دست در دست پدر
نويسنده:دكتر حسن احدى
منبع:روزنامه جوان
منبع:روزنامه جوان
تقريبا هر پدرى پس از تولد كودك، با شوك واقعيتى بزرگ روبه رو خواهد شد؛ او پدر شده است و بى ترديد بايد با مسووليت ها، فشارها و انتظارات جديدى كه وى را احاطه كرده كنار بيايد. اين واقعيت هاى ساده خيلى زود براى برخى مردان خود را نشان مى دهند حتى پيش از آن كه همسر و نوزادشان پس از زايمان از بيمارستان مرخص شده و به خانه برگردند. براى گروهى ديگر، اين شوك ها چند روز پس از تولد نوزاد شروع مى شوند. گاه تغييرات ظريف و كوچكى در زندگى پدران روى مى دهد و گاهى اوقات خير اما آنچه مسلم است اين وضعيت براى بسيارى غافلگير كننده است.
احساسات پدرانه بعد از تولد نوزاد گاه ضد و نقيض است، در زير به ده مورد آن اشاره مى شود.
۱- احساس گيج بودن: طى ماه هاى نخست بعد از تولد نوزاد، بروز احساسات متضاد در پدر، امرى است مهم كه اين چند ماه را از تمام سال هاى بعدى متمايز مى كند. وى از يك سو با احساس قدرت و افتخار ( براى حيات بخشيدن به يك موجود جديد) رو به روست و از سوى ديگر هنگامى كه قادر نيست نيازهاى كودكش را برآورده سازد و يا حتى گاه از درك اين نيازها نيز عاجز مى شود احساس درماندگى و عجز به او فشار مى آورد.
۲- عشقى متفاوت و تازه: عشق همه جانبه پدر به كودك با عشق و محبت او به هيچ فرد ديگرى حتى همسر و يا مادر قابل قياس نيست.
۳- احساس دوگانه: ممكن است يك روز به نوزاد خود نگاه كند و پى ببرد كه از آن علاقه تند و تيز روز قبل، خبرى نيست و آن همه شور و عشق، جاى خود را به احساسى معمولى داده است. از درك و شناخت كودك عاجز مى شود و احساس مى كند كه اى كاش مى شد همه اين احساسات پدرانه را به گوشه اى انداخت و يك زندگى جديدى را شروع كرد. احتمال زيادى وجود دارد كه نخستين احساس او، حس گناه باشد: فكر مى كند كه چون احساسش نسبت به اين نوزاد بى گناه متغير است و نمى تواند همواره او را با تمام وجودش دوست داشته باشد، پس پدر خوبى نيست، غافل از آن كه اين دمدمى مزاج بودن، بخشى از احساس پدر شدن است و اين حالت ها بارها و بارها طى سال هاى آينده ( حتى تا ۵۰ سال بعد!) تكرار خواهد شد، بنابراين بهتر است با آن خو گرفته و كنار بيايد.
۴- افسردگى: گرچه افسردگى زنان بعد از زايمان امرى است ثابت شده اما واقعيت اين است كه برخى از مردان نيز بعد از تولد نوزاد خود دچار افسردگى مى شوند. برخلاف زنان، افسردگى مردان ناشى از تغييرات هورمونى در بدن آنها نيست بلكه بيشتر ناشى از واقعيت هاست. هنگامى كه پدر در انتظار به دنيا آمدن كودك خود و يا در روزهاى نخست پس از تولدش، توجه اطرافيان به او نيز بيشتر بود و چندان به پدر سخت نمى گذشت اما پس از گذشت چند هفته دوباره به كار و فشارهاى آن برمى گردد، علاوه بر آن بايد با هزينه هاى تازه اى كه به زندگى او تحميل شده، به هم ريختن برنامه خواب و حتى موارد جزيى تر مانند افرايش شست وشو در خانه، كنار بيايد. به نظر مى رسد كه همين موارد براى افسرده كردن يك نفر كافى است.
