امراض دوره حاملگی

- درد پشت که به علت اختلال جریان خون، سنگینی وزن، و ضعف فعالیت کلیه ها است که در اثر خوردن غذاهای باددار تشدید می‌شود.
سه‌شنبه، 23 تير 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
امراض دوره حاملگی
امراض دوره حاملگی

 

نویسنده: محمد سعید جانب اللهی




 

- خنش رحم (1):

اگر زن آبستن رحمش خنش می‌کرد، مهره‌ی خر را می‌سابید و به رحمش می‌مالید تا خوب شود (کتیرائی" 424).
زن باردار معمولاً به عوارض زیر دچار می‌شود:

- درد پشت که به علت اختلال جریان خون، سنگینی وزن، و ضعف فعالیت کلیه ها است که در اثر خوردن غذاهای باددار تشدید می‌شود.
- تنگی نفس که بر اثر ضعف بنیه است.
- درد شکم و باد و نفخ معده که علت آن خوردن غذای باددار و ثقیل است.
- خارش بدن که بر اثر بالا رفتن حرارت بدن به واسطه تنفس بچه است.
- طپش قلب که بر اثر عصبانیت و ناراحتی روحی است.

درمان:

- برای درمان تنگی نفس و نفخ شکم گل بنفشه، گل گاوزبان و پرسیاوشان، سنبل الطیب را دم کرده روزی یک استکان با نبات بخورد.
- برای رفع طپش قلب و تنگی نفس هر روز کمی گل داغستان بخورد (گل داغستان گل خوشبو و صورتی رنگ است که برای ویار زنان حامله نیز تجویز می‌شود).
- برای رفع خارش بدن گل سرشور را در آب ریخته قسمت غلیظ آن را گرفته به بدن بمالد.
- برای یبوست شیاف آب نبات یا پولکی یا روغن زیتون مفید است.
سایر تجویزات:
- ماساژ با روغن کرچک
- خوردن گز انگبین
- خوردن نبات داغ (نبات خشک را در ظرفی گرم کرده، تفت دهند و سپس در آب حل کنند ).
- گرد آویشتن را نرم کوبیده با ماست شیرین تازه مخلوط کنند و بخورند.
- پوست داخلی جوز بویا را نرم کوبیده، گرد آن را با عسل گرم مخلوط کرده سه روز متوالی در حمام گرم و بخاردار به مهره‌های پشت و ناحیه‌ی کمر و پا بمالند و ماساژ دهند تا به عرق بیفتد.
- آب تخم سفید (از گیاهان دارویی است) با یک لیوان آب مخلوط کرده بخورند (جانب اللهی، گیتی آذرمهر: 43- 44).

پیش بینی جنسیت جنین

در یارند کاشان:

- اگر صورت زن حامله لک بیاورد، کودک او دختر و اگر زیبا باشد پسر خواهد بود.
- از زن می‌خواستند چشم هایش را ببندد بعد قیچی یا کاردی در مقابل او قرار می دادند اگر قیچی برمی داشت دختر و اگر کارد بر می داشت نوزاد پسر بود.

پیشگیری از سقط جنین

در خراسان کمر زن حامله‌ای که با خون ریزی به سقط جنین تهدید می‌شود با روغن بلیسان چرب می‌کنند. پس از آن مقداری آهک برداشته دو بار در آب می شویند و با سفیده‌ی تخم مرغ مخلوط می کنند و به کمر زائو می‌چسبانند. اگر این عمل نتیجه نداد و خون ریزی شدیدتر شد، زعفران را می سایند و چند قطره آب روی آن می‌ریزند و محلول به دست آمده را به دور کمر زن می‌مالند و قدری از آن را در گودی نافش می‌ریزند، سپس یک شیشه گلاب در ظرفی خالی می‌کنند و روی آتش می‌گذارند، وقتی به جوش آمد، حوله ‌ای در آن فرو می‌برند و می‌چلانند و به کمر زن می‌بندند. اگر باز هم خون ریزی قطع نشد، به این نتیجه می‌رسند که زن بچه خوره دارد، لذا مقداری سیاه دانه را با نبات می‌کوبند و سه روز متوالی ناشتا به او می‌دهند، تا بچه خوره بیفتد (شکورزاده: 126- 127).
در بختیاری زن باردار برای اینکه بو نفهمد و بچه اش سقط نشود باید هر چند گاه یک بار با آب کرفس حمام بگیرد و مهره‌ی فهمه با خود داشته باشد (ممبینی خوشه، ش 6؛ نیز - جادو درمانی).

