در کودکان پيش دبستاني

تشخيص و مداخله ي زودهنگام در اختلالات يادگيري (2)

يک برنامه تشخيصي زودهنگام مي بايست تعداد زيادي از عوامل بيولوژيکي، محيطي و فرهنگي را مدنظر قرار دهد و تا جايي که امکان دارد بر روي رشد و تحول کودک تأثيرات مثبت داشته باشد. اطلاعات به دست آمده از فرآيند
جمعه، 5 دی 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تشخيص و مداخله ي زودهنگام در اختلالات يادگيري (2)
 تشخيص و مداخله ي زودهنگام در اختلالات يادگيري (2)

 

نويسنده: دکتر احمد عابدي ... { و ديگران }




 

در کودکان پيش دبستاني

فرآيند تشخيص زودهنگام کودکان با ناتواني يادگيري در پيش از دبستان

فرآيند تشخيص زودهنگام شامل مراحل زير است:
1. غربالگري
2. بررسي شاخص هاي خطر و عوامل حمايتي
3. مشاهدات منظم
4. ارزيابي جامع و کامل
يک برنامه تشخيصي زودهنگام مي بايست تعداد زيادي از عوامل بيولوژيکي، محيطي و فرهنگي را مدنظر قرار دهد و تا جايي که امکان دارد بر روي رشد و تحول کودک تأثيرات مثبت داشته باشد. اطلاعات به دست آمده از فرآيند تشخيص براي تصميم گيري ها در خصوص خدمات و حمايت هاي آتي به طور اساسي مورد نياز است.
1. غربالگري: هدف غربالگري تعيين اين موضوع است که ارزيابي هاي بعدي در چه حوزه و قلمرويي براي پيشرفت کودکان مورد نياز است. نمونه اي از غربالگري بزرگ « آموزش و بهبود عملکرد افراد مبتلا به ناتواني ها (1) IDEA » است. بخشي از اين برنامه تشخيص کودکان خردسال مبتلا به ناتواني يا در معرض خطر مي باشد تا آن هايي که نيازمند مداخلات زودهنگام هستند را شناسايي نمايند. ابزارهاي غربالگري بايد از پايايي، اعتبار و حساسيت زباني و فرهنگ مناسب برخوردار باشند. کميته مشترک ملي ناتواني هاي يادگيري در سال 2002 تأکيد مي کند که همه ي کودکان پيش از دبستان همان طور که جهت بينايي و شنوايي مورد آزمايش قرار مي گيرند بايد در مهارت هاي زباني نيز بررسي شوند و آن هايي که نيازمند خدمات خاص مي باشند غربالگري شوند ( گارتلند و استروس نيدر، 2007 )
2. شاخص هاي خطر: طيف وسيعي از عوامل محيطي، زيست شناختي، ژنتيکي و شرايط مربوط به تولد امکان دارد با روند رشد کودک همراه باشد و منجر به ناتواني هاي يادگيري شود. هم چنين پيشرفت هاي پزشکي باعث شده تا تعداد زيادي از کودکان فرصت ادامه حيات را به دست آورند ولي همواره در معرض خطر براي مشکلات رشدي و مشکلات آموزشي باشند. شاخص هاي خطر به خصوص زماني که تعداد آن ها زياد باشد، نشانه اي براي در معرض خطر ناتواني هاي يادگيري قرارگرفتن کودک مي باشد. شاخص هاي خطر مي بايست در محيط طبيعي رشد کودک مورد توجه قرار گيرد. به عنوان مثال ناتواني کودک شش ماهه براي راه رفتن يک شاخص خطر براي او نيست اما همين مورد براي کودک 4 ساله خطر است. به خصوص هنگامي که شاخص هاي خطرناک ديگر مانند عدم تعادل و هماهنگي حرکتي نيز وجود داشته باشد ( گارتلند و استروسيندر، 2007 ).
شاخص هاي خطر مي تواند نشانه هايي براي خانواده باشد تا روند رشد طبيعي کودک خود را با اين شاخص ها مقايسه نمايند. از فهرست زير مي توان به عنوان شاخص هاي خطر براي ناتواني هاي يادگيري در کودکان خردسال و پيش دبستاني ها استفاده نمود. شاخص هاي خطر عبارتند از:

