سينماي ايران به عنوان حوزه ي عمومي

با مطالعه ي اكتشافي كه از راه تحليل محتواي فيلم هاي سينمايي 1384-1376 انجام شد، چنين به نظر مي آيد كه مضامين و محتواي اصلي بيشتر فيلم هاي اين تاريخ در مورد مسائل سياسي بوده است، به طوري كه مي توان گفت فيلم
يکشنبه، 20 ارديبهشت 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
سينماي ايران به عنوان حوزه ي عمومي
 سينماي ايران به عنوان حوزه ي عمومي

 

نويسندگان: اعظم راودراد و شيما سادات عطري




 

با مطالعه ي اكتشافي كه از راه تحليل محتواي فيلم هاي سينمايي 1384-1376 انجام شد، چنين به نظر مي آيد كه مضامين و محتواي اصلي بيشتر فيلم هاي اين تاريخ در مورد مسائل سياسي بوده است، به طوري كه مي توان گفت فيلم سياسي در اين دوره غلبه داشته است. حال پرسش اين است كه آيا فيلم هاي سياسي اكران شده در سينماهاي ايران در 8 سال رياست جمهوري محمدخاتمي سبب گسترش حوزه ي عمومي شده اند؟

چارچوب نظري

حوزه ي عمومي (1) يكي از فراگيرترين نظريه هاي اجتماعي معاصر است كه توسط يورگن هابرماس (2) فيلسوف متأخر آلماني و آخرين حلقه ي مكتب فرانكفورت مطرح شده است. اين نظريه كه به طور خلاصه درباره ي نظارت مردم بر اقتدار دولت از طريق گفتمان انتقادي است، براي محققان و علاقه مندان حوزه ي ارتباطان از اين رو اهميت دارد كه رسانه ها از ارگان هاي حوزه ي عمومي قلمداد مي شوند ( هابرماس 1386: 17 ). هابرماس در بررسي تاريخي خود، مطبوعات را مهم ترين نهاد حوزه ي عمومي مي نامد ( همان: 92 ). اما حوزه ي عمومي به گفته هابرماس قلمروي ويژه اي است كه در تقابل با حوزه ي خصوصي (3) تعريف مي شود. منظور از « عموم » در اين تعريف، آن بخش از افكار عمومي است كه در مقابل صاحبان قدرت قرار مي گيرد ( كوثري، 1383: 154 ). حوزه ي عمومي همچنين داراي ارگان هايي است كه رسانه ها و به ويژه مطبوعات از مهم ترين آنها محسوب مي شوند ( هابرماس 1386: 17 ). بحث و گفت و گوي علني درباره ي مسائل و موضوعات با هدف دستيابي به اجماع يا حداقل افكار اكثريت، سنگ بناي دموكراسي است. هيچ فردي به تنهايي نمي تواند بر همه حقايق آگاه باشد يا پيامد يك اقدام و سياست را بداند. پس وجود حوزه اي براي استفاد از نظرات گوناگون و بحث و گفت و گو ضروري است. چنين حوزه اي، حوزه ي عمومي ناميده مي شود.
هابرماس تعبير حوزه ي عمومي را در اطلاق به عرصه اي اجتماعي به كار مي برد كه در آن افراد از طريق مفاهمه، ارتباط و استدلال مبتني بر تعلق، موضع گيري ها و جهت گيري هاي هنجاري اتخاذ مي كنند كه بر فرايند اعمال قدرت دولت، تأثيراتي آگاهي دهنده و عقلاني ساز، باقي مي گذارد. افراد در حوزه ي عمومي از طريق مفاهمه و استدلال و در شرايطي عاري از هرگونه فشار، اضطرار يا اجبار دروني ( خودخواسته ) يا بيروني ( قهري ) و بر مبناي آزادي و آگاهي تعاملي و در شرايط برابر براي تمام طرف هاي مشاركت كننده در حوزه ي عمومي مذكور، مجموعه اي از رفتارها، مواضع و جهت گيري هاي ارزشي و هنجاري را توليد مي كند كه در نهايت به صورت ابزاري مؤثر براي تأثيرگذاردن بر رفتار و عملكرد دولت به ويژه در عقلاني ساختن قدرت دولتي عمل مي كند ( كوهن، 1383 ).
نكته ي مهم در اين فرايند آن است كه رفتار افراد در جريان مفاهمه در حوزه ي عمومي به طور عمده بر مبناي « كنش هاي كلامي » عاري از فشار و سلطه در شرايطي عادلانه، آزادانه، آگاهانه و برابر صورت مي گيرد. يعني در وضعيتي كه هابرماس از آن به وضعيت كلامي ايده آل ياد مي كند. مجموعه ي اين شرايط و تعامل ها در وضعيت مذكور بستري را فراهم مي كند كه طي آن كنش كلامي در نهايت در مطلوب ترين و آرماني ترني وجه آن يعني « كنش ارتباطي » با « كنش مفاهمه اي » خود را نمايان خواهد كرد.
مفهوم حوزه ي عمومي به فضاها و فرآيندهاي ارتباطات اجتماعي آزاد، به لحاظ سياسي مناسب و در عين حال مستقل و نيز بر فضاهايي دلالت دارد كه به لحاظ حقوقي، خصوصي است و در آن افراد فارغ از مقام رسمي خود، با استفاده از بحث ها و انتقادات منطقي درباره ي مسائل مورد علاقه ي همگان درصدد مباحثه و متقاعد كردن يكديگر هستند ( مهدي زاده، 1383 ). در حالي كه يك هدف حوزه ي عمومي رسيدن به شكل آرماني ارتباطات در جامعه ي مدني است، هدف ديگرش كنترل و اثرگذاري بر شكل گيري خط مشي نهادهاي دولتي است كه به لحاظ حقوقي عمومي هستند. در اين تحقيق سينما به عنوان يكي از ارگان هاي حوزه ي عمومي در نظر گرفته شده است كه نقش خود را با طرح مباحث سياسي در منظر عموم و ايجاد جريان هايي براي بحث حول اين مباحث، چه در رابطه با مخاطب عام از نظر اطلاع رساني و چه در رابطه با مخاطب خاص كه در مقام منتقد فيلم اين مباحث را نيز پي مي گيرد، ايفا مي كند. در ادامه با استفاده از مفهوم حوزه ي عمومي هابرماس اين نقش سينما در ارتباط با سينماي دوره اصلاحات تشريح خواهد شد.