اقدام به سقط

در لرستان برای سقط جنین از روش‌های زیر استفاده می‌شود:

1. خوردن زعفران و عسل که باعث خون‌ریزی و سقط بچه می‌شود.
2. خوردن گلاب در چندین نوبت
3. خوردن آب جعفری
4. برداشتن بار سنگین (اسدیان خرم آبادی و دیگران: 252).

در خراسان برای سقط جنین:

1. سه روز متوالی ناشتا آب زرشک می‌خورند.
2. جعفری را می‌کوبند و عصاره‌ی آن را سه روز پی در پی قبل از صرف صبحانه سر می‌کشند.
3. سه روز متوالی روزی یک مثقال زعفران را در آب حل کرده می‌خورند.
4. پوست پیاز و روناس را با اندکی آب در ظرفی می‌جوشانند و شربت آن را سه روز پشت سر هم ناشتا می‌خورند.
5. چند مثقال زلیر در مقداری آب ریخته مدتی می‌جوشانند و عصاره‌ی غلیظ آن را روی پارچه‌ای تنک می‌کنند و زیر شکم زن حامله می‌بندند.
6. اگر اعمال فوق مؤثر واقع نشد، ریشه‌ی درخت شاه توت را می‌جوشانند و شیره‌ی آن را سه روز متوالی می‌خورند (شکورزاده: 125).

در اصفهان از جوشانده ریشه‌ی شنبلیله استفاده می‌شود (جانب اللهی و آذرمهر: 10).

زایمان

به محض اینکه اولین دردها ظاهر شود ماما می‌آورند و ماما فوراً چند لیوان جوشانده ملایم و ملین گرم گرم به او می‌خوراند. به هنگام شروع درد شدید وی باید رختخواب را ترک کند و به حال چندک به روی سه آجری که آن ها را موازی به روی هم چیده اند بنشیند طوری که بتواند با دست ها به کسانی که او را احاطه کرده اند بچسبد. وی در این حالت چندان استقامت و درنگ می‌کند که بچه بیاید و به ندرت به کمک ماما احتیاج پیدا می‌کند. پس از وضع حمل زائو را به بستر می برند و می‌خوابانند. در سه روز اول پس از وضع حمل فقط به او غذای گیاهی می‌دهند که با شکر و چربی مخلوط است و بسیار دقت می‌کنند که سرما نخورد (پولاک: 154).
در گیلان با شروع زایمان تشت، آب جوش، پارچه‌ی تمیز، قیچی، کاسه‌ی روغن شربت‌های مقوی پر از تخم ریحان، آب نبات، لباس، قنداق، منقل، اسپند به خصوص اسپندی که از علم بری های محرم و صفر و روز چهارشنبه‌ی آخر سال فراهم شده بود آماده می‌کردند و با شروع زایمان در مجمعه‌ی مسی تکه‌ای حصیر و در دو طرف آن شش خشت قرار می‌دادند. درد که شدید می‌شد آهسته به تن زن روغن می‌مالیدند بعد او را چمباتمه روی خشت ها می‌نشاندند. زنی در مقابل می‌نشست که زائو دست در گردنش می‌کرد و زور می‌زد ماما نیز برای گرفتن بچه در پشت سر زائو می‌نشست (بشرا، طاهری: 24).

دیرزایی

دلاواله می‌گوید در زیزوان نزدیک فسا خانم حامله‌ای از ساربان ما خواهش کرد او را از زیر یکی از شترهایش عبور دهد چون درد زایمان را احساس می‌کرد (دلاواله: 1220).
در میبد زنی که از زمان زایمانش گذشته باشد از زیر پل عبور می‌دهند و اگر در دوره بارداری گوشت شتر خورده باشد او را از زیر شکم شتر عبور می‌دهند (جانب اللهی، 1390: 418؛ نیز - جادو درمانی)

تولد زود هنگام

در ترکمن صحرا کودکانی که چند روز یا چند ماه قبل از موعد به دنیا می‌آمدند توسط مادر یا یکی از بستگان از زیر سه پایه می‌گذراندند. این کار هر روز یک بار و آن قدر ادامه می‌یافت تا مجموع روزهایی که کودک زودتر به دنیا آمده با دفعاتی که از زیر سه پایه گذشته نه ماه و نه روز شود (معطوفی: 2044).

آسان کردن زایمان

در لرستان برای آسان کردن درد زاییدن جوشانده‌ی گیاه خارگنم دونه (2) به زنی که در حال زاییدن است می‌خورانند (اسدیان خرم آبادی و دیگران: 252).
در گیلان اسپند دود می‌کردند. شمعی را که از امام زاده یا مکان مقدسی برداشته بودند می‌افرختند. انگشتر عقیقی را که بر آن نام پنج تن آل عبا حک شده بود در انگشت زن سخت زا می‌کردند.