الف- شرايط مربوط به تولد:

* نمره هاي آپگار پايين
* وزن کم هنگام تولد و يا تولد زودرس
* مراقبت ويژه ي نوزاد براي بيش تر از 24 ساعت در بيمارستان
* کمبود اکسيژن هنگام تولد

ب- شرايط ژنتيکي و محيطي

* سابقه ي خانوادگي مبني بر وجود ناتواني هاي يادگيري
* وضعيت سازگاري کودک
* سابقه ي خانوادگي براي مشکلات زبان گفتاري و نوشتاري
* قرارگرفتن در معرض سموم محيطي و ديگر آلاينده ها
* محدوديت زباني در خانه و ديگر محيط هاي مراقبت کننده از کودک
* فقر

ج- نشانگرهاي رشدي

* تأخير در مهارت هاي شناختي
* ظاهر نشدن مفهوم پايداري شيء
* درک محدود از مفاهيم
* فقدان رفتارهاي نشان دهنده ي بازي سمبوليک
* تأخير در درک و يا بيان زبان گفتاري
* محدوديت در درک لغات
* محدوديت خزانه ي لغات
* مشکل در درک دستورات ساده
* يکنواختي يا مشکلات ادبي غيرمعمول در صحبت کردن
* عدم وضوح در صحبت کردن ( رواني کلامي )
* تأخير در ظهور مهارت هاي ادبي
* سرعت کند در ناميدن اشياء و رنگ ها
* محدوديت در آگاهي واج شناختي ( به عنوان مثال ترکيب سيلاب ها و قافيه ها )
* حداقل علاقه براي تغييرکردن
* تأخير در مهارت هاي ادراکي- حرکتي
* مشکل در هماهنگي حرکتي ( درشت و ظريف ) به عنوان مثال لي لي کردن، لباس پوشيدن، بريدن و ...
* مشکل در رنگ کردن، نقاشي کشيدن و کپي کردن

د- دقت و رفتار

* عدم توجه/ گيجي
* تکانشگري
* بيش فعالي
* مشکل در جا به جايي فعاليت ها و کارهاي عادي
* مداومت بي اختيار ( تکرار مداوم يک ايده يا نظر )
1. مشاهدات منظم: مشاهدات منظم از رفتار و توانايي هاي کودکان براي آزمودن وجود شاخص هاي خطر و عوامل حمايتي بسيار مهم است. مشاهدات ممکن است غيررسمي باشد و يا از يک دستورالعمل استاندار پيروي کند، در هر صورت مشاهدات مي بايست به دفعات مکرر و در زمينه هاي متعدد ( به عنوان مثال در خانه، پيش دبستان، کلاس و گروه بازي ) تکرار شود تا اعتبار و پايايي فرضيه اي که از طريق رفتار کودک حاصل شد، افزايش يابد. در بسياري از موارد طولاني بودن زمان مشاهده مورد نظر است. خانواده ي کودک مي بايست در طول اجراي برنامه مداخله شرکت فعال داشته باشد. زماني که متخصصان راجع به رشد و تحول کودک با پرسشي مواجه مي شوند نياز به مشاهدات خانواده ها دارند. خانواده ها با تشريک مساعي متخصصان اقدام به برگزاري برنامه هاي مداخله مي نمايند.
2. ارزيابي فراگير: زماني که غربالگري، بررسي شاخص هاي خطر و عوامل حمايتي و مشاهدات منظم نشان دادند کودک در معرض خطر ابتلا به ناتواني هاي يادگيري است، متخصصان مي بايست ارزيابي هاي بعدي را به ترتيب انجام دهند تا الگوهاي رشد ناقص کودک را شناسايي نمايند. هدف عمده ي ارزيابي جامع اين است که الگوهاي توانايي هاي کودک، نيازها، راهبردها و منابع مورد نياز مشخص گردند تا هرچه سريع تر نسبت به رفع مشکلات رفتاري و يادگيري کودک اقدامات عملي اجرا گردد. اين ارزيابي ها بايد در مراحل مختلف صورت گيرد و نظرات و مشاهدات خانواده ها و مراقبان کودکان نيز مورد توجه قرار گيرد. ارزيابي بايد در قلمروهاي مختلف ( شناختي، زباني، حسي- حرکتي، ادراکي- حرکتي و عاطفي ) انجام شود. ارزيابي جامع شامل آزمون هاي ملاک- مرجع، هنجاري، مقياس هاي درجه بندي والدين/ معلمان و چک ليست هاي رشد است. هم چنين ارزيابان بايد شرايط فرهنگي و زباني را در استفاده از اين ابزارها مورد نظر قرار دهند. ارزيابي از نيازها و وضعيت اجتماعي کودک بايد در قلمروهاي زير انجام شود:
شناخت: شامل سازمان ادراکي، حافظه، تشکيل مفهوم، توجه و حل مسأله.
ارتباطات: شامل شکل گفتار، زبان، محتوا، براي استفاده از هدف قابل درک
سواد ضروري: شامل دانستني هاي مبتني بر واج شناختي، ارقام شامل تشخيص اعداد و مفاهيم عدد.
کارکردهاي حرکتي: شامل توانايي هاي حرکتي ظريف، درشت و دهاني- حرکتي
کارکردهاي حسي: شامل نظام شنوايي، بينايي و جنبشي
قضاوت هاي اجتماعي و عاطفي: شامل رفتار، عاطفه، خود تنظيمي، بازي و تعامل اجتماعي.
بنابراين، زمان محدود پيش از دبستان مي تواند نقش سودمندي در تشخيص و مداخله ي زودهنگام براي مشکلات اجتماعي کودکان داشته باشد ( گارتلند و استروسيندر، 2007 ).

