زبان در ایران باستان

اوستایی به زبانی اطلاق می‌شود که اوستا (= Apesta، به زبان پهلوی اوستاک، در زبان فارسی دری نام مجموعه‌ای از نوشته‌های مقدس آیین مزدیسنا و شاید قدیم‌ترین اثر مکتوب مردم ایران) به آن نوشته شده است. بدیهی...
شنبه، 13 تير 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
زبان در ایران باستان
 زبان در ایران باستان

 

نویسنده: دکتر سیدمحمد ترابی




 

زبان‌های ایرانی را به سه دوره تاریخی می‌توان تقسیم کرد: (1)

یک:

دوره زبان‌های باستانی ایران از حدود دو هزار سال ق.م تا قرن‌های چهارم و سوم ق.م.

دو:

دوره زبان‌های ایرانی میانه از حدود قرن‌های چهارم و سوم ق.م تا قرن‌های هشتم و نهم میلادی.

سه:

دوره زبان‌های ایرانی نو از حدود قرن‌های هشتم و نهم میلادی به بعد.
زبان‌های باستانی ایرانی شامل: 1- اوستایی، 2- مادی، 3- سکایی (یا: اسکیتی)،

4- پارسایی باستان، می‌باشد.

زبان اوستایی

اوستایی به زبانی اطلاق می‌شود که اوستا (= Apesta، به زبان پهلوی اوستاک، در زبان فارسی دری نام مجموعه‌ای از نوشته‌های مقدس آیین مزدیسنا و شاید قدیم‌ترین اثر مکتوب مردم ایران) به آن نوشته شده است. بدیهی است که این نام قراردادی و مشروط است، زیرا اوستا در شکل کنونی آن یک مجموعه‌ی یکدست و برابر نیست بلکه جزوه‌های آن در مکان‌های مختلف و زمان‌های گوناگون تدوین گردیده است و بدین سبب از لحاظ زبان یکنواخت نمی‌باشد. قدیم‌ترین بخش‌های اوستا در حدود فاصله هزاره دوم تا هفتصد سال پیش از میلاد تدوین شده و دیرزمانی به صورت شفاهی از یک نسل به نسل دیگر انتقال یافته است. این کتاب در قدیم بسیار بزرگ بود و بنابر روایت‌های اسلامی و زرتشتی روی دوازده هزار پوست گاو نوشته شده بود و به دست اسکندر سوزانیده شد و آن چه امروز از آن به جا مانده در حدود یک چهارم تا یک پنجم آن است. سرودها و افسانه‌ها و اسطوره‌ها و قراردادهای دینی و تشریفات مذهبی‌ای که مضمون اوستا را می‌سازند نخستین بار به گونه‌ی تحریف شده در قرن‌های آغازین میلادی احتمالاً در عهد بلاش اول اشکانی و دوران اردشیر بابکان ساسانی و پسرش شاپور به وسیله تنسر و آذرباد مهراسپندان به زبانی که در آن زمان مرده به شمار می‌رفت و فقط در آداب و رسوم مذهبی به کار برده می‌شد (یعنی زبان اوستایی) جمع آوری شده است.
اوستا در زمان ساسانیان و قرن‌های سوم تا هفتم میلادی کتاب مقدس کیش رسمی ایران باستان – یعنی زرتشتی – بود و هم در زمان ساسانیان تفسیری به زبان پهلوی بر آن نگاشته شد که زند (Zand) نام گرفت و سپس شرحی بر زند نوشتند که پازند (Pazand) خوانده شد. پس از آن که ایرانیان اسلام را پذیرفتند بخش اعظم آن مفقود شد و آن چه امروز از آن به جا مانده است حتی تمام آنچه را که در قرن نهم میلادی بود در بر ندارد. قدیم‌ترین نسخه‌ی موجود اوستا متعلق به قرن‌های سیزدهم و چهاردهم میلادی است و دارای 21 نَسک و 5 بخش است.

بخش 1 – یسنا

(= ستایش خدایان در معنی عام)، دارای 72 فصل که 17 فصل آن گات‌ها (یا گاثه‌ها) را شامل می‌شود و گویا فقط این 17 فصل از خود زرتشت است.

بخش 2 – ویسپه رد

(= ویسپه رته و Vispa Ratavo = همه ردان، همه خداوندان) که پیوست و دنباله یسناست.

بخش 3 – یشت‌ها

(= دعاها، تقدیس‌ها) که شامل سرودهای نیایش در ستایش ایزدان و بعد از گات‌ها مهم‌ترین بخش اوستاست.

بخش 4 – وندیدا

(= وی دَئوَداتَ = داد ضد دیو) که شامل دستورات مربوط به پاکی و طهارت است.

بخش 5 – خرده اوستا

که دربردارنده دعاها و نیایش‌های روزانه و مقدمات مربوط به اجرای مراسم دینی است.
در مجموع اوستا مشتمل است بر نیایش اهورامزدا و امشاسپندان و ایزدان و موضوع‌های اخلاقی و دینی و اسطوره‌ها و افسانه‌های ملی. همچنین از گات‌ها و یسنا و یشت‌ها، که برخی از آن‌ها قدمتی قابل ملاحظه دارند، می‌توان تا حدی به محیط زندگی زرتشت پی برد. از میان قدیمی‌ترین تعالیم زرتشت گاثه‌ها یا گات‌ها دارای شوق و هیجان شاعرانه است و همین ویژگی آن را از سایر بخش‌های اوستا ممتاز می‌سازد. (2)
برای اوستا ارزش‌های سه گانه‌ی تاریخی، دینی و ادبی می‌توان برشمرد. از لحاظ تاریخی اوستا نیز همچون دیگر آثار همانند خود شیوه زندگی و معتقدات پدید آورندگان خویش را منعکس می‌سازد. با در نظر گرفتن این که قدیم‌ترین بخش‌های اوستا از هزاره دوم قبل از میلاد به بعد در سرزمین آسیای میانه پدید آمده و تا قرن‌های اخیر پیش از میلاد هیچ اثر مکتوب دیگری که تاریخ آن سامان را روشن کند در دست نیست اهمیت تاریخی فوق العاده اوستا معلوم می‌شود. در دهه‌های نخستین قرن نوزدهم بود که تحقیق در اوستا به منظور آگاهی یافتن از چگونگی تمدن آسیای میانه و ایران آغاز گشت. اساطیر اوستایی و اهمیت دامداری در آن و اشاره به پهلوانانی که دارای گله‌ای فراوان و زیبایند بیانگر نقش مهمی است که دامپروری در زندگی پدیدآورندگان ایرانی زبان آن اساطیر در آسیای میانه و سرزمین‌های مجاور آن داشته است. علاوه بر این‌ها در اوستا دوره انتقال اقوام ایرانی زبان آسیای میانه از شیوه چادرنشینی به معیشت کشاورزی نیز منعکس شده است. شاید مظهر این پیشرفت اجتماعی و اقتصادی برخی از تعالیم زرتشت باشد که پیروان خویش را به زندگی ثابت و پابرجا و اشتغال به زراعت دعوت می‌کرد.
در وندیداد آمده است: «آن کس که گندم می‌افشاند تخم راستکاری می‌افشاند.» (3) برخی از متن‌های اوستا حاکی از آن است که مردم زراعت پیشه‌ی آسیای میانه در عهد باستان با شیوه‌های آبیاری مصنوعی آشنا بوده‌اند.
از لحاظ دینی اوستا حاوی مجموعه‌ای از متون مقدس آیین مزدیسناست که در زمینه مطالعه معتقدات آسیای میانه و ایران مطالب ارزنده‌ای به دست می‌دهد. معتقدات دینی که منعکس کننده سازمان اجتماعی و اقتصادی و شیوه زندگی آن مردم بوده همگام با تغییر شرایط زندگی اجتماعی و اقتصادی جامعه دست خوش دگرگونی گشته است. اوستا به ما اجازه می‌دهد تا تکامل تدریجی معتقدات مزبور را از تصورات دینی بدوی باستانی و بزرگداشت اجرام آسمانی و نیروهای طبیعی تا اعتقاد به ثنویت زرتشتی دنبال کنیم.
