قسم به حشمت و جاه و جلال شاه شجاع
قسم به حشمت و جاه و جلال شاه شجاع *** که نیست با کسم از بهر مال و جاه نزاع
شراب خانگیم بس می مغانه بیار *** حریف باده رسید ای رفیق توبه وداع
خدای را به می ام شست و شوی خرقه کنید *** که من نمی شنوم بوی خیر ازین اوضاع
ببین که رقص کنان می رود به ناله ی چنگ *** کسی که رخصه نفرمودی استماع سمع
به عاشقان نظری کن به شکر این نعمت *** که من غلام مطیعم تو پادشاه مطاع
به فیض جرعه جام تو تشنه ایم ولی *** نمی کنیم دلیری نمی دهیم صداع
جبین و چهره حافظ خدا جدا مکناد *** ز خاک بارگه کبریای شاه شجاع
1.به شکوه و عظمت و جاه و جلال شاه شجاع قسم می خورم که به خاطر مال و مقام دنیا و حمایت های مالی شاه با کسی جنگ و نزاع ندارم.
2.شراب خانگی و نوشیدن آن برای من کافی است.مِی مغانه بیاور که همدل و هم پیاله ام آمد، ای یار و همدم روزگار توبه ی من!خداحافظ؛ زیرا هم پیاله ام آمده است.من دوباره به شراب نوشی می پردازم.
3.به خاطر خدا خرقه ی آلوده به ریای مرا با شراب بشویید تا پاک شود که من از این روزگار آشفته و پر از ریا و تزویر بوی خیر و خوبی نمی شنوم.روزگار، روزگار ریاکاری و تظاهر به دینداری شد است.
4.روزگار تغییر کرده است.ببین کسی که به دیگران اجازه ی رقص و سماع نمی داد، اکنون خود با نوای خوش چنگ، رقص کنان و دست افشان به خانه می رود.هر کس که معشوق را ببیند، مست و عاشق می شود.
5.به شکرانه ی این نعمت که من بنده ای فرمانبردارم و تو پادشاهی فرمانروا و حاکم، به عاشقان درگاهت از روی مهر و محبت توجه و عنایتی کن.
6.ما تشنه ی نوشیدن جرعه ای از جام لطف و احسان توییم؛ ولی جسارت و گستاخی نمی کنیم و مزاحمتی برای تو نداریم و سبب دردسر تو نیز نمی شویم.
7.از خدا تمنا می کنم که آن روزی نیاید که پیشانی و چهره ی حافظ را از خاک درگاه با عظمت شاه شجاع جدا کند.یعنی آرزو می کنم که همواره از نزدیکان بارگاه شاه شجاع باشم.
باقریان موحد، رضا؛ (1390)، شرح عرفانی دیوان حافظ بر اساس نسخه دکتر قاسم غنی و محمد قزوینی، قم: کومه، چاپ اول
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}