- چند کیلو برنج خوراکی خانواده را بر سر و شکم زائو می‌ریختند. اگر روز بود مشتی از برنج را برای ماکیان خانه می‌پاشیدند تا بخورند و دعا کنند که زائو آسان فرزندش را به دنیا بیاورد.
- از ملا فارغ نامه می‌گرفتند و بر ران راست زائو می‌بستند و کسی از باسوادان یا ملای ده را به خانه می‌آوردند تا در اتاق مجاور با صدای بلند سوره‌ی مریم را بخواند.
- به مؤذن پول می‌دادند که در همان هنگام بر فراز گلدسته‌ی مسجد مناجات کند.
- لباس‌های نوزاد را می‌جستند اگر دکمه هایش بسته یا بندک هایش گره خورده بود باز می کردند. اگر روسری بر سر زائو بود بر می‌داشتند.
- گوسفندی را برای قربانی کردن نذر می‌کردند.
- موهای زائو را به دهانش فرو می‌کردند تا به حالت تهوع دست دهد آنگاه با فشار ناشی از استفراغ نوزاد زودتر به دنیا می‌آمد.
- یک صفحه قرآن را داخل کاسه‌ی آب می‌کردند و آب را به خورد زن می‌دادند. حدود چهل زرده‌ی تخم مرغ را درون کاسه‌ای هم می‌زدند تا کشدار شود سپس مقدار کمی از آن را داخل مهبل زن زائو می‌ریختند تا بچه بر اثر سُر خوردن زودتر به دنیا بیاید.
در روستای بلسنبه‌ی رشت برای زن سخت زا کسی را خبر می‌کردند تا مناجات بخواند. مناجات خوان به بالای درخت یا تالار خانه می‌رفت و می‌خواند: درهای امید بر رخم بسته شده، بگشای خدایا که گشاینده تویی. الهی به خون گلوی حسین بگشای خدایا که گشاینده تویی، یا الله یا مقلب القلوب، الهی به حق هشت و چارپ بگشا، بگشای! خدایا که گشاینده تویی. یا الله یا مقلب القلوب. (بشرا، طاهری: 25- 26).
- هنگام زایمان برای آسان زایی یک نفر در حالی که پای راست خود را روی شانه‌ی زائو گذاشته بود سوره‌ی مریم را می‌خواند. یک عدد تخ مرغ را از گوشه‌ی بالای در خانه به زمین می‌انداختند. گیاه پنجه‌ی مریم خشکیده را در ظرفی پر از آب می‌گذاشتند تا با شکفتن آن زائو از درد زایمان فارغ شود. (عبدلی: 108).

سخت زائی

در گیلان دختران نباید در اتاق زایمان حضور داشته باشند که زائو سخت زا می‌شود و یا سخت زایی زائو به آن ها سرایت می‌کند. اگر دختری وارد اتاق می‌شد برای رفع سخت زائی زائو دامن دختر را چاک می‌دادند. زن حامله را هم به اتاق راه نمی‌دادند و باور داشتند ممکن است سخت زایی را به هم منتقل شود. اگر زن حامله در اتاق زایمان حضور می‌یافت انگشت بزرگ پای او را با باریکه‌ای از پارچه می‌بستند و می‌گفتند: درد تو مال تو درد زائو مال خودش. با این کار هیچ یک سخت زائی را از دیگری نمی‌پذیرفت (بشرا، طاهری: 27).
مردم میبد معتقدند زن حامله اگر طاق باز بخوابد یا دست بلند کند بچه در شکمش بر می‌ گردد و زن هنگام زایمان دچار مشکل می‌شود (جانب اللهی، 1390: 393).
ارامنه‌ی اصفهان بر این باورند که زن حامله برای پیشگیری از سخت زایی باید اگر با کسی قهر است آشتی کند (قوکاسیان: خوشه، ش 16).
در قزوین اگر زاییدن زن به طول بکشد، چنگ مریم (پنجه مریم) در آب زده به او می‌دهند (گلریز، 1337: 365- 366).
در دلیجان روده غربال (3)را سوزانده به بدن زن می‌مالند (نوبان و دیگران: 235).
در سیستان زنانی که دچار مشکل زایمان می‌شدند سنگی که دارای اشکال گاو و شتر بود و ساربان‌ها داشتند می‌گرفتند و آن را در آب می‌انداختند و آب آن را می‌خوردند. (جانب اللهی 1381: 244). در میبد برای رهایی از این وضع بر این باور بودند که اگر آب هندوانه به زائو بدهند روی سر بچه می‌ریزد و می‌آید. (جانب اللهی، 1390: 393).
- پنجه مریم آب می‌کردند.
در بافق زنی که در زایمان دچار مشکل می‌شد:

1. شوهرش به بالای پشت بام می‌رفت و گردو یا دمی (4) (= دامی نخ) به پایین می‌انداخت.
2. چادر زن زائو را به مسجد می‌بردند و پهن کرده روی آن دو رکعت نماز می‌خواندند (جانب اللهی، 1384: 127). در قزوین لباس بچه را وارونه می‌کنند، یا چادر زائو را به گرو می‌گذارند (گلریز: 366- 365).

