نمايد و يا بحث را دوباره مطرح کند.(5)وي هميشه صبور بود و در برابر آماج تهمت ها آدمي نبود که از ميدان به در رود و در برابر اهانت ها و توهين ها حتي اندکي برآشفته شود.ايشان آدمي بود که تحمل اين را داشت که اهانت ها را با بزرگواري گوش دهد و در آخر با استدلال و توجيهات منطقي بدان ها پاسخ دهد و چنين مي نمود و حتي يک بار هم عصباني نشد.(6)
5-از خصوصيات اخلاقي شهيد بهشتي(ره)،تشويق و ترغيب همه ي اطرافيان و دوستانشان به انجام فعاليت هاي گروهي بود. ايشان بسيار آزادانديش بود و در برخورد با آرا و انتقادات ديگران، هميشه اصول آزادي را رعايت مي نمود و در وجود ايشان لطافتي بود که همه را جذب مي کرد.(7)
6-فرد اميدواري بود و هميشه دوستان خود را به آينده اميدوار مي نمود و به آنان روحيه مي بخشيد. در مجلس و محضر ايشان منفي بافي و اظهار ياس و دلسردي و دل مردگي نبود، بلکه مجلس تجديد نشاط در کار و تقويت روحيه و اراده و خوش بيني بود.(8)
7-تقوا از بارزترين ويژگي هاي عبادي و نيز راس ابعاد شخصيتي ايشان بود.همه ي کساني که با ايشان آشنا بودند، به اين ويژگي گواهي مي دهند.او تنها از نظر لباس روحاني نبود، بلکه به حقيقت ايمان، روحاني بود. ايمان،اخلاص و تعبد در وجود او رسوخ يافته بود و علاقه خاص به نماز و تقرب الهي داشت و در اين مسير درس هاي خوبي به ديگران و همکاران خود مي داد.(9)در تعبد الهي او بايد به طرح لايحه قصاص درآن شرايط بسيار حساس سياسي استناد نمود که چگونه در جو مسموم سياسي آن موقع و درحالي که در مظان اتهام و شايعات ساخته دشمنان بود؛براي اجراي دقيق احکام اسلامي و مراعات حق الناس، لايحه قصاص را مطرح کرده و بزرگمنشانه از همه مخالفين خواست که آزادانه از آن انتقاد کنند و اشکالاتشان را بگويند.(10)

ب-شخصيت علمي و فرهنگي:
 

1-اولين حرکت فرهنگي وي در دوران زندگيش تاسيس دبيرستان دين و دانش بود که به کمک برخي از دوستانش شکل گرفت و خود مسئوليت آن را عهده دار شد، تا دانش آموز و دانشجوي مکتبي، دين و دانش را دو مقوله ي مجزا نداند، بلکه اين دو را با هم فرا گيرد و او با اين معيار نسيم و نويد سحري را به گوش جان جامعه رساند.(11)
2-حضور موثر در بخش برنامه ريزي و تدوين و تاليف کتب درسي ديني و قرآن مدارس کشور، گواهي بر بصيرت علمي و فرهنگي او بود.
3-شهيد بهشتي (ره) فردي باهوش و با استعداد بود و علاوه بر دروس رايج در حوزه ها که از محضر اساتيد گرانقدري چون مرحوم آيت الله العظمي بروجردي و امام خميني (ره) آموخته بود، با معارف ديگري نيز،جز آن چه در حوزه تدريس مي شد آشنايي داشت.وي علاوه بر زبان عربي ، به زبان هاي انگليسي و آلماني مسلط بود و فارسي را بسيار خوب مي دانست، خوب مي نوشت و خوب سخن مي گفت. در دوران اقامت در آلمان مکتب ها و ديدگاه هاي فلسفي رايج در اروپا را به خوبي مي شناخت و قبل از پيروزي انقلاب، درس هاي فلسفي در مکتب هگل و نيز اقتصاد را براي جوانان دانشگاهي تدريس مي نمود و در اين جلسات مستقيماً به متون اصلي هگل و نيز به کتاب کاپيتال مارکس مراجعه و از آنها استفاده مي نمود.(12)
3-او فقيه و اصولي و فيلسوفي برجسته بود و در اين عرصه ها زحمات بسيار کشيد. در مسايل علمي اطلاعات بسيار داشت و از آگاهي وسيعي برخوردار بود و نوآوري هايي داشت که مخصوص خود او و نتيجه ي تفکر و تحقيق او بود. بيان صريح و قاطع و منطق نيرومندي داشت و کمتر اشخاصي بودند که جذب شخصيت علمي او مغلوب نگردند. از مسايل جهاني، انساني و ديني آگاهي هاي بسيار داشت. با روش هاي علمي نوين دشمنان اسلام و نقشه هاي آنها را مي شناخت .(13)
4-شهيد بهشتي (ره) افکار بلند مدتي داشت.
متين و روشن بود و به اصطلاح علمي و فرهنگي آدم دورانديشي بود و بسيار سيستماتيک کار مي کرد. در مسايل علمي با طمأنينه و دقت نظر و نيز ملاحظه ي زمان و مکان عمل مي نمود. محبوبيت علمي و فرهنگي او عام و تفکرش خاص و منحصر به فرد و بي نظير بود. وي هميشه معتقد بود که طلبه بايد زبان خارجي بداند که متون مکاتب مختلف را مطالعه نموده و مورد نقد، بررسي و تحليل علمي قرار دهد. همچنين ويژگي هاي مثبت علمي را حتي در دشمنان خويش تحسين مي نمود.(14)
5-از اخلاق علمي او اين که هميشه اجازه نقد به ديگران و حتي فرزندان خود مي داد و به هيچ وجه سرسپردگي علمي را تشويق نمي کرد و تقويت نمي نمود. او در مورد تابعيت محض و مطلق دغدغه داشت.(15)
6-کتابخانه اي داشت که بيشتر کتاب هايش به زبان خارجي بود تا فارسي و عربي، ديده مي شد که پس از نماز جماعت که در خانه اش واقع در قلهک با جمعي از تحصيل کرده ها برگزار مي کرد، مهندسين و دکترها بر سر واژه هاي آلماني و انگليسي با او بحث مي کردند و از او نظر مي خواستند که به راستي براي ما طلاب به عنوان هم لباس او غرور آفرين بود.(18)
7-شهيد بهشتي (ره) عمري را در برنامه ريزي براي آموزش جوانان و تربيت علمي و فرهنگي آنان صرف کرد و هميشه در انديشه حفظ آنان از خطرات انحرافي بود و در هر کار علمي و فرهنگي، با ايده ها و منطق اسلامي نظارت داشت و معتقد بود که يک عالم و فقيه بايد دنيا را ببيند تا بتواند بر زواياي مختلف تمدن و فرهنگ غرب و شرق تسلط يابد و با ديدي وسيع تر به حل مسايل زمانه خود بپردازد و مي فرمود:بدون آگاهي واقعي از غرب و فرهنگ آن،نمي توان به شيوه اي درست از ره آوردهاي علمي و فرهنگي آن استفاده و عليه کژي هاي آن موضع گيري کرد.(17)
دکتر محمد غفراني مي گويد: وقتي در کلاس درسي در دانشکده الهيات تهران تاريخ اروپا را تدريس مي کردند، آقاي بهشتي به قدري سوالات دقيق و بديعي مي پرسيد که انصافاً عرق استاد را در مي آورد و به قدري هم مودب و عالم بود که اساتيد نهايت سعيشان را براي پاسخگويي و اقناع علمي او به کار مي گرفتند و اگر روزي به کلاس نمي آمد، استاد نفس راحتي مي کشيد و اين ها همه حاکي از علم عظيم و معرفت و بينش دقيق او بود.(18)
آري! او همچنان که بايد ناشناخته ماند و هنوز هم شناخته نشده است .روحش شاد و يادش گرامي.

پي نوشت:
 

1-ر.ک:مجموعه ي گلشن ابرار،ج2،ص 845؛
2-همان؛نيز ر.ک،مجله مرزداران سال دوم، شماره 22،ص 14.
3-ر.ک:مجله شاهد ياران ،شماره 8 ،تيرماه 1385،ص 15
4-ر.ک:مجله مرزداران ،همان ،ص 13
5-ر.ک:مجله ي شاهد ياران،شماره 8،مقاله با ياد بهشتي(دکتر غلامعلي حداد عادل)،ص 15
6-ر.ک:همان،کارنامه علمي و عملي شهيد بهشتي در گفت و شنود شاهد ياران با مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنه اي «مدظله العالي» ص 6
7-همان.
8-همان،ص 15.
9-همان.
10-همان،ص 5.
11-ر.ک:مجموعه گلشن ابرار،ج2،ص842؛نيز ر.ک:روزنامه جمهوري اسلامي ،شماره 4362،ص 12.
12-ر.ک:مجله شاهد ياران، ش 8،ص 16
13-گفت و گوي شاهد ياران با آيت الله سيد عبدالکريم موسوي اردبيلي ،مجله شاهد ياران، شماره 8،ص 11.
14-ر.ک:مجله شاهد ياران،شماره 8،صص 21-18.
15-همان، ص 30.
16-خاطرات استاد مرحوم علي دواني از آيت الله بهشتي (ره) .مجله شاهد ياران ، آفتابي در پس ابر، شماره 8؛ص 38.
17-ر.ک:همان؛ ص 38 و 41.
18- ر.ک:همان ، ص 64.
 

منبع: ويژه نامه بزرگداشت هفتم تير/ ضميمه روزنامه اصفهان زيبا/ تيرماه 1389