۵- واهمه: نخستين ماه هاى پس از تولد نوزاد براى پدر مملو از ترس و دلهره است. نگران است كه شايد نتواند انتظاراتى را كه از او به عنوان پدر مى رود برآورده كند. واهمه آن را دارد كه نتواند از كودك يا خانواده اش در برابر سختى ها يا خطرات محافظت كند. از اين كه نمى داند چگونه بايد با كودك رفتار كند نگران است، اين كه ممكن است بيش از حد به پدر خود شبيه باشد يا از ديگر سو نتواند به اندازه كافى مانند او خوب و مهربان باشد. همه اين موارد او را آزار مى دهد و اين كه احتمال مى دهد شايد خطاى غيرقابل جبرانى از وى سربزند بيش از هر موردى برايش ايجاد دغدغه مى كند. چيز غريبى نيست اين دغدغه ها و موارد ديگر مرحله اى طبيعى از تبديل شدن يك مرد يا شوهر به يك پدر است.
۶- همسرى فراموش شده: پيش از تولد نوزاد، زمان زيادى براى همسران وجود داشت تا هرچه بيشتر رابطه خود را محكم كنند اما با به دنيا آمدن كودك، همه چيز تغيير كرد. اكنون نوزاد به مركز تمامى توجهات و فعاليت ها و كارهاى خانه بدل شده است. پدر حتى به ندرت زمان كافى براى خواب مناسب پيدا مى كند. به عقيده كارشناسان لازم است تا زن و شوهر مدتى از وقت خود را حتى اگر شده چند دقيقه با هم صحبت كنند البته درباره هر موضوعى غير از نوزاد!
۷- ارتباطى دوسويه: طى شش تا هشت هفته اول پس از تولد نوزاد، بى ترديد كودك نمى تواند نظرش را درباره رفتار مردى به نام پدر منتقل كند! شايد چند لبخند، بدون خنده و قهقهه و تقريبا هيچ واكنش و پاسخ ديگرى. كودك اغلب كار ديگرى جز گريه كردن بلد نيست. شايد پدر بتواند برخى از رفتارهاى ساده او را جدى گرفته، تفسير كرده و بكوشد منظور او را درك كند، در غير اين صورت ممكن است به اين نتيجه برسد كه نوزادش، او را پدر خوبى نمى داند و اين مى تواند بدترين نتيجه گيرى باشد. بهتر است پدر قبل از دور شدن او، تا حد امكان به كودك نزديك شود تا بتواند قضاوتى عاقلانه تر و دقيق تر داشته باشد زيرا شكيبايى در اين مرحله بسيار ارزشمند است و راز پدر خوب بودن ريشه در صبر دارد.
۸- بحث شير و استفراغ و مبحث آروغ زدن: چنان چه يك سال پيش يك نفر به او گفته بود كه شما پس از تولد كودك مشتاقانه در بحث هاى طولانى درباره استفراغ و آروغ گرفتن از كودك و شكل پوشك هاى مصرف شده صحبت خواهيد كرد، شايد او را احمق فرض مى كرد اما احتمالا اكنون او را تصديق مى كند و شايد به اين گونه بحث ها نيز علاقه نشان دهد!
۹- ضرورت هاى نقش پدرى: قبل از آن كه مردى بچه دار شود چنان چه مى خواست از خانه بيرون بزند، كافى بود كيف پول و سوييچ خودرو را برداشته و احتمالا اجاق گاز را خاموش كند اما حال اگر بخواهد به همراه كودكش تا سر خيابان برود بايد به اندازه رفتن به كوه اورست تجهيزات ببرد! علاوه بر اين زمانى كه تصور مى كند تمام كارهاى ضرورى را انجام داده و همه وسايل لازم را برداشته، به محض خروج از خانه، متوجه مى شود كه بايد پوشك كودك را عوض كند!
۱۰- تمرين عشق و مهرورزى: پدر به تدريج ياد مى گيرد كه واكنش ها و پيام هاى كودكش را فهميده و نيازهايش را برطرف كند. در همين اثنا توانايى هاى فيزيكى كودك نيز رشد مى كند و قادر است علاقه اش را به پدر به گونه اى جذاب و زيبا نشان دهد. هنگامى كه كودك براى نخستين بار از خود صدايى در مى آورد و يا خود را در آغوش پدر رها مى كند و به خواب مى رود و يا با دست هاى كوچكش ضرباتى بر شانه هاى پدر بزند، او معناى واقعى زندگى، عشق و مهرورزى را خواهد فهميد!
احساسات پدرانه بعد از تولد نوزاد گاه ضد و نقيض است، در زير به ده مورد آن اشاره مى شود.