نویسنده: ناصر فکوهی
تا سالهای سال باور بر این بود که فرهنگ صرفاً «اکتسابی» است، یعنی اکتساب فرهنگ، مرزی به حساب میآید که آن را از طبیعت، و انسان را از حیوان جدا میکند. به عبارت دیگر این مرز، همان آموزش و پرورش نظام مند و روشمند است که شرط اجتماعی شدن انسان به حساب میآید. با این وصف مطالعات گسترده ای که در سالهای اخیر، چه در حوزهی «رفتارشناسی جانوری» (1) و چه در حوزهی «فرهنگ» صورت گرفته، این دیدگاهها را مشکوک کرده است و حالا مرز میان اکتساب فرهنگ از طریق آموزش و یا انتساب یعنی انتقال بیولوژیک یا جماعتی فرهنگ به روشنی قبل نیست.
انتسابی بودن فرهنگ بدین معناست که گروهی از مشخصات فرهنگی در هنگام تولد و بدون ارادهی فرد به او منتقل یا «منسوب» میشوند. برای مثال هر فرد در یک «کشور» (یا یک ملت) یا در میان یک قوم با زبان دینی خاص به دنیا میآید. او از لحظهی تولد و بی آن که خواسته باشد مثلاً یک کُرد مسلمان ایرانی است. این مشخصات فرهنگی اند، اما به شکل «بیولوژیک» یا «جماعتی» به او منتقل شده اند. با این وصف باید توجه داشت که انتقال انتسابی، تقریباً هیچ گاه به خودی خود کامل نیست. به عبارت دیگر، تنها از طریق طی کردن یک فرایند «اکتسابی» یا آموزشی است که این خصوصیات در فرد تحقق مییابند. به همین دلیل، آن دسته از خصوصیات انتسابی را که کمابیش خودبه خود محقق میشوند، مانند سیستمهای غیرارادی موجود زنده، نمی توان فرهنگی دانست، هرچند گروهی از فرهنگ شناسان معتقدند که حتی در غیرارادی ترین رفتارهای بیولوژیک نیز فرهنگ سهمی، ولو اندک، دارد. از آثار مهم مورد استناد در این مورد فنون کالبدی، اثر مارسل موس انسان شناس، است. او در کتابش استدلال میکند که همهی حرکات بدنی انسان، در قالب فرهنگ تعریف و تبیین میشوند و بنابراین واجد مشخصات آن فرهنگ اند. منظور از اکتسابی بودن فرهنگ آن است که فرهنگ از طریق فرایندی ارادی، خودآگاهانه به فرد منتقل میشود. البته ممکن است فرد داوطلبانه و یا به اجبار پذیرای این فرایند باشد. البته انسان ممکن است ذاتاً این قابلیت آموزش زبان را در خود داشته باشد، ولی بدون «آموزش» این قابلیت ذاتی به کاری نمی آید، آموزشی که باید در موقعیتهای اجتماعی تکمیل شود و صیقل بخورد.
انسانها، همواره در گروههای کوچک و بزرگ زیسته اند و امروز در گروههایی بسیار بزرگ تر زندگی میکنند، بنابراین باید اجتماعی بودن یعنی با هم بودن را بیاموزند. این آموختن را اکتساب فرهنگی مینامند. تمام قابلیتهای فردی یا جمعی ما، نظیر خواندن، نوشتن، اشتغال، برقراری روابط اجتماعی، زبان، رعایت مرزهای اجتماعی، انجام مناسک و ... جنبههای اکتسابی فرهنگ به حساب میآیند.
اکتساب فرهنگی در جوامع سنتی و باستانی عمدتاً در چهارچوب نهاد خانواده انجام میگرفت (آموزش غیررسمی). از زمان ایجاد دولت ملی در قرن نوزدهم، سهم جامعه در این انتقال (آموزش رسمی) دائماً افزایش یافته است. امروز افراد در نظامهای اجتماعی بسیار پیچیدهای قرار گرفتهاند که از لحظهی تولد فرایند آموزش اکتسابی را آغاز میکنند. فرد با قرار گرفتن در نظامهای نشانه شناختی، معناشناختی، زبان شناختی، آیین و مناسک، بازیها، مدرسه، روابط خانوادگی، دوستانه و سپس روابط حرفه ای، فعالیتهای اوقات فراغت و سرگرمی، و حضور در اجتماع به هر دلیل و هر شکلی دائماً در معرض فرایند اکتساب است. هرچند این اکتساب و عمق آن هرگز در افراد مختلف یکسان نیست.
پینوشت:
1. ethology.
منبع مقاله :فکوهی، ناصر؛ (1391)، مبانی انسان شناسی، تهران: نشر نی، چاپ اول