به کوشش: رضا باقریان موحد




 
ساقی حدیث سرو و گل لاله می رود*** وین بحث با ثَلاله ی غَسّاله می رود
می ده که نو عروس چمن، حدّ حُسن یافت*** کار این زمان ز صنعت دلّاله می رود
شکر شکن شوند همه طوطیان هند*** زین قند پارسی که به بنگاله می رود
طی مکان ببین و زمان در سلوک شعر*** کاین طفل، یک شبه ره یک ساله می رود
آن چشم جاودانه ی عابد فریب بین*** کش کاروان سِحر ز دنباله می رود
از ره مرو به عشوه دنیا که این عجوز*** مکّاره می نشیند و مُحتاله می رود
باد بهاری می وزد از گلسِتان شاه*** وز ژاله باده در قدح لاله می رود
حافظ ز شوق مجلس سلطان غیاث دین*** غافل مشو که کار تو از ناله می رود

تفسیر عرفانی
1.ای ساقی!آگاه باش که فصل بهار و هنگام شادخواری فرا رسیده است و سرو و گل و لاله دوباره جلوه گری را آغاز کردند.همه جا سخن از سرو و گل و لاله است و این گفتگو و دامنه ی بحث به پیاله های سه گانه ی شراب که شوینده ی معده اند، می کشد و نوشیده می شوند.
2.چمن مانند نوعروسی است که به غایت زیبایی و آراستگی رسیده است و برای رسیدن به چنین نوعروس به دلاله نیازمندیم و کار از چاره گری او بر می آید و هنر او چمن نوعروس را در چشم مشتاقان جلوه می دهد.آری، ای ساقی!شراب به که می همان دلاله می باشد که باغ و چمن را در چشم مستان و عاشقان زیباتر می کند و عیش ما هم کامل می شود و به شادی طبیعت و طبیعت شاد می پیوندیم.
3.همه ی سخنوران و شاعران هند، از این شعر از سرزمین فارس به بنگال می رود، شیرین کام شده و حظّ هنری و غذای روحانی کسب خواهند کرد؛ همه آنها شیرین گفتار و خوش بیان خواهند شد.
4.در کار و بار شعر دلکش و سلوک عالمگیر آن تأمل کن که چگونه و با چه سرعتی طی مکان و زمان می کند و در نقاط دور دست هم خوانده و شنیده می شود.این طفل نوزاد و نوپای شعر من یک شبه راه یک ساله را می پیماید.
5.آن چشم زیبا و فریبنده و جادوگر معشوق را که حتی عابد و زاهد را هم گمراه می کند و می فریبد، تماشا کن و ببین که نه تنها خود جادو می کند، بلکه قافله ای از جادوگران و ساحران را هم به دنبال خود می کشد.
6.فریب دلبری های دنیا را که عروسی خوش صورت و عجوزی بد سیرت است، نخور و گمراه نشو؛ زیرا که این عجوزه ی بد سیرت در حرکات و نشست و برخاست خود همواره مکر و حیله و تزویر به کار می برد.
7.از سوی گلستان زیبای شاه، نسیم خوش بهاری در حال وزیدن است و از شبنم صبحگاهی قطره هایی به درون جام سرخ شقایق می چکد و انگار که این جام پر از شراب می شود.
8.ای حافظ!از اشتیاق دیدار مجلس سلطان غیاث الدین غفلت مکن؛ زیرا کار تو از ناله به درگاه حق پیش می رود و به سامان می رسد.

منبع مقاله: باقریان موحد، رضا؛ (1390)، شرح عرفانی دیوان حافظ بر اساس نسخه دکتر قاسم غنی و محمد قزوینی، قم: کومه، چاپ اول.