در اصفهان:

- برکت سفره که نان یا مرغ قربانی شده و نظایر آن است به شکمش می‌بندند.
- چادر سیاهی از زائو را به گرو گذاشته با پول آن خرما می‌خرند و خیرات می‌کنند.
- پنجه مریم را در آب می‌اندازند.
- شوهر آب در دامن خود ریخته به او می‌خوراند. (جانب اللهی، آذرمهر: 45؛ نیز - دعا درمانی).

شیوه‌ی گرفتن بچه

در میبد یک سینی لب کنگره‌ای مسی که داخل آن یک کهنه با لایی زیاد به نام لنده (5) می‌گذاشتند، زائو سرپا در سینی می‌نشست و به یک نفر که روی کرسی در مقابل او نشسته بود، تکیه می‌داد. وقتی سر بچه پیدا می‌شد، ماما چه به آرامی او را می‌گرفت و می‌کشید. بعد ناف بچه را می‌برید و لباس به تن او می‌کرد (جانب اللهی، 1390: 393).
در خراسان یک سینی پر از خاکستر و هشت عدد خشت برای زائو می‌آوردند، پارچه‌ی سفیدی روی خاکستر می‌کشیدند و خشت‌ها را چهار به چهار به فاصله‌ی سی سانتی متر در دو طرف سینی روی هم می‌گذاشتند. زائو روی خشت‌ها می‌نشست. یک کرسی نیز در جلوی او قرار می‌دادند که زنی به عنوان پیش نشین روی آن می‌نشست. زائو دو دست را بر شانه‌های پیش نشین می‌گذاشت و با آرنج‌های خود به او تکیه می‌داد. ماما هم که پس نشین بود کف دست‌های خود را با روغن بادام یا روغن زرد چرب می‎‌کرد و مدت چند دقیقه شکم زائو را مالش می‌داد تا اگر بچه در شکم زائو به حالت غیر طبیعی قرار گرفته باشد به وضع عادی و طبیعی در آید. پس از انجام این عمل حوله یا دستمالی را گرم می‎‌کرد و چند بار به دور کمر زائو می‌گذاشت و بر می‌داشت تا خون در اطراف شکم و رحم زائو به جریان بیفتد و وضع حمل را تسریع کند. برای آنکه درد زائو شدت پیدا کند و زودتر فارغ شود، یک کاسه جوشانده از گل گاوزبان و تخم شبت (شوید) درست می‌ کردند و قدری نبات هم در آن می‌ریختند و به زائو می‌دادند، اگر دردش پرزور نمی‌شد اندکی ریشه گل ختمی خبازی (6) با عرق بیدمشک و شکر کف مال می‌کردند و به وی می‌دادند (شکورزاده: 132- 134).
عرق بید مشک و شکر کف مال می‌کردند و به وی می‌دادند (شکورزاده: 132- 134).
در یارند کاشان قابله با معاینه تشخیص می‌داد که تولد نوزاد نزدیک است مردان را از اتاق بیرون می‌کرد. یکی از آن ها بالای بام می‌رفت و اذان می‌گفت. قابله زن را به پشت می‌خوابانید و کف دو دستش را بر روی پهلوی او می‌گذاشت و به طرف پایین می‌کشید تا بچه پایین بیاید. بعد او را روی چند خشت می‌نشاندند و از او می‌خواستند زور بزند، زن‌های مسن نیز به قابله کمک می‌کردند. در اتاق زائو اسفند دود می کردند و دعای چهار قل می‌خواندند. هنگامی که نوزاد به دنیا می‌آمد قابله ناف او را با قیچی یا کارد می‌برید و با نخ محکم می‌بست. سپس انگشت شست دست را در دهان نوزاد کرده و فشار می‌آورد و عقیده داشتند با این کار راه دهان نوزاد باز شده و برای شیر خوردن آماده می‌شود. بعد ماما بچه را در تشتی با آب گرم می‌شست و در پارچه پیچیده و کنار مادر می‌گذاشت (عباسی نظری: 125- 126).
در روستاهای کاشان یک سینی پر از خاکستر الک کرده و چند تکه پارچه را در آن می گذارند با دو بالش، و زائو پاها را روی بالش گذاشته، در سینی می‌نشیند و قابله دو دستش را بر پهلوی او گذاشته و به طرف پایین فشار می‌دهد تا بچه به طرف پایین بیاید. اگر پای بچه به طرف پایین است استخوان رحم را که در وسط رحم قرار دارد می‌شکند و جای بچه را عوض می‌کند و اگر دهانه‌ی رحم تنگ باشد برای بیرون آوردن بچه آن را پاره می‌کند اما هیچ درمانی برای این آسیب ها نمی شناسند و معتقدند خود به خود بهبود می یابد. نوزاد که به دنیا آمد ناف او را قیچی کرده و بچه را در تشتی با آب گرم شسته و در پارچه‌ای تمیز می‌پیچند (آروری: 79- 80). اگر بچه هنگام تولد در پرده‌ی سفیدی باشد آن پرده را پاره کرده بچه را بیرون می‌آورند بر این باورند که اگر این پرده را به یک زندانی بدهند از زندان آزاد می‌شود (همان: 83). در تالش تا لحظه‌ای که کودک به مهبل نزدیک نشده ماما در پشت و ور دست او در مقابل زائو می‌نشیند، اما همین که سر کودک به دهانه‌ی مهبل نزدیک شد ماما در مقابل زائو می‌نشیند و در صورت لزوم از دست‌های خود به منظور سریع و سالم به دنیا آوردن کودک استفاده می‌کند (عبدلی: 108- 109).

خارج ساختن جفت

در خراسان پس از آنکه طفل به دنیا آمد، ماما بچه را در سینی روی خاکسترها قرار می‌دهد و بند جفت را می‌کشد تا خارج شود، بعد حدود پنج سیر روغن زرد داغ می‌ کنند و مقداری فلفل و نبات کوبیده در آن می‌ریزند و سه یا چهار زرده تخم مرغ هم به آن می‌افزایند و به زائو که همچنان روی خشت نشسته می‌دهند تا بخورد. بعد زائو را در رختخواب می‌خوابانند تا استراحت کند. گاهی به جای روغن خالص و نبات و تخم مرغ کاچی با مقداری زیره و بادیان و زعفران و هل باد و هل رسمی نیز کوبیده روی آن می‌پاشند و به زائو می‌دهند. به جفت نیز چهل سوزن و چهل سنجاق فرو می‌کنند و سپس آن را در پارچه‌ی سفیدی شبیه به کفن می‌پیچند و به همان صورت در کوزه‌ی دهان گشاد آب ندیده ای قرار می‌‍دهند و در گوشه‌ی باغچه دفن می‌کنند (شکورزاده: 135- 136).
در قزوین نیز به همین شکل عمل می‌کنند (گلریز: 364).

ناف بری

در خراسان ماما چهار انگشت از بالای ناف بچه اندازه می‌ گیرد و در محل انگشت چهارم یک نخ ابریشمی هفت رنگ به دور ناف میپیچد و نخ را از دو طرف محکم می‌کشد تا ناف قطع شود. ناف نوزاد پسر را با نخ سیاه و دختر را با نخ گلی یا سفید می‌بندند و با کارد یا قیچی بند ناف را می‌برند. بعد از بریدن ناف بچه را با آب نمک نیم گرم شستشو می‌دهند و یک نخ سه رنگ (آبی، سفید و سیاه) به ناف بچه می‌بندند و قنداق می‌کنند (شکورزاده: 136- 137). وقتی ناف بچه خشک شد و افتاد، یک تکه از آن را در سوراخ موش می‌گذارند، تا بچه باهوش و زرنگ شود یا در گوشه‌ی مدرسه چال می‌کنند که درس خوان شود و یا در مسجد چال می‌ کنند که مؤمن شود (همان: 141).
در شاهرود ماما به اندازه‌ی یک بند انگشت دور ناف را با دو نخ پنبه‌ای به رنگ های سیاه به منزله‌ی جن و سفید به منزله‌ی پری گره می‌زند که هواکش نداشته باشد. برای اینکه صبر نوزاد زیاد شود، کمی صبر در ناف نوزاد می‌گذارد و گاه چند دانه سیاه دانه و کمی سنجد سوخته روی ناف نوزاد می‌مالند تا زود خشک شود (شریعت زاده: 252).

شیوه‌ی سق برداشتن

در میبد گرد تربت را با گرد نبات در نعلبکی می‌ریزند، ماما چه انگشت کوچک خود را خیس کرده در گرد می‌زند و به سق دهان کودک می‌مالد (تحقیقات میدانی مؤلف).
در تهران ماما یا یک نفر کم غذای چشم و دل سیر، انگشت شستش را با آب دهان خیس کرده روی خاک تربت نرم کرده‌ای که همراه سیسمونی آمده بود، به سق بچه نهاده به طرف بالا فشار می‌داد که بتواند پستان گرفته و دهانش برای غذا خوردن جا باز کند، خاک تربتش جهت تبرک بود (شهری: 5/ 666 ).
گاه به جای تربت انگشت بر انگشتری پنج تن می زند و سق نوزاد بر می داشتند ( کتیرایی: 50).

مراقبت‌های ویژه از زائو

تا وقتی زائو به حمام نرفته است، ماما هر روز دو بار به خانه‌ی زائو می‌آید و نوزاد را تر و خشک می‌کند و تعلیمات لازم را برای مراقبت از نوزاد به زائو و کسانش می‌دهد، روز سوم به دستور وی هشت مثقال روغن کرچک و چهار مثقال روغن بادام شیرین به زائو می‌دهند تا بخورد و هر گونه ثقل یا سنگینی که در معده و روده هایش باشد پاک شود، زائو در تمام مدتی که در حال استراحت است نباید ماست و سیب و آجیل بخورد و خصوصاً از خوردن تخمه باید بپرهیزد زیرا خوردن ماست او را دچار خون ریزی می‌کند و خوردن سیب نیز وی را به مرض سیبک (7) مبتلا می‌سازد. تخمه یا آجیل هم اگر بخورد، به بیماری پیش گوزک گرفتار می‌شود، یعنی باد معده به جای خروج از مخرج از مهبل او خارج می‌شود یا خون قاعدگی او متعفن می‌شود (شکورزاده: 136- 137).

رژیم غذایی زائو

دخترزا:

در میبد اگر دخترزا باشد، مرغ که تا تخم نیامده و گوشت آن گرم است می‌پزند و به زائو می‌دهند. ولی اگر زائو سردی داشت، ترحلوا با آرد برنج و شکر و روغن گوسفند می‌پزند و قبل از حمام به زائو می‌دهند (تحقیقات میدانی مؤلف).

پسرزا:

در میبد اگر نوزاد پسر بود باید خنکی بخورد لذا گوشت خروس به او می‌دهند و اگر زائو گرمی داشت، تر حلوا با آرد گندم و روغن گاو می‌پزند و به او می‌دهند (تحقیقات میدانی مؤلف).
در تهران اولین غذا بعد از زایمان برنج خیس کرده و ماش پخته و عدس پخته‌ی آماده در خانه بود که اگر نوازد پسر بود، ماش پلو و اگر دختر بود، عدس پلو به او می‌دادند (شهری: 667/5).
در اصفهان

1. خوراندن اغذیه‌ای که گرمی زاید داشته باشد مانند گداخته (اغذیه‌ای که در مخلوط آرد تفتیده، مغز بادام، گردو، پسته و نبات و شیرینی و ادویه گرم و زعفران و روغن حیوانی تهیه می‌شود) طبع زائو را عوض می‌کند.
2. بعد از زایمان برای برگرداندن طبع زائویی که دختر زاییده باشد مخلوطی از نخود الوند بهمن پیچ دهن باز و بسته (شبیه هسته‌ی آلبالوی ترکیده یا نترکیده) نارگیل و خرما خرک و تخم زردک که همه با هم کوبیده و با شیر و قند مخلوط می‌کنند و تا سه روز به زن می‌خورانند.
3. خوردن دم کرده‌ی لیموعمانی بعد از حمام زایمان (روز دهم زایمان) طبع زائو را عوض می‌کند.
4. خوردن ذره‌ای تریاک در حالی که زائو داخل خزینه‌ی حمام زایمان باشد و به دنبال آن بعد از سه روز زیره تاب به او بخورانند؛ باعث خواهد شد که زن دخترزا در زایمان بعدی پسر بزاید (جانب اللهی و آذرمهر: 22). همچنین برای پاک شدن مواد زائد اندرون به مادر و بچه گز علفی می‌دهند (تحقیقات میدانی مؤلف).

در کرمان غذایی که از آرد و روغن و زیره و زردچوبه و تخم شربتی و بادیون به نام چارشربتو تهیه کرده‌اند به زائو می‌دهند (ستوده: 55).

آل زدگی

( - جادو درمانی)

حمام زایمان

زائو را که به حمام می‌بردند، اعضای مختلف بدن او را که ممکن بود در اثر زایمان دچار آسیب شده باشد، با روش‌های زیر درمان می‌کردند:

تن مالی:

در مهریز زائو را در حمام تن مالی می‌کنند، به داروها و موادی که برای این منظور به کار می‌بردند دستگاه تن مال می‌گفتند که شامل مومیایی، گردو، روغن گوسفند، زردچوبه، فوفل، تخم گشنیز و تخم شبیت بود، همه‌ی این مواد را با هم مخلوط کرده خمیری از آن می‌ساختند و به حمام می‌بردند، در آنجا زائو را دمر روی کف داغ حمام می‌خواباندند، یک دلاک روی سر و یکی هم روی باسن زائو می‌نشست و این معجون را با فشار دست روی تن زائو می‌مالیدند (جانب اللهی، 1386: 47).
در میبد نیز از این شیوه‌ی درمان استفاده می‌شد، با این تفاوت که از قرص کمر هم استفاده می‌کردند و تخم گشنیز به شکم زائو می‌مالیدند که به جای خود برگردد و بزرگ نشود (تحقیقات میدانی مؤلف).
در اصفهان برای این منظور پوست انار به کار می‌بردند (تحقیقات میدانی مؤلف). در طالب آباد مومیایی را در روغن فرو برده در حمام به تن زائو می‌مالند، سپس دست و پای او را مالش داده و چند لحظه لگن آب گرمی را بر پشت او نگه می‌دارند (صفی نژاد، 1355: 427).
در خراسان قبل از حرکت برای رفتن به حمام یک قرص کمر را می‌کوبند و روی یک بشقاب ماقوت می‌ریزند و به زائو می‌دهند، بخورد (شکورزاده: 148). وقتی وارد صحن حمام شد مقداری انبار (سرگین خشک شده اسب و الاغ و استر) و تخم شوید در کف حمام جایی که گرم تر است می‌ریزند و زائو را به شکم روی آن‌ها می‌خوابانند، ماما قدری روغن مومیایی با روغن بلسان مخلوط می‌کند و به پشت و کمر زائو می‌مالد و مدتی با کف دست پشت و کمر او را مالش می‌دهد تا روغن ها جذب بدن شود، گرمی انبارها و کف حمام و مالش موجب عرق کردن بدن زائو می‌شود (همان: 148).

تقویت زهدان:

در خراسان وقتی بدن زائو گرم شد و به عرق افتاد برای تقویت زهدان تخم مرغی شکسته، زرده‌ی آن را روی کیسه‌ی حمام در دهانه مهبل زائو می‌گذارند که با نشستن زائو جذب مهبل می‌شود، سپس ماما در طرف راست و دلاک در طرف چپ زائو می‌نشینند و کف پاهای خود را به پهلوی او می‌گذارند و دست‌های خود را از جلو و پشت زائو به هم قلاب می‌کنند و با کف پای خود از دو طرف به پهلوی زائو فشار می‌آورند و این عمل را چند بار تکرار می‌کنند تا رحم زائو در شکمش جا به جا شود (همان: 149- 150).

دندان:

چون زائو در هنگام زایمان فشار به دندان‌های خود می‌آورد، در میبد برای اینکه دندان آسیب نبیند، فوفل (8) می‌سابیدند و با نبات پای ریشه‌ی دندان می‌گذاشتند (تحقیقات میدانی مؤلف).
در خراسان برای استحکام دندان‌ها نیز کمی گل انار پارسی با فوفل و قهوه خام و ماش برشته مخلوط کرده و در هاونی می‌کوبند و گرد آن را روی دندان و لثه زائو می‌ریزند. زائو تا رسیدن به خانه در حالی که دستمالی جلوی دهان گرفته آن را در دهان نگه می‌دارد (شکورزاده: 148).

پسر زا شدن:

در میبد اگر زنی دختر می‌زایید، در حمام هفت عدد فلفل به او می‌دادند که وقتی زیر دوش رفت آن را قورت بدهد و چند دانه خرما هم بخورد تا فرزند بعدی او پسر باشد (تحقیقات میدانی مؤلف).

مراقبت از ناف:

در خراسان زائو در تمام مدتی که در حمام است، باید کف دست یا شست خود را روی نافش بگذارد و مراقب باشد که آب به داخل نافش نرود و گرنه روده‌اش آب می‌کشد (شکورزاده: 151- 152).

چله بری:

(- جادو درمانی).

مراقبت بعد از حمام:

در خراسان بعد از خروج از حمام در سربینه بار دیگر قرص کمر این بار با بشقاب فرنی به زائو می‌دهند، در خانه پس از استراحت کوتاه اندکی فوفل دم می‌کنند و قدری نبات در آن می‌ریزند و به زائو می‌دهند، بخورد تا زیر دلش قوت بگیرد (همان جا).

لکه صورت

در خراسان یکی از زنان اندکی گرد گل انار پارسی که قبلاً از پارچه نازکی در کرده باشند، در یک قاشق آب لیمو می‌ریزد و به صورت زائو می‌مالد تا لک و پیس چهره‌اش بر طرف شود (شکورزاده: 149- 150).
در لرستان قرص کمر و گل انار فارسی ( گلی بود شبیه گل انار که از فارس می‌آوردند) می‌سابیدند و به صورت زائو می‌مالیدند که لک و پیس آن برطرف شود یا سپیداب را با چربی مخلوط می‌کنند و به چهره می‌مالند و این عمل چندین روز تکرار می‌شود (اسدیان خرم آبادی و دیگران: 252).
در اصفهان از سفیداب کف و حب المهلب استفاده می‌شود (تحقیقات میدانی مؤلف) در خراسان مغز پیاز بیابانی را روی سنگ می‌سایند و با چند قطره سرکه مخلوط می‌کنند و بر پوست صورت می‌کشند (شکورزاده: 269).
در سنقر داروی ترنج یا حنا را روی صورت می‌مالند یا کف سمنو را در موقع پخت گرفته بر روی صورت می‌مالند (رستمی و دیگران 1374: 201؛ نیز - ماکیان درمانی؛ درمان با مو . . . ).

شیردهی:

در خراسان نوزاد را گاهی تا سه روز یا سه اذان شیر نمی‌دهند زیرا قبل از آن باید اندورن بچه را از خون و کثافات خالی کرد، برای این منظور مقداری کره و بارهنگ و نبات را با هم مخلوط می‌کنند و در هاونی می‌کوبند و اندک اندک با انگشت سبابه به دهان نوزاد می‌گذارند تا مزاجش به کار افتد (شکورزاده: 154). در یزد ابتدا کمی مسکه (9)(سرشیر) در آب جوش ریخته به بچه می‌دهند، یا عناب و گل گنو را می‌جوشانند و به بچه می‌دهند (جانب اللهی و دیگران: 128).

کم شیری:

در تهران اگر در اثر سردی بود، باید گوشت قرمز و کباب و مرغ و پسته و بادام و انگور قرمز و خربزه و سیب و گلابی و انار شیرین بخورد. اگر از صفرا و خشکی مزاج بود، باید دوغ و آب لیمو ترش بخورد و مقدار غذا را کم کرده و از گوشت، تخم مرغ، چربی و شیرینی پرهیز کند و از اسفناج، هندوانه، جوجه خروس، آلو، هلو، برنج و آش جو استفاده کند ( شهری: 1/ 520).
در خراسان برای زیاد کردن شیر با زیره سبز و آرد برنج و شیر گاو حریره می‌پزند و به زائو می‌دهند (شکورزاده: 262).

پرشیری و پستان درد:

در طالب آباد علت آن را بی وقتی شدن (جن زدگی) یا مو گرفتن لوله‌ی پستان می‌دانند، برای درمان مقداری گلپر را در قدری آب حمام ریخته آن آب را روی سر بچه می‌ریزند و موی سر زن را روی پستانش شانه می‌کنند (صفی نژاد: 1355: 412).
در تهران در مواردی که زیادی شیر موجب پستان درد می‌شد، برای کم کردن آن اگر سرد مزاج بود، بر پستانش روغن گل سرخ یا لاک و مردار سنگ ممزوج می‌مالند و اگر گرم مزاج بود، عدس را در سرکه پخته می‌خورند و همان را کوبیده بر پستان می‌بندند یا لعاب اسفرزه بر پستان می‌مالند (شهری: 1/ 520).
در گیلان رب گوجه سبز به پستان می‌مالند یا یک زن با تجربه پستان‌های زائو را می‌مکد و شیر زیادی را می‌گیرد تا پستان سبک شود (پاینده: 35).
در سروستان برای کم شدن شیر روزانه یک استکان از دم کرده‌ی شیرزاد و در حد توان میوه‌ی فصل می‌خورند (همایونی، 1371: 473؛ نیز - درمان با ادرار و فضولات ).

پی‌نوشت‌ها:

1. xenes.
2. xaeganemduna گیاهی است بوته‌ای، شبیه بوته‌ی هندوانه که برگی مثل برگ گاودانه دارد.
3. منظور شبکه‌ی غربال است که از زائده‌های زهتابی روده یا پوست گوسفند می‌بافند.
4. dermi.
5. landa.
6. نوعی خطمی کوچک.
7. نوعی بیماری که از پیش آمدن مثانه و رحم و نمایان شدن قسمتی از رحم در دهانه‌ی خارجی مهبل ایجاد می‌شود.
8. fufal.
9. maska.

منبع مقاله:
جانب اللهی، محمدسعید، (1390)، پزشکی سنتی و عامیانه ی مردم ایران، تهران: انتشارات امیرکبیر، چاپ اول.



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط