کنون که بر کف گُل جام باده صاف است
بخواه دفتر اشعار و راه صحرا گیر *** چه وقت مدرسه و بحث کشف کشّاف است
فقیه مدرسه دی مست بود و فتوی داد *** که می حرام ولی بِه ز مال اوقاف است
به دُر دو صاف تو را حکم نیست خوش در کش *** که هر چه ساقی ما کرد عین الطاف است
بِبُر ز خلق و چو عنقا قیاس کار بگیر *** که صیت گوشه نشینان ز قاف تا قاف است
حدیث مدعّیان و خیال همکاران *** همان حکایت زَر دُوز و بوریا باف است
خموش حافظ و این نکته های چون زر سرخ *** نگاه دار که قلّاب شهر، صرّاف است
1. بهار است و فصل گل سرخ؛ گل سرخ مانند جامی است که پر از شراب صاف و روشن باشد و بلبل، او را با صد هزار زبان ستایش می کند.
2. در این فصل عیش و نوش و گشت و گذار، دفتر اشعار عاشقانه ات را بردار و به صحرا برو؛ مناسب نیست که در مدرسه بنشینیم و در رابطه با مسائلی چون تفسیر گفتگو کنیم.
3. فقیه مدرسه در عین مستی،این فتوی داده است که:شراب خوردن،از خوردن مال وقف بهتر است. چون گفته اند که «مستی و راستی»پس فتوای او راست و درست هم هست. عالمان ریاکار و مردم فریب، هم در پنهان باده می خورند و هم به فتواهای خود عمل نمی کنند و هم به خوردن اموال اوقاف مشغول هستند.
4. ای انسان! زندگی، خوشی ها و ناخوشی های بسیاری دارد که هیچ کدام در اختیار تو نیست؛ پس هر چه را که ساقی ازل (خداوند)برایت مقرر داشته و به پیمانه ی سرنوشتت ریخته، شادمانه بپذیر و بنوش؛ زیرا هرچه که او برای ما بخواهد، کمال لطف و محبت است.
5. ای انسان! در گوشه ی تنهایی و عزلت بنشین و از مردم دوری کن و به سیمرغ بنگر که چگونه در عین گوشه نشینی، شهرت و آوازه اش تمام عالم را فراگرفته است؛ کار عارفان و عاشقان حق که ترک دنیا کرده اند نیز چنین است.
6. حرمت نهادن به کسانی که ارزش هنری شعر مرا نمی فهمند و می خواهند با من مقابله کنند، مثل این است که ما کسی را که زری بافی می کند با یک حصیر باف یکسان نگاه کنیم.
7. ای حافظ! خاموش باش و اشعار زیبای چون زر سرخ گرانبهای خود را برای مدعیان بی فضل و کمال نخوان؛ زیرا در این شهر، ارزش زر سرخ را کسی تعیین می کند که خود سکه های تقلبی می سازد. شاعران دروغین، اشعار تو را به نام خویش خرج می کنند و شعر تقلبی خود را با آن رواج می دهند.
باقریان موحد، رضا؛ (1390)، شرح عرفانی دیوان حافظ بر اساس نسخه دکتر قاسم غنی و محمد قزوینی، قم: کومه، چاپ اول
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}