نگاهی به سروده‌های کمال خجندی

کمال الدّین مسعود خُجَندی معروف به «شیخ کمال» شاعر و عارف قرن هشتم هجری است که در اول‌های قرن هشتم در خُجَند ماوراءالنهر به دنیا آمد و بعد از گذرانیدن دوران جوانی از آن شهر به سفر حج رفت و هنگام مراجعت در تبریز
يکشنبه، 21 تير 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نگاهی به سروده‌های کمال خجندی
 نگاهی به سروده‌های کمال خجندی

 

نویسنده: دکتر سیدمحمد ترابی




 

کمال الدّین مسعود خُجَندی معروف به «شیخ کمال» شاعر و عارف قرن هشتم هجری است که در اول‌های قرن هشتم در خُجَند ماوراءالنهر به دنیا آمد و بعد از گذرانیدن دوران جوانی از آن شهر به سفر حج رفت و هنگام مراجعت در تبریز رحل اقامت افکند و مورد حمایت سلطان حسین جلایر قرار گرفت. وی صوفی کامل عیار و مرشد نافذ الکلام و زاهد مشارٌ بالبنان و در شعر و ادب استاد شد و پیروان و مریدان بسیار حاصل کرد و به باغ و خانقاهی که سلطان جلایری برای او ساخته بود تعلق خاطر یافت. در نهب و غارت تبریز به سال 787هـ کمال الدّین به فرمان همسر توقتَمش خان همراه عده‌ای از مردم سرشناس به پایتخت قبچاق یعنی شهر «سرای» هجرت داده شد و مدت چهار سال در آن شهر از سوی میرانشاه فرزند تیمور که حاکم آذربایجان بود به گرمی پذیرفته شد و تا پایان عمر در باغ و خانقاهش در ولیانکو در عزلت و اعتکاف به سر برد و در همان جا به خاک سپرده شد. وفاتش باید پس از سال 798 اتفاق افتاده باشد. گویند بعد از مرگ جز بوریایی که بر آن خفته و خشتی که بر بالین نهاده بود چیزی از او نماند.
شعر کمال دارای لطافت کلام و رقت معنی و دقت در مضمون‌آفرینی است و اگر چه زندگانی او بیش‌تر در جانب مغرب ایران گذشت لیکن اثر لهجه‌های شرقی ایران در سخن او آشکار است. شعرش از لحاظ به کاربردن قافیه‌های دشوار و ردیف‌های مشکل و در عین حال روانی به سخن حسن دهلوی شباهت دارد و به همین سبب، او را معاصرانش «دزدِ حسن» لقب داده بودند.
با تمام این احوال کمال شخصاً پیشه‌ی شاعری نداشت بلکه شعر در نظر او، چنانکه در نظر همه‌ی عارفان، وسیله‌ای برای بیان احساس‌ها و افکار وی و نیز دستاویزی برای ارشاد و تربیت بود و این بیت معروف که از کمال نقل کرده‌اند بهترین مبیّن همین معنی است:

این تکلف‌های من در شعر من *** «کلّمینی یا حُمیرا» (1) ی منست

کمال شاعر غزل است و غزل‌های او دیوان مفصلی را همراه چند رباعی و قطعه در حدود هشت هزار بیت تشکیل می‌دهد. آثارش را نخستین بار یکی از مریدانش مقارن سال 798 هـ جمع آوری کرده و گفته است که آن دیوان شامل شعرها و غزل‌هایی است که کمال پیش از رفتن از تبریز سروده بود.

از شعرهای اوست:

عرفات عشقبازان سر کوی یار باشد *** به طواف کعبه زین در نروم که عار باشد
چو سری بر آستانش ز سر صفا نهادی *** به صفا و مروه ‌ای دل دگرت چه کار باشد
قدمی ز خود برون نِه به ریاض عشق، کاینجا *** نه صُداع نفخه ی گل نه جفای خار باشد
به معارج انا الحق نرسی ز پای منبر *** که سری شناسد این سِرّ که سزای دار باشد
ز می شبانه ساقی قدحی بیار پیشم *** نه از آن می‌ای که او را به سحر خمار باشد
نکند کمال دیگر طلب حضور باطن *** که قرارگاه زلفش دل بی قرار باشد
غلام پیر خراباتم و طبیعت او *** که نیست جز می و شاهد حریف صحبت او
در آن زمان که تن من غبار خواهد بود *** نشسته باشم بر آستان خدمت او
چو نیست در کف زاهد بضاعت اخلاص *** چه فسق و معصیت ما، چه زهد و طاعت او
مپوش رخ ز من‌ ای پارسا به عیب گناه *** گناه بنده چه بینی؟ نگر به رحمت او
هزار بار خرد کرد حلّ نکته‌ی عشق *** هنوز هیچ ندانست از حقیقت او
به هیچ قبله نیاید فرو سر اوباش *** زهی مراتب رند و علوّ همت او
زاهدان کم‌ترشناسند آن چه ما را در سراست *** فکر زاهد دیگر و سودای عاشق دیگر است
زاهدا دعوت مکن ما را به فردوس برین *** کآستان همت صاحبدلان زآن برتر است
گر براند از خانقاهم پیر خلوت باک نیست *** دیگران را طاعت و ما را عنایت رهبر است
می به روی گلرخان خوردن خوش است اما چه سود *** این سعادت زاهدان شهر ما را کم‌تر است
ما به رندی در بساط قرب رفتیم و هنوز *** هم چنان پیر ملامتگر به پای منبر است
چون قلم انگشت بر حرفم منه صوفی که من *** خرقه کردم رهن مستان و سخن در دفتر است
داشت آن سودا که سر در پایت اندازد کمال *** سرنهاد و همچنانش این تمنا در سر است
با قامتت ‌ای لاله رخ سوسن بوی *** از جای رود چو آب سرو لب جوی
پیش رخ تو ز سیلی باد صبا *** گل هم به طپانچه سرخ می دارد روی
زلف تو که داشت عادت دل شکنی *** می گفت به مشک از پریشان سخنی
من با تو چنانم ‌ای نگار خُتنی *** کاندر غلطم که من توأم یا تو منی

پی‌نوشت‌:

1. عبارت معروف از پیغامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) خطاب به عایشه.

منبع مقاله :
ترابی، سیّدمحمد؛ (1392)، نگاهی به تاریخ و ادبیات ایران (جلد اول) (از روزگار پیش از اسلام تا پایان قرن هشتم)، تهران، انتشارات ققنوس، چاپ اول



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما
استوری تبریک عید سعید قربان
play_arrow
استوری تبریک عید سعید قربان
معنی اسم سروش و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم سروش و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم دیلان و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم دیلان و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم آریانا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم آریانا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم آیدا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم آیدا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم دارا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم دارا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم سلما و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم سلما و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم رادین و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم رادین و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم ویدا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم ویدا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم زاهد و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم زاهد و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم عارفه و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم عارفه و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم هیوا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم هیوا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم رزا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم رزا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم فوزیه و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم فوزیه و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
نظر حاج قاسم سلیمانی درباره فلسطین
play_arrow
نظر حاج قاسم سلیمانی درباره فلسطین