روش تحقيق

در اين تحقيق براي سنجش ميزان مؤثربودن فيلم هاي سينمايي اكران شده در 8 سال متوالي رياست جمهوري سيدمحمدخاتمي در گسترش حوزه عمومي، از روش تحليل محتوا استفاده شده است. براي بررسي وجود يا عدم وجود حوزه ي عمومي در فيلم هاي سينمايي ايران به تحليل محتواي 10 فيلم سياسي برتر سينماي ايران در طول 8 سال رياست جمهوري سيد محمد خاتمي از سال 1376 تا 1384 پرداخته شده است و تعداد دفعات تكرار عناصر حوزه ي عمومي و مشاركت هاي سياسي در هر فيلم شمارش شده است.
جامعه ي آماري در اين پژوهش شامل فيلم هاي سينمايي مي شود كه به لحاظ فروش رتبه ي اول و دوم هر سال را داشته اند. 10 فيلمي كه اين دو شرط را داشتند و بررسي شدند، عبارتند از:
فيلم هاي « پارتي » ( سامان مقدم، 1378 )، « اعتراض » ( مسعود كميايي، 1378)، « متولد ماه مهر » ( احمدرضا درويش، 1378 )، « قارچ سمي » ( رسول ملاقلي پور، 1379 )، « ارتفاع پست » ( ابراهيم حاتمي كيا، 1380 )، « آژانس شيشه اي » ( ابراهيم حاتمي كيا، 1376 )، « موج مرده » ( ابراهيم حاتمي كيا، 1379 )، « ديوانه اي از قفس پريد » ( احمدرضا معتمدي، 1384 )، « دوئل » ( احمدرضا درويش، 1382 ) و « روبان قرمز » ( ابراهيم حاتمي كيا، 1377 ). واحد تحليل، فيلم است و مقوله هاي تحقيق در جدول زير فهرست شده اند.