اوستا در تاریخ ادبی فارسی هم مقامی ارجمند دارد. در اوستا اساطیر و افسانه‌ها و داستان‌های مربوط به ایزدان و پهلوانان محفوظ مانده است. افسانه‌هایی که در طی قرن‌های متمادی در میان خلق زنده بوده و از سینه‌ای به سینه‌ی دیگر و از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌شده تا سرانجام در اوستا ثبت و مدون گردیده است. در متن اوستا بخش‌هایی منظوم یافته شده است که غالباً در بحرهای یازده هجایی و هشت هجایی سروده شده و این خود از لحاظ تاریخ ادب فارسی حایز اهمیت خاص است. همچنین بخش‌های منظوم دیگری در اوستا وجود دارد که در هر مصراع تعداد هجاهای متساوی تکیه‌ای دیده می‌شود (نظم شعر طبق اصل تکیه‌ای Tonique) و این نشان دهنده‌ی آن است که مردم ایران و آسیای میانه از عهد باستان با کلام منظوم آشنا بوده‌اند و در باستانی‌ترین دوران نیز شعر می‌گفتند و دارای کلام موزون بودند و این رسم هرگز در میان ایشان موقوف و مقطوع نگشته است. این مطلب از آن جهت واجد اهمیت ویژه است که حتی در گذشته نزدیک برخی کوشیده‌اند تا ثابت کنند عروض عربی در قرن نهم میلادی پدید آمد و اقوام ایرانی تا زمان پیروزی‌های عرب بر آن‌ها از خود سخن موزون و منظوم نداشته‌اند. (4)
کهن‌ترین زبان ایرانی که از آن سندهایی نسبتاً زیاد در دست است زبان اوستایی است. اگر چه به سبب آن که جمع آوری و تدوین اوستا قرن‌ها بعد از خلق سروده‌های زرتشت (= گاثاها) صورت گرفت، این زبان زیرپوششی از ابهام فرو رفته است با این همه روشن است که زبانی صرفی است یعنی اسم و فعل و ضمیر در آن صرف می‌شود و از لحاظ قاعده‌های دستوری بسیار کهنه و نزدیک به زبان سنسکریت ودایی است. از آن جا که بخش‌های گوناگون اوستا در زمان‌های متفاوت و در سرزمین‌های مختلف جمع آوری و تدوین گردیده زبان آن مجموعه نیز یکدست نیست. در اوستا دو لهجه مشخص از یکدیگر قابل تمییز است. یکی لهجه گاثاها که کهنه‌تر است و دیگر لهجه خرده اوستا. برای نخستین بار در قرن هفدهم بود که چند دستنویس اوستا به اروپا رسید اما نخستین ترجمه متن‌های اوستایی در حدود سال 1771 به وسیله آنکتیل دوپرون فرانسوی صورت پذیرفت. اگر چه ابتدا پژوهشگران شکاک قرن هجدهم ترجمه وی را مجعول خواندند اما در ربع اول قرن نوزدهم (1826) پس از آن که راسک دانمارکی چند دست نویس دیگر را از اصل اوستا از هندوستان آورد و ماهیت ادبیات مزدیسنا را روشن ساخت اصالت ترجمه آنکتیل دو پرون به اثبات رسید.
اوستا نخست با الفبای آرامی که حروف مصوت نداشت نوشته شده بود. این نوع الفبا همان بود که در حدود مبدأ تاریخ میلادی کم و بیش در ایران و آسیای میانه رواج داشت و در نوشتن زبان‌های ایرانی به کار برده می‌شد. قدیم‌ترین مورد استفاده از خط آرامی در تحریر زبان پارسی باستان، کتیبه نقش رستم است که متعلق به قرن‌های 5 تا 4 ق.م است. سپس در دوره ساسانیان گردآوری و انشای اوستا رونقی تازه و بسزا یافت و به احتمال قوی روحانیان زرتشتی آن عهد که تحریر اوستا را برعهده داشتند، آنچه را که به گمان خود اصیل نمی‌شمردند از متن اصلی حذف نمودند و بخش‌های نو را که با نیازهای آن کیش سازگار بود بدان افزودند و برای تثبیت تلفظ صحیح و دینی آن کتاب، الفبای ویژه اوستایی را بر پایه الفبای فارسی میانه (که آن نیز منشأ آرامی داشت) تدوین کردند و چند حرف مصوت و صامت بدان افزودند. این همان خطی است که باید آن را خط اوستایی نامید و نویسندگان اسلامی مانند ابن مقفع و مسعودی آن را «دین دبیره» و «دفیره» و «دفتریه» خوانده‌اند و امروزه گاهی دین دبیری خوانده می‌شود و مسعودی الفبای خط دین دبیری را شامل شصت حرف دانسته است. باید دانست که تدوین و تحریر اوستا به الفبای جدید به وسیله روحانیانی انجام پذیرفت که زبان اوستا برای آنان زبان مرده و نامفهوم بود و بدین سبب آنچه از زیر دست آنان بیرون آمد تعیین متن واقعی اوستا و تلفظ، حقیقی آن زبان را سخت دشوار نمود.

زبان مادی

جای تأسف است که از زبان مادها آثاری مستقل و اصیل باقی نمانده تا درباره آن به بحث و اظهارنظر بپردازیم. تنها چند نام از پادشاهان، سرداران و شهرها و دو سه اسم عام مانند: تیگریس = Tigris، تیر، سپک = Spaka، سگ، تترس = Tetaros یا تتیرس = Tatyras: قرقاول، را از آن زبان می‌شناسیم. هرودوت نام شش قبیله را که جزو اتحادیه قبایل مادی بوده‌اند و نیز چند کلمه مادی را در آثار خویش آورده است. از همین مقدار واژه‌ها و نام‌ها معلوم می‌شود که مادها به لهجه‌های ایرانی سخن می‌گفتند و زبان آن‌ها به گروه زبان‌های ایرانی بستگی داشته است.

زبان سکایی (یا: اسکیتی)

سکایان (یا:اسکیت‌ها) گروهی دیگر از قبایل ایرانی زبان بودند که در نیمه نخست هزاره اول پیش از میلاد از حدود آسیای میانه تجاوز کردند و در نقاط دور پراکنده شدند. در کتیبه‌های پارسی باستان از این قبیله‌های صحرانشین که نواحی شمالی آسیای میانه را مسکن خویش برگزیده بودند و نام «سکایان» یاد کرده شده است. منابع یونانی و لاتینی هم وجود قبایل سکایی را در اراضی دور از آسیای میانه تا کرانه‌های شمالی دریای سیاه تأیید کرده‌اند. از اخبار هرودوت و همچنین از تورات چنین بر می‌آید که قبیله‌های اسکیت به نواحی بین النهرین و سوریه و جنوب فلسطین کوچ کردند و حتی در فلسطین مستقر شدند و مصر را مورد تهدید قرار دادند. در منابع آشوری و بابلی و هندی و چینی نیز از قبایل سکایی که در مشرق آسیای میانه و مغرب ترکستان چین زندگی می‌کرده‌اند، یاد شده است.
از زبان سکایی آثار اصیلی در دست نیست، اما در تألیفات مؤلفان باستانی و کتیبه‌های یونانی نواحی مجاور دریای سیاه تعدادی کلمات اسکیتی محفوظ مانده است که بیش‌تر آن‌ها نام قبیله‌های اسکیت و سرمت و شامل اسامی خاص و غیره می‌باشد. تجزیه و تحلیل این کلمات ثابت می‌کند که سکایان ایرانی زبان بودند. آن‌ها نیز مانند قبیله‌های ایرانی زبان آسیای میانه و مادها و پارسیان، خویشتن را از قبایل آریایی دانسته و به لهجه‌های مختلف مشتق از زبان اصلی ایرانی سخن می‌گفتند. اُورانسکی در مقدمه فقه اللغه ایرانی دلایل فراوانی را درباره منشأ ایرانی زبان اسکیت‌ها ارائه داده است.

زبان پارسی باستان

پارسی باستان به زبان کتیبه‌های میخی باستانی ایران هخامنشی اطلاق می‌شود. این نامگذاری از نظر علمی بدان جهت موجه است که بیش تر آن کتیبه‌ها در پارس کشف شده و زبان آن‌ها زبان قبیله‌های باستانی پارس است. زبان این کتیبه‌های پایه زبان فارسی کنونی است و از این حیث کتیبه‌های میخی پارسی باستان قدیم‌ترین آثار مکتوب زبان فارسی به حساب می‌آید.
زبان این کتیبه‌های میخی باستان از لحاظ ساختمان دستوری به زبان اوستا بسیار نزدیک است و مانند آن یک زبان تصریفی است. اسم‌ها داری مذکر، مؤنث و خنثی است و پایان نام‌ها در هشت حالت: فاعلی، مفعولی، اضافی، ندایی، مکانی، مفعول الیهی و غیره صرف می‌شود. و نمی‌توان از روی آن درباره لغات زبان پارسی باستان به طور کامل داوری کرد. هم چنین تعدادی کلمات از زبان‌های غیر هند و اروپایی – مانند سامی – در آن‌ها آمده است. ویژگی‌های صوتی برخی از واژگان نشان می‌دهد که از زبان مادی به وام گرفته شده‌اند و از این نکته معلوم می‌شود که زبان مادی در زبان کتیبه‌های هخامنشی و به ویژه در بخش اصطلاحات رسمی و دولتی آن تأثیر فراوان داشته است.
سبک انشای کتیبه‌های هخامنشی ساده، خشک و عاری از تصنع هنرنمایی و معرّف نوعی ادبیات تبلیغاتی عصر است و پیداست که آن زبان فاقد سنت‌های ادبی دشوار و دیرین بوده است. با وجود این برخی از محققان معاصر حدس زده‌اند که در کتیبه‌ها – مثلاً کتیبه‌ی ترعه‌ی سوئز از داریوش اول – قطعات کلام موزون و مقفّی وجود دارد هر چند که این حدس هنوز به اثبات نرسیده است. علاوه بر آن در یک کتیبه‌ی کوروش که خودِ آن از بین رفته اما خلاصه مضمونش با اندک تفاوت در روایت‌های مربوط به اسکندر نقل شده است موجی از احساسات شاعرانه به چشم می‌خورد: «ای مرد هر که باشی و از هر کجا که بیایی، من کوروش پسر کمبوجیه ام که این امپراتوری را برای پارسی‌ها بنا کردم. تو به این پاره خاک که پیکرم را در بر گرفته رشک مبر.» (5) از این گذشته برخی از نقادان تیزنگرِ تاریخ، اصل و منشأ برخی از داستان‌های هزار افسان را، که قصه «الف لیل» بر مبنای آن ساخته شده است، نیز مربوط به دوره هخامنشی می‌دانند، چنان که داستان استر در تورات و قصه احیقر دانا و خواهر زاده‌اش نادان در ادبیات قدیم سریانی و یونانی و داستان‌های ماندانا، زوپیر از قصه‌های هردودوت را نیز.
در کتیبه‌ها معمولاً ابتدا شاه خود را، با تمام عنوان‌هایی که دارد، و سپس نیاکان خود را نام می‌برد و آنگاه غرض از نگاشتن کتیبه را بیان می‌کند. پایان کتیبه شامل دعایی به درگاه خداوند است و درخواست یاری از او.
در شاهنشاهی هخامنشی علاوه بر زبان پارسی باستان که در دربار صحبت می‌شد زبان‌های دیگری از قبیل اکدّی و عیلامی و آرامی و یونانی و مصری و سکایی نیز رسمیت داشت چنان که برخی از کتیبه‌های شاهی علاوه بر پارسی باستان شامل متن‌هایی به زبان‌های اکدّی و عیلامی است. از زبان پارسی باستان جز سنگ نبشته‌ها و نوشته‌های مختصری بر مهرها و ظروف، هیچ اثر مکتوبِ دیگر در دست نیست، اما همین مایه که به جا مانده است می‌تواند نشان‌هایی از آنچه از بین رفته است باشد. (6)
قدر مسلم آن است که ایرانیان باستان ترانه‌های عامیانه و افسانه‌های پهلوانی و اساطیر و ابداعاتی نظیر آن را داشته‌اند. شاید چیزی از آن‌ها به صورت خیلی تغییر یافته، در آثار شاعرانی که بعدها افسانه‌های شاهی ایران باستان را ساخته‌اند و نیز در آثار برخی از نویسندگان یونانی مانند هرودوت، گزنفون و کتزیاس راه یافته باشد. بنا بر شهادت کتاب استر در بخش عهد عتیق کتاب مقدس، در دربار ایران باستان وقایع نویسی معمول بوده و درباره‌ی خشایارشا آمده است که چون خوابش نمی‌برد دستور داد تا کتاب تاریخ (= تذکره‌ی تاریخ ایام) را بر وی بخوانند.
باری، کهن‌ترین و معروف‌ترین سنگ نبشته‌های هخامنشی که تاکنون کشف شده کتیبه شاه آریارامنه جدّ داریوش اول (حدود 600 سال ق.م) است در ده سطر. بعد از او از جانشین آرشامه یک کتیبه‌ی ناقص در چهارده سطر به جا مانده است. این هر دو کتیبه که بر صفحه‌هایی از طلا نقر گردیده در همدان کشف شده است. از کوروش بزرگ سه کتیبه و در پاسارگاد تختگاه قدیمی وی به دست آمده است، - که همه آن‌ها به سه زبان پارسی باستان، عیلامی و بابلی است – و بیانیه کوروش که به زبان بابلی نگاشته شده است. اما بزرگ‌ترین و مفصل‌ترین و باارزش‌ترین کتیبه‌های پارسی باستان متعلق به دوران پادشاهی داریوش اول است. نخستین آن‌ها کتیبه بهستان یا بیستون به سه زبان پارسی باستان، عیلامی و بابلی بر سینه کوه بیستون در نزدیکی کرمانشاه نقر شده و از وقایع تاریخی مربوط به آغاز سلطنت داریوش سخنن گفته است. از دیگر کتیبه‌های داریوش اول کتیبه استخر و نقس رستم و شوش و ترعه‌ی سوئز واجد اهمیت بیش‌تر است. از آن میان کتیبه‌ی ترعه‌ی سوئز به زبان مصری نگاشته شده است. از خشایارشا نیز چندین کتیبه در استخر و شوش و کوه الوند و دریاچه وان به جا مانده و یافت شده است که بیش‌‍تر آن‌ها سه زبانی و برخی دو زبانی یعنی پارسی باستان و بابلی یا پارسی باستان و عیلامی است و از میان آن‌ها منشور تخت جمشید بالاخص جالب توجه است. پس از آن سنگ نبشته ضد دیو (Daiva) درباره مبارزه علیه پرستش دیوان واجد اهمیت است و از آن استنباط می‌شود که دربار هخامنشی در زمان خشایارشا پیرو کیشی متأثر از آیین مزدیسنا بوده است. آخرین سنگ نبشته‌ها متعلق به اردشیر دوم و اردشیر سوم (تا 338 ق.م) است که به زبان پارسی باستان بر دیوارها و پله‌های کاخ شاه در استخر نقر شده و برخی از آن‌ها سه زبانی است و پاره‌ای دو زبانی و بعضی تنها به پارسی باستان، اما این نکته کاملاً واضح است که این زبان در هنگام نقر آن کتیبه‌ها زبانی مرده بوده است و گویا کسانی که آخرین کتیبه اردشیر سوم را بر سینه کوه حک می‌کردند به فارسی میانه می‌اندیشیدند و سخن می‌گفتند و از این رو در سنگ نبشته‌های یاد شده غلط‌‌ هایی را راه داده‌اند. سبب این امر آن است که اطلاعات آنان از زبان پارسی باستان مبنی بر اصطلاحات رایجی بوده که از خطوط میخی پیشین کسب کرده بودند، چه زبان پارسی باستان هخامنشیان در حدود سال 400 ق.م زبانی مرده بود.

پی‌نوشت‌ها:

1. مقایسه کنید با مقدمه‌ی فقه اللغه ایرانی، اُرانسکی، ص 18 به بعد. اُرانسکی در کتاب خود زبان‌های ایرانی را به دو دسته: زبان‌های باستانی ایران و زبان‌های کنونی ایران تقسیم کرده است و آنچه را که من در این جا «زبان‌های ایرانی میانه» خوانده‌ام را هم جزء زبان‌های ایران باستان به حساب آورده است.
2. درباره‌ی اوستا و تقسیمات آن نگاه کنید به مزدیسنا و ادب پارسی، ص. 195 به بعد و مقایسه کنید با مقدمه فقه اللغة ایرانی، ص . 7 – 72.
3. نقل از مقدمه فقه اللغه ایرانی، ص . 79.
4. نگاه کنید به مأخذ اخیر ص. 78 – 86.
5. عبدالحسین زرین کوب، تاریخ مردم ایران، ص. 225.
6. درباره‌ی زبان اوستایی و سایر زبان‌های ایرانی باستان منابع متعدد وجود دارد اما یکی از بهترین و معتبرترین آن‌ها مقدمه‌ی فقه اللغه ایرانی است. برای افزودن بر آگاهی‌های خود به آن مرجع مراجعه کنید.

منبع مقاله :
ترابی، سیّدمحمد؛ (1392)، نگاهی به تاریخ و ادبیات ایران (جلد اول) (از روزگار پیش از اسلام تا پایان قرن هشتم)، تهران، انتشارات ققنوس، چاپ اول



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما
بررسی مرقع و قطاع در خوشنویسی
بررسی مرقع و قطاع در خوشنویسی
خیابانی: آقای بیرانوند! من بخواهم از نام بردن تو معروف بشوم؟ خاک بر سر من!
play_arrow
خیابانی: آقای بیرانوند! من بخواهم از نام بردن تو معروف بشوم؟ خاک بر سر من!
توضیحات وزیر رفاه در خصوص عدم پرداخت یارانه
play_arrow
توضیحات وزیر رفاه در خصوص عدم پرداخت یارانه
حمله پهپادی حزب‌ الله به ساختمانی در نهاریا
play_arrow
حمله پهپادی حزب‌ الله به ساختمانی در نهاریا
مراسم تشییع شهید امنیت وحید اکبریان در گرگان
play_arrow
مراسم تشییع شهید امنیت وحید اکبریان در گرگان
به رگبار بستن اتوبوس توسط اشرار در محور زاهدان به چابهار
play_arrow
به رگبار بستن اتوبوس توسط اشرار در محور زاهدان به چابهار
دبیرکل حزب‌الله: هزینۀ حمله به بیروت هدف قراردادن تل‌آویو است
play_arrow
دبیرکل حزب‌الله: هزینۀ حمله به بیروت هدف قراردادن تل‌آویو است
گروسی: فردو جای خطرناکی نیست
play_arrow
گروسی: فردو جای خطرناکی نیست
گروسی: گفتگوها با ایران بسیار سازنده بود و باید ادامه پیدا کند
play_arrow
گروسی: گفتگوها با ایران بسیار سازنده بود و باید ادامه پیدا کند
گروسی: در پارچین و طالقان سایت‌های هسته‌ای نیست
play_arrow
گروسی: در پارچین و طالقان سایت‌های هسته‌ای نیست
گروسی: ایران توقف افزایش ذخایر ۶۰ درصد را پذیرفته است
play_arrow
گروسی: ایران توقف افزایش ذخایر ۶۰ درصد را پذیرفته است
سورپرایز سردار آزمون برای تولد امیر قلعه‌نویی
play_arrow
سورپرایز سردار آزمون برای تولد امیر قلعه‌نویی
رهبر انقلاب: حوزه‌ علمیه باید در مورد نحوه حکمرانی و پدیده‌های جدید نظر بدهد
play_arrow
رهبر انقلاب: حوزه‌ علمیه باید در مورد نحوه حکمرانی و پدیده‌های جدید نظر بدهد
حملات خمپاره‌ای سرایاالقدس علیه مواضع دشمن در جبالیا
play_arrow
حملات خمپاره‌ای سرایاالقدس علیه مواضع دشمن در جبالیا
کنایه علی لاریجانی به حملات تهدیدآمیز صهیونیست‌ها
play_arrow
کنایه علی لاریجانی به حملات تهدیدآمیز صهیونیست‌ها