به کوشش: رضا باقریان موحد




 
گر ازین منزل ویران به سوی خانه روم *** دگر آنجا که روم عاقل و فرزانه روم
زین سفر گر به سلامت به وطن باز رسم *** ذر کردم که هم از راه به میخانه روم
تا بگویم که چه کشفم شد ازین سیر و سلوک *** به در صومعه با بربط و پیمانه روم
آشنایان ره عشق گرم خون بخورند *** ناکسم گر به شکایت سوی بیگانه روم
بعد ازین دست من و زلف چو زنجیر نگار *** چند و چند از پی کام دل دیوانه روم
گر ببینم خَمِ ابروی چو محرابش باز *** سجّده ی شکر کنم و ز پی شکرانه روم
خرّم آن دم که چو حافظ به تولّای وزیر *** سر خوش از میکده با دوست به کاشانه روم

تفسیر عرفانی
1. اگر از این مکان خراب و ویران به سوی خانه و کاشانه ی خود بروم، عاقل و فرزانه می شوم و دیگر دیوانگی نمی کنم که زادگاه خود را ترک کرده و به سوی دور و دراز بروم.
2. نذر کردم که این از این سفر به سلامت به وطن خود برگردم و غم غربتم به پایان برسد، بلافاصله از آن راه به میکده بروم و به همراه یاران و دوستان خود شراب بنوشم. همیشه عاشق خواهم بود.
3. برای اینکه بگویم در این سیر و سفر چه نکته ها و حقایقی برایم آشکار شده با بربط و ساغر شراب به در صومعه خواهم رفت. با این کار می خواهم آنان را به محفل رندان عاشق ببروم تا بفهمند که سیر و سلوک واقعی در اینجاست نه در اعمال و عبادات ریاکارانه ی آنها در صومعه.
4. اگر از دوستان و آشنایان خود آزاری ببینم، از آنها نمی رنجم و هرگز برای شکایت پیش ظاهر فریبان و زاهد نمایان بیگانه از عشق نمی روم.
5. بعد از این برای به بند کشیدن دل دیوانه ی خود، فقط دست به گیسوی زیبای یار خواهم زد؛ دیگر به سفر نمی روم و می خواهم برای همیشه در کنار محبوب خود بمانم. کسی که در کنار معشوق باشد، نیازی به سفر ندارد.
6. اگر معشوق خود را بازیابم و محراب ابروی کمانی اش را ببینم، سجده ی شکر به جا می آورم و سپاس گزار این نعمت خواهم شد و به شکرانه ی آن به نیازمندان هدیه ها خواهم بخشید.
7. خوشا آن لحظه ای که مانند حافظ به دوستی و عنایت وزیر، شادان و خوش از میکده به خانه ی محبوب خود بروم. دیگر نمی خواهم از او دور شوم.

منبع مقاله: باقریان موحد، رضا؛ (1390)، شرح عرفانی دیوان حافظ بر اساس نسخه دکتر قاسم غنی و محمد قزوینی، قم: کومه، چاپ اول