جدول شماره ي 44: مجموعه ي مقوله هاي تحقيق نمايش داده شده در فيلم ها

ردیف

مقوله های حوزه ی عمومی

ردیف

مقوله های حوزه ی عمومی

1

تقابل سیاسی

19

خبرنگار

2

اطلاع رسانی شفاف

20

اعتراض

3

دموکراسی

21

خشونت

4

زندان

22

انگ زدن

5

روزنامه

23

ترور

6

دانشگاه

24

جامعه ی مدنی

7

 بیانیه

25

شیطنت سیاسی

8

جنگ

26

تبلیغ سیاسی

9

درگیری/ اغتشاش

27

بازجویی

10

گروه های نظامی و شبه نظامی

28

نقد دولتمردان

11

تشکیلات حزبی

29

هتک حرمت

12

ایدئولوژی

30

تشویق اذهان عمومی

13

حجاب

31

جرم سیاسی

14

افکار عمومی

32

تهدید

15

تجمع های مخفیانه

33

تحریف واقعیت

16

جانبازان/ شهدا

34

اپوزیسیون

17

آزادی

35

اتهام

18

رأی دادن

 

 


جدول شماره ي 45: مقوله هاي حوزه ي عمومي طرح شده در 10 فيلم

فیلم
مقوله

آژانس شیشه ای

روبان قرمز

پارتی

اعتراض

متولد ماه مهر

موج مرده

قارچ سمی

ارتفاع پست

دوئل

دیوانه ای از قفس پرید

جمع

[تقابل سیاسی

6

5

7

4

2

4

1

2

8

3

42

6.2

اطلاع رسانی شفاف

3

1

9

4

1

-

-

2

6

-

26

3.8

دموکراسی

-

-

-

5

1

-

-

-

-

-

6

0.9

زندان

1

-

11

-

-

-

3

2

2

-

19

2.8

روزنامه

4

-

12

1

1

-

-

-

-

-

18

2.5

دانشگاه

-

-

-

7

7

-

-

-

-

-

14

2.1

بیانیه

-

-

1

12

12

-

-

-

1

-

26

2.8

جنگ

4

6

5

4

4

3

3

1

3

1

34

5

درگیری/ اغتشاش

7

2

1

5

8

4

5

7

2

3

44

6.5

گروه های نظامی و شبه نظامی

6

1

2

4

4

2

2

2

3

1

27

4

تشکل های سیاسی

4

-

-

4

4

1

-

1

-

2

16

2.4

ایدئولوژی

3

6

-

4

7

2

2

2

1

1

28

4.1

حجاب

-

1

1

2

2

1

-

2

-

1

10

1.5

افکار عمومی

3

-

3

-

-

-

-

2

4

-

12

1.8

تجمع های مخفیانه

-

-

-

5

2

-

1

-

2

2

12

1.8

جانبازان/ شهدا

8

5

7

6

6

1

3

113

3

4

44

6.5

آزادی

-

2

9

1

1

-

-

4

1

2

20

2.9

رأی دادن

-

-

-

1

1

-

-

-

1

-

3

0.4

خشونت

5

2

2

5

3

1

3

8

4

2

35

5.2

ترور

-

-

1

-

-

-

1

-

-

1

3

0.4

شیطنت سیاسی

-

-

1

-

-

1

-

-

-

-

2

0.3

بازجویی

-

-

1

1

1

1

-

-

-

-

4

0.6

هتک حرمت

3

2

2

3

3

-

3

-

-

-

16

2.4

حرم سیاسی

2

1

5

-

-

1

-

2

1

-

12

1.8

تحریف واقعیت

-

-

3

-

-

1

2

-

5

-

11

1.6

اپوزیسیون

1

-

1

-

-

-

-

1

-

-

3

0.4

اعتراض

3

6

2

5

5

3

3

4

-

1

32

4.7

اتهام

7

2

6

3

3

-

4

2

3

-

30

4.4

تشویق اذهان عمومی

3

-

3

-

-

-

-

3

-

-

9

1.3

خبرنگار

2

-

6

-

-

-

-

3

-

-

11

1.6

تهدید

8

-

3

5

7

4

2

5

3

2

39

4.3

نقد دولتمردان

-

5

3

6

1

3

4

6

1

3

32

4.7

انگ زدن

3

-

2

1

1

-

4

-

2

1

14

2.1

تبلیغ سیاسی

4

3

2

2

2

2

5

3

2

-

25

3.7

جامعه ی مدنی

-

-

-

1

-

-

-

-

-

-

1

0.2

جمع

90

50

111

101

89

34

52

65

58

30

680

100



يافته هاي تحقيق

در جدول بالا يافته هاي کلي حاصل از تحليل محتواي 10 فيلم بررسي شده در کنار هم آورده شده است تا امکان مقايسه نيز فراهم باشد.
در کل فيلم هاي مورد بررسي و تحليل در اين تحقيق، مقوله ي تقابل سياسي با بالاترين مقدار تکرار ( 40 بار در تمام فيلم ها )، داراي مقام قابل توجهي است. اين تقابل ها هم شامل تقابل هاي لفظي ( ديالوگ هاي مربوط به انتقاد از وضع موجود، شرکت در فعاليت هاي سياسي، مشاجره با پليس و غيره ) و هم حزبي است که گاهي به خشونت نيز کشيده شده است. تقابل سياسي عامل مهمي در ايجاد حوزه ي عمومي سياسي به شمار مي رود، به اين دليل که فضايي را براي روبه رو شدن عقايد و نظرات متفاوت ايجاد مي کند و به افراد اجازه مي دهد که با طرح نظرات متفاوت و گاهي به شدت متضاد خود به بحث بپردازند و دولتمردان و نظام حاکم را نقد کنند.
از ميان مقوله هاي مذکور در جدول، تهديد نيز با درجه بالايي از تکرار، دومين جايگاه اهميت را داشته است. بيان تهديدهاي موجود در جامعه که بيشتر تهديدهاي سياسي را شامل مي شود، از جمله معضلاتي است که در بيشتر فيلم ها به عنوان عاملي براي ايجاد ترس و وحشت از بيان عقيده در جامعه بيان شده است. تهديد به عنوان مانع تشکيل حوزه ي عمومي درجه بالايي از اهميت دارد.
کمترين تکرار مقوله ها را در موارد جامعه مدني، ترور، بازجويي و دموکراسي مي توان ديد. مخفي بودن اين مفاهيم نه به معناي عدم وجود آنها در حوزه ي عمومي، بلکه به معناي محدوديت اين فضا براي بيان بعضي اصطلاحات و به تصوير کشيدن بعضي صحنه هاي موجود است.
مضمون فيلم هاي دوران خاتمي، اگرچه بسيار تداعي کننده ي فضاي عمومي براي بحث بين افراد عادي اجتماع و ايجاد تشکل هاي عادي بين مردم براي صحبت پيرامون مسائل روز است، اما همچنان در تحليل محتواي آنها به خوبي درصد پايين آنها به بعضي از مقوله هاي حوزه ي عمومي به وضوح ديده مي شود. اگرچه ديالوگ هاي انتقادي ميان شخصيت هاي فيلم رد و بدل مي شود و در نظر تماشاگر نيز برجسته سازي مي شود، اما فيلم ها همچنان در بيان عقايد سياسي به لفافه گويي پناه مي برند.

نتيجه گيري

با تحليل محتواي فيلم هاي سال هاي 1384-1376 شاهد توسعه ي گونه ي متفاوتي از فيلم با مضامين سياسي بوديم. در تحليل نتايج تحقيق و با بازگشت به نظريه ي شکل دهي مي توان گفت بخشي از تغييرات مشاهده شده در فيلم هاي سينمايي دوره ي مورد بررسي، در مرحله ي عمل در سطح جامعه حاصل نشده اند، ولي نمايش آنها در فيلم نشان دهنده ي روند حرکت جامعه به سوي آن تغييرات است. در حقيقت فيلم ها به عنوان آثار هنري، از يک طرف، خود بازتاب و نمايش دهنده ي تغييرات اجتماعي هستند و از طرف ديگر، با تأثيراتي که بر مخاطب مي گذارند، اين تغييرات را تسريع مي کنند.
در مورد فيلم هاي تحليل شده در اين مقاله نيز مي توان گفت تغييرات نمايش داده شده در اين تحقيق اگرچه نشان دهنده ي روند تغييرات در سطح جامعه است، اما خود فيلم ها هم افکار عمومي و مخاطب را براي پذيرش هر چه بهتر تغييرات آماده مي کنند و به اين ترتيب اثرات خود را در تسريع تغييرات بر جاي مي گذارند. اين کارکرد سينما نيز خود متأثر از سياستگذاري هاي فرهنگي است.
اين تحليل نشان داد که فيلم هاي اين دوره ي زماني با بازتاب دادن مقوله هاي حوزه ي عمومي، در حقيقت به بلندگويي براي حمايت از گسترش حوزه ي عمومي و روشنگري درباره ي آن و نيز توسعه ي گفت و گو ميان ديدگاه هاي گوناگون سياستمداران و ساير گروه هاي اجتماعي و صاحبان قدرت و عموم مردم، تبديل شدند. مقوله هايي که آگاهي نسبت به هر کدام از آنها در تشويق شهروندان به يادگيري، اننتخاب و مشارکت سياسي در جامعه نقش بسزايي دارد.

مقايسه با يافته هاي تحقيقات ديگر و جمع بندي

تحليل بازنمايي خانواده در سينماي ايران، تحقيق ديگري است که زيرنظر نويسنده به انجام رسيده است و محقق ( اقدامي، 1388 ) با تمرکز بر گزيده اي از آثار رخشان بني اعتماد و تهمينه ي ميلاني، به اين نتيجه رسيده که اين دو فيلم ساز با رويکردهاي متفاوتي، خانواده را بازنمايي کرده اند. در فيلم هاي بني اعتماد « خانواده هاي در حال کشمکش بيش از هر چيز ديگر درگير با سنت هاي جامعه هستند. سنت هايي که در بيشتر موارد حاصل جامعه اي با نظام طبقاتي و مردم سالار است » ( ص: 112 ). روند تحولي در اين فيلم ها به اين صورت است که در فيلم هاي اوليه، مردان، زنان را بابت مسائل و خواسته هايي که دنبال مي کنند، زير سؤال مي برند، اما در فيلم هاي جديدتر، همين مردان دچار از کارافتادگي شده اند و در عوض زنان بسيار فعال بازنمايي شده اند ( همان ). اما در فيلم هاي ميلاني که دغدغه ي اصلي و تم مرکزي آنها را عشق رمانتيک، مادري کردن و خانواده تشکيل مي دهد، با وجود اينکه زن ها نقش هاي اجتماعي دارند، همگي خواهان ادامه ي نقش مادري و نيز آنچه در نهايت زنانگي مورد تأييد جامعه به شمار مي آيد، هستند. روند تحولات خانواده در اين فيلم ها نيز چنين است که مردان کم کم ناتوان و از کارافتاده مي شوند. محقق در يک نتيجه گيري کلي معتقد است که خانواده هاي هسته اي و شهري بيش از همه در فيلم ها نمايش داده شده اند. زنان اين خانواده ها مصرانه براي تغيير شرايط و برطرف کردن مشکلاتشان تلاش مي کنند، اما در اين تلاش بيشتر درگير احساسات نمايش داده مي شوند. اين در حالي است که مردان کمتر ابراز احساسات مي کنند و بيشتر عمل گرا و متفکر به تصوير کشيده شده اند.
در توضيح رويکردهاي بازتاب و شکل دهي در فصل اول کتاب، بر اين نکته تأکيد شد که بازتاب و شکل دهي مطلق هر دو مردود و در هر اثر هنري هر دو جنبه از بازتاب جامعه در هنر و نيز شکل دهي هنر به جامعه ممکن است. همين طور با توجه به نظريه ي بازنمايي که از اثرات رسانه ها بر روي جامعه، با استفاده از دو مفهوم طبيعي سازي و کليشه سازي سخن مي گويد، مي توان نتيجه گرفت که سينما از يک طرف بازتاب شرايط اجتماعي معاصر و از طرف ديگر بر آن تأثيرگذار است.
با اين ديدگاه، بسياري از تحقيقاتي که متون سينمايي را براي چگونگي بازنمايي مسائل، موضوعات و گروه هاي اجتماعي مختلف در آنها تحليل مي کنند، از طرف ديگر نشان دهنده ي امکان تأثيرگذاري فيلم بر جامعه در رابطه با آن مسائل، موضوعات و گروه هاي اجتماعي تلقي مي شوند. بنابراين اگرچه تحقيق در اثرات واقعي سينما بر جامعه، به علت دشواري رسيدن به يافته هاي قابل اعتماد، کمتر انجام مي شود، با تحليل متون مي توان به احتمالات اين تأثيرگذاري اشاره کرد و نيز با توجه به سينما به عنوان يکي از ارگان هاي حوزه ي عمومي، مي توان صرف طرح مسائل مرتبط با اين حوزه در آن را، گسترش اين حوزه در سطح جامعه و بنابراين تأثيرگذاري سينما بر جامعه تلقي کرد.

پي‌نوشت‌ها:

1. public sphere.
2. Jurgen Hubermas.
3. private sphere.

منبع مقاله :
راودراد، اعظم؛ ( 1391 )، جامعه شناسي سينما و سينماي ايران، تهران: مؤسسه ي انتشارات دانشگاه تهران، چاپ اول



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.