رمضان و تقوا
نويسنده:محمدباقر منصوري
منبع:روزنامه کیهان
منبع:روزنامه کیهان
ماه رمضان را ماه تقوا ناميده اند؛ زيرا قرآن يكي از مهم ترين راه هاي دست يابي به تقوا را بهره مندي از روزه ماه رمضان برشمرده است. در تعبير قرآني سخن از اين آمده است كه شايد شما با روزه گرفتن تقوا را پيشه كنيد. اين گونه تعابير بيانگر اين نكته است كه انسان با روزه مي تواند مهار نفس خويش را دست گيرد و زمينه عملي براي دست يابي به تقوا را فراهم آورد؛ زيرا تقوا در مفهوم قرآني، دامنه گسترده اي را شامل مي شود كه مي توان آن را مترادف با انسان كامل در كاربرد اهل عرفان ومقام محسنان در تعبير قرآني آن دانست.
به كارگيري فعل تتقون و واژه حرفي لعلكم كه به معناي شايد است اين گمانه را تقويت مي كند كه هدف از روزه گيري مقام عملي دست يابي به تقوا است.تقوا هم راه و هم هدف و مقصد است؛ چنان كه صراط مستقيم به معناي رسيدن به شاكله كامل انساني است. اين گونه است كه راه به مفهوم مقصد تلقي مي شود.كسي كه به مقام تقوا دست يافته است انسان كاملي است كه به مقصد دست يافته است. البته نگرش تشكيكي قرآن به مقوله تقوا و عصمت و ايمان و مانند آن اين نكته را تقويت مي كند كه هر مقامي را مي بايست حال دانست و از آن به مرتبه برتر فراتر رفت و نردبان تعالي قرار داد. هر پله اي از پله هايي كه تا بي نهايت ادامه دارد در اين راه هم حال است و هم مقام از اين روست كه مقام به حالت، تغيير شكل و ماهيت مي دهد و جايگاهي كه در آن ايستاده است خود پله پرش به مرتبه برتر مي شود. اين گونه است كه مقام اسمي به مقام فعلي تغيير ماهيت مي دهد و به جاي واژه متقي از واژه فعلي تتقون بهره گرفته مي شود تا به انسان يادآوري شود كه در هر حال مي بايست مقام فعل و عمل را از ياد نبرد و در انديشه ترقي و برتر جويي در حوزه معنويت و عبوديت باشد.اين گونه نيست كه در تفسير قرآني هر كس به مقام يقين رسيد دست از عبوديت بشويد و به توجيه: فاعبد ربك حتي ياتيك اليقين؛ يقين (سه گانه علم و عين و حق اليقين) را نهايت و پايان راه بداند و دست از عبوديت بردارد؛ زيرا يقين در هر مرتبه، خود، حالي است كه به صورت مقام خود نمايي مي كند. از اين روست كه برخي با بهره گيري از تفسير قرآن به قرآن. يقين را در اين آيه به معنا و مفهوم مرگ گرفته اند و بر اين نكته تاكيد مي ورزند كه مراد آن است كه انسان تا زمان مرگ (يقين) مي بايست عبادت كند.
نكته اين است كه مرگ خود در بينش و نگرش قرآني آغاز يك نشئه و جهان و هستي ديگري است كه به شكل عالم برزخ و عالم قيامت بروز مي كند و تا بي نهايت ادامه مي يابد. بر همين اساس است كه قرآن در كمال يابي مظهر كامل انسانيت و تجلي خداوند، پيامبر گرامي مي فرمايد كه وي در قاب قوسين او ادني (نجم آيه 9) نيز در جست وجوي تعالي است؛ زيرا خداوند در مقام بي نهايت نشسته است و بي نهايت را نهايتي نيست تا مقامي باشد. از اين روست كه مي بايست به مومنان و انسان كاملي كه به مقام اسمي متقين رسيده اند فرمان داد كه در مقام عمل تقوايي در آييد و از آن مرتبه اي كه نشسته ايد فراز آييد؛ چنان كه به اهل يثربي كه در مقام توحيد محض قرار گرفته اند و جامعه شاهد بشري را در عصر پيامبر در مدينه النبي شكل داده اند خطاب مي شود: يا اهل يثرب لامقام لكم؛ اي يثربيان رهيده از نام و نان، شما را در اين مقام و مكان مقامي نيست تا بر آن جايگاه ثابت و برقرار مانيد.
اكنون فصل ضيافت الهي رسيده است و ندا در پي ندا از اين الرجبيون گرفته تا اهل شعبان و اهل رمضان به گوش مي رسد كه هر كس از آن مقامي كه نشسته فراتر آيد و از هر رتبه تقوايي گامي فراتر آيد و در دام اسم متقي گرفتار نياييد و همواره در انديشه اين باشيد كه تقوا را در دستور عمل زندگي خويش قرار دهيد
به كارگيري فعل تتقون و واژه حرفي لعلكم كه به معناي شايد است اين گمانه را تقويت مي كند كه هدف از روزه گيري مقام عملي دست يابي به تقوا است.تقوا هم راه و هم هدف و مقصد است؛ چنان كه صراط مستقيم به معناي رسيدن به شاكله كامل انساني است. اين گونه است كه راه به مفهوم مقصد تلقي مي شود.كسي كه به مقام تقوا دست يافته است انسان كاملي است كه به مقصد دست يافته است. البته نگرش تشكيكي قرآن به مقوله تقوا و عصمت و ايمان و مانند آن اين نكته را تقويت مي كند كه هر مقامي را مي بايست حال دانست و از آن به مرتبه برتر فراتر رفت و نردبان تعالي قرار داد. هر پله اي از پله هايي كه تا بي نهايت ادامه دارد در اين راه هم حال است و هم مقام از اين روست كه مقام به حالت، تغيير شكل و ماهيت مي دهد و جايگاهي كه در آن ايستاده است خود پله پرش به مرتبه برتر مي شود. اين گونه است كه مقام اسمي به مقام فعلي تغيير ماهيت مي دهد و به جاي واژه متقي از واژه فعلي تتقون بهره گرفته مي شود تا به انسان يادآوري شود كه در هر حال مي بايست مقام فعل و عمل را از ياد نبرد و در انديشه ترقي و برتر جويي در حوزه معنويت و عبوديت باشد.اين گونه نيست كه در تفسير قرآني هر كس به مقام يقين رسيد دست از عبوديت بشويد و به توجيه: فاعبد ربك حتي ياتيك اليقين؛ يقين (سه گانه علم و عين و حق اليقين) را نهايت و پايان راه بداند و دست از عبوديت بردارد؛ زيرا يقين در هر مرتبه، خود، حالي است كه به صورت مقام خود نمايي مي كند. از اين روست كه برخي با بهره گيري از تفسير قرآن به قرآن. يقين را در اين آيه به معنا و مفهوم مرگ گرفته اند و بر اين نكته تاكيد مي ورزند كه مراد آن است كه انسان تا زمان مرگ (يقين) مي بايست عبادت كند.
نكته اين است كه مرگ خود در بينش و نگرش قرآني آغاز يك نشئه و جهان و هستي ديگري است كه به شكل عالم برزخ و عالم قيامت بروز مي كند و تا بي نهايت ادامه مي يابد. بر همين اساس است كه قرآن در كمال يابي مظهر كامل انسانيت و تجلي خداوند، پيامبر گرامي مي فرمايد كه وي در قاب قوسين او ادني (نجم آيه 9) نيز در جست وجوي تعالي است؛ زيرا خداوند در مقام بي نهايت نشسته است و بي نهايت را نهايتي نيست تا مقامي باشد. از اين روست كه مي بايست به مومنان و انسان كاملي كه به مقام اسمي متقين رسيده اند فرمان داد كه در مقام عمل تقوايي در آييد و از آن مرتبه اي كه نشسته ايد فراز آييد؛ چنان كه به اهل يثربي كه در مقام توحيد محض قرار گرفته اند و جامعه شاهد بشري را در عصر پيامبر در مدينه النبي شكل داده اند خطاب مي شود: يا اهل يثرب لامقام لكم؛ اي يثربيان رهيده از نام و نان، شما را در اين مقام و مكان مقامي نيست تا بر آن جايگاه ثابت و برقرار مانيد.
اكنون فصل ضيافت الهي رسيده است و ندا در پي ندا از اين الرجبيون گرفته تا اهل شعبان و اهل رمضان به گوش مي رسد كه هر كس از آن مقامي كه نشسته فراتر آيد و از هر رتبه تقوايي گامي فراتر آيد و در دام اسم متقي گرفتار نياييد و همواره در انديشه اين باشيد كه تقوا را در دستور عمل زندگي خويش قرار دهيد