زمينه هاي تشخيص زودهنگام کودکان با ناتواني هاي يادگيري در پيش از دبستان

براي ارزيابي کردن کودکان در معرض خطر ابتلا به ناتواني يادگيري يا داراي تأخير در رشد، سنجش و ارزيابي شامل: رشد شناختي، جسماني، ارتباطي، اجتماعي، هيجاني و سازگاري خردسال است ( لرنر، 2003 ).
1. رشد شناختي: اين ارزيابي شامل سنجش توانايي هاي تفکر، برنامه ريزي و رشد ادراکي کودکان است. نمونه هايي از تکاليف شناختي شامل تعيين کردن رنگ ها، ناميدن قسمت هاي بدن، شمارش از 1 تا 10، نشان دادن مفهوم مکان و نشان دادن کميت ها ( بزرگ و کوچک )، نام بردن حروف و شناسايي اندازه و شکل است.
2. رشد جسماني: اين طبقه بندي شامل ارزيابي حرکت هاي درشت و ظريف است مانند رشد کلي جسماني کودک و مهارت هاي حرکتي درشت و ظريف. نمونه هايي از تکاليف رشد جسماني شامل گرفتن يک توپ، پريدن، لي لي کردن، ساختن يک طرح چهار بلوکي، لمس کردن انگشتان، قيچي کردن الگوهاي مختلف، کپي کردن شکل ها، کپي کردن شکل و تشکيل حروف است. کار روي حواس شنوايي و بينايي کودک نيز اغلب انجام مي شود.
3. رشد ارتباطي: اين ارزيابي شامل مهارت هاي گفتار و زبان و توانايي درک و استفاده از زبان است. ارزيابان از کودک تقاضا مي کنند چند کلمه بيان کند، تصاوير را شرح دهد، به سؤالات پاسخ دهد، اسم کوچک و فاميل خود را عنوان کند و هم چنين جنسيت، سن، آدرس و شماره تلفن خود را بگويد.
4. رشد اجتماعي و هيجاني: ارتباطات عاطفي و اجتماعي کودک از طريق مشاهده هاي ارزيابي کننده يادداشت مي شود. مشاهدات در مورد اين است که کودک چگونه با کودکان و بزرگسالان ارتباط برقرار مي کند.
5. رشد سازگاري: اين طبقه به مهارت هاي خود ياري کودک اشاره مي کند و شامل مهارت هاي توالت کردن به صورت مستقل، مهارت هاي لباس پوشيدن، مهارت هاي غذاخوردن و توانايي جهت جدا شدن از والدين است.
استيل ( 2004 ) با مرور پژوهش ها و مقالات در زمينه ي تشخيص زودهنگام کودکان تأکيد مي نمايد اين موضوع داراي ارزش و اهميت زيادي در پيشگيري کودکان در معرض خطر ناتواني يادگيري دارد. او نشانه ها و شاخص هاي کليدي فرايند تشخيص و مداخله ي زودهنگام کودکان مبتلا به ناتواني هاي يادگيري را در جدول شماره 1 آورده است. اين نشانه ها مي توانند به معلمان کمک کنند تا هر تجربه ي اوليه را براي کودکان پيش دبستاني به يک فرصت تبديل کنند.
جدول1: نشانه هاي تشخيص زودهنگام ناتواني هاي يادگيري احتمالي

مشکل در رفتارهای زیر می تواند به عنوان نشانه هایی برای تشخیص زودهنگام کودکان در معرض خطر ناتوانی های یادگیری باشد ( در مقایسه با هم سالان )

1-صحبت کردن درست
2-درک کلامی که بلند گفته شود
3- درک جملاتی که بلند گفته شود
4- یادآوری لغات خاص در زمان صحبت کردن
5- یادآوری آن چه شنیده می شود
6- کمک و مشارکت در بازی های ریتم دار
7- یادآوری الفبا
8- دنبال کردن دستورالعمل ها
9- تلفظ درست در زمان صحبت کردن
10- یادآوری داستان هایی که بلند خوانده می شوند
11- استفاده از لغات به درستی در زمان صحبت کردن

12- صحبت کردن با جملات سازماندهی شده
13- ساکت نشستن برای یک دوره ی زمانی مناسب
14- تغییر از یک فعالیت به فعالیت دیگر
15- یادآوری آن چه دیده اند
16- تفکر قبل از صحبت یا عمل
17- تمرکز بر یک موضوع
18- گوش دادن به داستان ها و نغمه ها برای مدت طولانی
19- پوشیدن لباس
20- تشخیص رنگ ها
21- شمارش
22- کپی کردن طرح ها و رفتارها


مؤلفه هاي مداخله ي زودهنگام کودکان با ناتواني يادگيري در پيش از دبستان

لرنر ( 2003 )، به مؤلفه هاي مداخله ي زودهنگام تحت عنوان، آموزش مهارت هاي پيش آموزشگاهي براي آماده کردن کودکان در زمينه هاي خواندن، نوشتن و حساب کردن اشاره مي نمايد. اين مؤلفه ها عبارتند از:
1. مهارت هاي خودگرداني و دستيابي به مفهوم خود: کودکان با انجام فعاليت هايي مانند لباس پوشيدن، خوردن و توجه به بهداشت شخصي، به توانايي مراقبت از خود يا خودگرداني دست مي يابند. اکتساب مهارت هاي خودگرداني، تحول مثبت مفهوم خود و احساس استقلال را افزايش مي دهد.
2. فعاليت هاي درشت حرکتي: فعاليت هاي درشت حرکتي مستلزم استفاده از عضله هاي بزرگي است که براي حرکت بازوها، ساق ها، تنه، دست ها و پاها به کار مي روند. راه رفتن، خزيدن، پرت کردن و حرکت هاي چرخشي از جمله فعاليت هايي هستند که مهارت هاي درشت حرکتي را متحول مي سازند.
3- فعاليت هاي ظريف حرکتي: فعاليت هاي ظريف حرکتي با عضله هاي کوچکي مرتبط هستند که براي حرکت دادن انگشتان و مچ دست و هم چنين ايجاد هماهنگي دو دست به کار مي روند. بازي هاي جا اندازي قطعات، بازي هاي انگشتي، بريدن اشياء، نقاشي، بستن و بازکردن دکمه ها و بندها ( مانند کفش ) از جمله فعاليت هايي هستند که به پيشرفت توانايي حرکت هاي ظريف منجر مي شوند.
4. فعاليت هاي شنيداري و آگاهي از ساختار آواشناختي: يکي از مهم ترين مهارت هاي پيش از خواندن، آگاهي نسبت به صورت هاي کلمات است. فعاليت هايي که مي توانند کودکان را در بازشناسي صوت ها، ايجاد تمايز بين صوت هاي شنيداري و تقويت حافظه ي شنيداري ياري دهند، شامل بازي با کلمه ها، بازي قافيه دار و بازي هاي حفظ کلمه ها هستند.
5. فعاليت هاي ديداري: بازشناسي تفاوت ها و تشابه ها در تصاوير، شکل ها و حروف از فعاليت هايي هستند که تمايزيافتگي ديداري، حافظه ي ديداري و يک پارچگي ديداري- حرکتي ( مانند هماهنگي چشم و دست ) را متحول مي سازند.
6. فعاليت هاي زباني و ارتباطي: توانايي استفاده از زبان شفاهي براي انتقال افکار خويش به ديگران از اهميتي بنيادي برخوردار است. اما استفاده از اين ابزار ارتباطي مستلزم شنيدن، حرف زدن، فهميدن زبان ديگران، پاسخ دادن به خواسته هاي آن ها، آغاز کردن ارتباط ها و مکالمه ها و توضيح دادن است.
7. فعاليت هاي شناختي: بسياري از بازي ها مانند مرتبط کردن اشياي مشابه يا متفاوت، طبقه بندي، مقايسه و مقابله افکار و هم چنين حل معماها مي توانند کودکان را به تمرين هاي فکري وادار کنند.
8. فعاليت هاي اجتماعي: يادگيري چگونگي تعامل با ديگران و کنارآمدن با آن ها بر اساس ايجاد روابط متناسب با کودکان و بزرگسالان، و مشارکت در بازي هاي گروهي از فعاليت هايي هستند که مهارت هاي اجتماعي کودکان را پرورش مي دهند.
در صورتي که، مشکلات يادگيري يا تأخير در رشد از طريق غربالگري، مرور شاخص هاي خطر و مشاهدات منظم مشخص شد، ارزيابي جامع بايد بر اساس نيازهاي فردي، برنامه ي خدمات و حمايت هاي زودهنگام براي کودک خردسال طراحي شود.
مداخلات پيش از دبستان معمولاً شامل فعاليت هاي عاطفي، اجتماعي، زباني، حرکتي و حسي است. متخصصان اخيراً فهرستي از تخصص ها و حرفه هاي مورد نياز برنامه هاي مداخله ي زودهنگام براي کودکان خردسال مبتلا به ناتواني هاي يادگيري را ارائه نموده اند که عبارتند از:
1. شنوايي سنج: متخصص در ارزيابي شنوايي و مسايل مربوط به آن
2. معلمان آموزش اوليه ي ويژه: متخصص در طراحي و تهيه مداخلات آموزشي
3. کار درمانگر، به کودکان خردسال در شکل گيري مهارت هاي حرکتي ظريف تا فعاليت هاي روزانه کمک مي کند تا آن ها بتوانند مستقل عمل کنند.
4. درمانگر حرکتي: به طور طبيعي به کودکان خردسال در رشد مهارت هاي حرکتي درشت و هماهنگي بين آن ها کمک مي کند.
5. روان شناس مدرسه: همکاري و کمک به مربيان، والدين و ديگر متخصصان مي نمايد تا محيط هاي يادگيري سالم و غني به وجود آورند و ارتباط بين خانه و مدرسه را محکم مي کنند.
6. گفتار درمان: در ارزيابي، تشخيص و فراهم سازي خدمات و حمايت هاي برنامه هاي مداخله اي به کودکاني که مشکلات کلامي، زباني، سوادي، ارتباطات، و تعاملات اجتماعي دارند، کمک مي کنند.
متخصصان ديگر نيز در ارائه ي اين خدمات مشارکت دارند که عبارت از: مراقبان کودک، متخصصان مسائل آموزشي، متخصصان خواندن، روان شناسان رشد کودک، روان پزشکان کودک و عصب شناسان مي باشند. نيازهاي ويژه ي کودک همکاري و مشارکت نوع متخصصان را مشخص مي کند ( عابدي، 1387 ).

راهبردهاي مداخله ي زودهنگام در مراکز پيش دبستاني

به منظور مداخله ي زودهنگام ناتواني هاي يادگيري احتمالي، مربيان مراکز پيش از دبستان مي توانند از راهبردهاي مشاهده اي بهره گيرند.
زبان و گفتار يکي از مهارت هايي است که معلمان مي توانند براي اهداف تشخيصي از آن بهره گيرند. کاتس ( 1997 ) اشاره مي کند بهتر است به دنبال برخي خصوصيات رشدي مانند مشکلات زبان گفتاري در پيش دبستان براي پيشگيري از برخي مشکلات در مورد تشخيص زودهنگامي ناتواني هاي يادگيري باشيم زيرا مشکلات اوليه ي زبان نشان دهنده ي مشکلات ثانويه در خواندن هستند. کاتس ( 1997 ) بيان مي کند مشاهدات مربوط به اين مشکلات زباني را مي توان به عنوان ابزار تشخيصي استفاده کرد. مشکلات مربوط به واج شناسي، معناشناسي، لغت شناسي و جملات به صورت شفاهي، آگاهي از اصوات کلامي، حافظه ي کلامي و ايجاد کلام با مشکلات بعدي در تشخيص لغات و اصوات در ارتباط است. اين مشکلات را مي توان قبل از آموزش رسمي خواندن مشاهده کرد و از اين رو نشانه هايي از مشکلات احتمالي در خواندن هستند. در اين خصوص، کاتس ( 1997 ) يک فهرست وارسي مشاهده براي رفتارهاي کودک و آموزش جامع، طراحي کرده است. اين فهرست شامل رفتارهايي مثل مشکل در ريتم، مشکل در به يادآوري الفبا، مشکل در دنبال کردن دستورالعمل ها، مشکلات متوالي در تلفظ، مشکل در درک داستان ها، استفاده محدود از لغات و عدم سازماندهي جملات حين صحبت کردن است.
ساير رفتارهاي قابل مشاهده که نشان دهنده ي مشکلات احتمالي در يادگيري کودکان پيش دبستاني هستند شامل بيش فعالي، عدم هماهنگي حرکتي، نقص در پردازش اطلاعات، حواس پرتي و مشکلات حافظه اي است. هم چنين در کودکستان مهارت هاي پايه مثل گوش دادن، دنبال کردن دستورالعمل ها، لباس پوشيدن، توجه مناسب و برخي مهارت هاي پيش نياز مثل مهارت هاي الفبايي، ريتمي، رنگ ها، سفارش و کپي کردن را مي توان مشاهده کرد ( لوننال، 1998 ).
پس از اين که ناتواني هاي يادگيري احتمالي تشخيص داده شد، راهبردهاي بسياري براي معلمان کودکان خردسال در مراکز پيش دبستاني وجود دارد.
آموزش هاي مستقيم را مي توان در برنامه ي آموزشي براي پيش دبستاني هاي مبتلا به ناتواني يادگيري احتمالي استفاده نمود. به عنوان مثال فعاليت هاي حسي را مي توان براي افزايش جستجوگري کودکان استفاده کرد. کودکان در اين سنين به آزادي براي کشف حقايق نياز دارند. برخي موارد فعاليت هايي که مي توان براي آماده سازي کودکان براي يادگيري هاي بعدي کودکان استفاده کرد نوشتن آن چه کودک مي گويد و سپس خواندن آن و نوشتن سئوالات خود و کمک به آن ها براي يافتن جواب آن هاست ( آلن و شوارتز، 2001، استيل، 2004 ).
مهارت هاي شناختي را مي توان از طريق دستورالعمل ها، فعاليت هاي شنيداري، بازي ها و فعاليت هاي چندگانه حسي تمرين کرد ( فعاليت هايي مثل لامسه، حرکت، ديدن و شنيدن، بازي هاي مربوط به انگشتان، سرودها و شعرها، داستان، معما ( پازل )، استفاده از آجرک ها، بازي ميخ و تخته و بازي هاي مشارکتي ). آلن و شواتز ( 2001 ) استفاده از مدل هاي رنگارنگ، آيينه، آب، هنر و کاردستي، خانه بازي، الگوهاي کپي برداري، بازي هاي حافظه اي، دنبال کردن دستورالعمل ها، رنگ آميزي، برش، شمارش و فعاليت هاي گروهي را تجويز مي کنند. تمرين مهارت هاي اجتماعي و عاطفي براي ارتقاء سطح آن مثل کنار آمدن با ديگران و تقسيم کار آن با آن ها نيز براي کودکان خردسال مورد نياز است. نيازهاي اعتماد به نفس بايد به مانند مهارت هاي اجتماعي، مورد نظر قرار گيرند. مثال هايي از راهبردها و مداخله ي رفتاري براي کودکان شامل دور کردن آن ها از اسباب بازي ها و رفتارهايي است که در آن ها رفتار سوء و نامناسب ديده مي شود و توجه آن ها را بايد به سمتي که نوآوري وجود داشته، جلب کرد، تغييراتي در ساختار کار به وجود آورد، استفاده از فعاليت هاي کوتاه مدت، خلق موقعيت، استفاده از شکل دهي، وقت استراحت و تثبيت کردن رفتارهاي مناسب از ديگر موارد هستند. هم چنين مفيد است که از کارهاي گروهي استفاده نمود که باعث رشد کودکان شود. به علاوه مهم است که قوانين مشخصي را اعلام کنيم و هر از چندگاهي آن ها را مرور کنيم و از نتايج آن ها بهره گيريم ( استيل، 2004 ).
استيل ( 2004 ) برنامه هاي مداخله اي زودهنگام مبتني بر بازي براي مربيان مراکز پيش دبستاني جهت آموزش کودکان در معرض خطر ناتواني هاي يادگيري را در جدول شماره 2 آورده است. اين راهبردها مي توانند به معلمان کمک کنند تا هر تجربه اوليه را براي کودکان پيش دبستاني به يک فرصت تبديل کنند.
جدول 2: برنامه هاي مداخله اي زودهنگام مبتني بر بازي براي مربيان مراکز پيش دبستاني جهت آموزش کودکان در معرض خطر ناتواني هاي يادگيري

1-استفاده از ابزاری که برای بچه ها آشنا هستند
2- استفاده از کارگاه های کوچک و شخصی
3- دادن حق انتخاب در فعالیت ها
4- سازماندهی و آماده سازی کارها
5- برنامه برای انتقال و تغییر بین فعالیت ها
6- کمک به کودکان برای تبدیل لغات به جملات
7- ایجاد مدل های خوب
8- آموزش واج های اولیه
9- قراردادن برچسب نام بر روی اشیای کلاس
10- بخش کردن لغات
11- استفاده از فعالیت های ریتم دار
12- استفاده از بازی های الفبایی
13- استفاده از موضوعات مورد علاقه ی کودکان
14- خواستن از کودکان برای بیان داستان و ایده هایشان

15- کار با اصوات
16- خواندن با صدای بلند توسط کودکان از روی کتاب و آن چه مورد علاقه ی آن هاست.
17- استفاده از بازی های انگشتی
18- استفاده از نغمه ها و سرودها در درس
19- استفاده از پازل، فعالیت های روی کاغذ و آجرک ها در درس
20- استفاده از هنر کاردستی
21- استفاده از بازی های حافظه ای
22- خواستن از کودکان برای شمردن اشیا
23- ایجاد برنامه های رفتاری
24- هماهنگ شدن با موارد و اعمال روزانه و قوانین
25- استفاده از فعالیت های گروهی
26- شکستن فعالیت ها به قسمت های کوچک تر
27- تکرار چیزهای آموخته شده به دفعات


پي‌نوشت‌:

1- The Individual with Disabilities Eduction Improrement ACT.

منبع مقاله :
دکتر احمد عابدی ... { و دیگران } ؛ (1391)، مهارت هاي مورد نياز کودکان براي ورود به مدرسه، اصفهان: نشر نوشته، چاپ اول



 

 



مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط