نویسنده: تیم دیلینی
برگردان: بهرنگ صدیقی و وحید طلوعی
برگردان: بهرنگ صدیقی و وحید طلوعی
وبلن همچون بسیاری از متفکران اجتماعی از آرای مجموعهی وسیعی از متفکران اجتماعی تأثیر پذیرفت که از جمله عبارت بودند از کارل مارکس، هربرت اسپنسر، چارلز داروین، ادوارد بلامی، ایمانوئل کانت، پراگماتیستها و روان شناسان امریکایی و داستان سرایان گمنام ایسلندی. هیچ متفکری در خلأ چیزی را به بار نمیآورد. او فراوان اقتباس میکند و آزادانه در هم میآمیزد. وبلن از این جا و آن جا ایده گرفت (Rosenberg, in Veblen, 1963).
کارل مارکس
وبلن در آوریل 1906، سخنرانیهایی دربارهی مارکس و اقتصاد سوسیالیستی مارکسیستی در دانشگاه هاروارد ایراد کرد و آنها را به صورت مجموعه مقالاتی در فصل نامهی اقتصادی (1906 و 1907) به چاپ رساند. عبارات غیر مارکسیستی و ضد مارکسیستی فراوان وبلن در این مقالات نشان میدهند که وی خود را مارکسیست نمیپنداشت (Veblen, 1963). به گفتهی ادمز و سایدی، «اگر وبلن به امکان تغییر جامعه خوش بینتر بود، میشد او را مارکسیست دانست. اما او در آثاری گوناگون، همان انتقادات دیگران را به مارکس وارد دانست. او تاریخ را بی هدف میدانست، نه هدفمند، چنین نیست که دائم بر فقر فقرا افزوده شود، و احتمال ندارد که سپاه ذخیرهی رو به رشدی از کارگران بیکار وجود داشته باشد» (Adams and Sydie, 2001: 246). وبلن آموزهی فقر روزافزون و نیز اصول موضوعهی فلسفی هگلی را فاقد اعتبار و آموزهی مارکسیستی را بدون این ایدهها بی اساس میدانست (Veblen, 1963).وبلن مفهوم صرف وجود قوانین اقتصادی، به ویژه آنهایی که مارکس مطرح کرده بود را زیر سؤال برد. برای مثال، چرا کل ارزش کار یک کارگر حق اوست؟ و چرا محرومیت موجب بروز انقلاب پرولتاریا خواهد شد؟ از نظر وبلن، اگر قرار باشد انقلابی رخ دهد انقلاب فناوران و مهندسان، که به خلق و تداوم فنون صنعتی میپردازند، علیه طبقهی کاسب کار خواهد بود. کارگران صرفاً دنباله رو چنین انقلابیاند و نه هدایت کنندگان آن. علاوه بر اینها، وبلن به خوش بینی غایت مندانه و هگل گرایی غیر علمی مارکس اعتقاد نداشت.
با این حال، وبلن، به رغم انتقادات شدیدش از مارکس، به طور قطع بسیار از او تأثیر پذیرفت. بسیاری از تبیینهای تکنولوژیکی وبلن در خصوص تکامل، ریشه در تحلیلهای تاریخی اقتصادی مارکس دارند. دست کم بخشی از مباحثی که وبلن دربارهی طبقهی کاسب کار و صنعت گر مطرح کرد، متأثر از مفهوم از خودبیگانگی مارکس بود. لازم به ذکر است که الگویی که وبلن از قشربندی اجتماعی ارائه کرد، اساساً مبتنی بر نظامی دو طبقهای است (طبقهی کاسب کار و طبقهی صنعت گر). او همچنین از ایدههای مارکسیستی انگلس، آنتونیو لابریولا، ورنر زومبارت، و گوستاف اشمولر تأثیر پذیرفت. در کل میتوان گفت، اقتصاد نهادی وبلن همانندی بسیاری با روشهای اقتصاد تاریخی آلمان دارد (Coser, 1977).
هربرت اسپنسر و چارلز داروین
وبلن اقتصاد را از چارچوبی تکاملی میدید. او با اقتباس از ایدههای اسپنسر و داروین تصریح کرد که بشر درگیر تنازعی تکاملی برای تطابقی مؤثر و روزافزون با محیط طبیعی پیرامونش است. «آموزهی تکاملی داروین و اسپنسر بود که روش کلی و نیز دیدگاه جامع وبلن را در خصوص تاریخ نوع بشر فراهم آورد» (Coser, 1977: 291). وبلن قویاً به اصل بقای اصلح اسپنسر باور داشت و آن را برای تحلیلهای خود دربارهی صنعت به کار گرفت. از نظر او فقط کسب و کارهایی که «صلاحیت» داشته باشند دوام مییابند و آنهایی که صلاحیت ندارند، از میان میروند. اصل بقای اصلح همچنین به وبلن کمک کرد تا توضیح دهد چگونه نهادهای اجتماعی، در تطابق با محیط متغیر پیرامونشان، تغییر میکنند و توسعه مییابند. او به درستی خاطرنشان ساخت که تطابق انتخابی به هیچ وجه نمیتوان سرعتی معادل با وضعیت یا محیط دائماً در حال تغییر داشته باشد و این که هر حرکت متوالی به محض این که صورت میپذیرد، منسوخ میشود (Veblen, 1899). بنابراین، تغییر دائمی است. باید به یاد داشت که سامنر، استاد سابق وبلن، آموزهی اقتصاد آزاد را از اسپنسر اقتباس کرده و رواج داده بود، اما وبلن با استنتاجهای فردگرایانهی اسپنسر موافق نبود.وبلن غالباً علم اقتصاد را به دو بخش پیش داروینی و پساداروینی تقسیم کرد. او در مقالهی «تکامل نظرگاه علمی» میگوید که «خصیصهی ویژهای که به کمک آن علم پساداروینی با آنچه که پیش از آن وجود داشت، مقابله میکند عبارت است از نحوهی جدید توزیع تأکید، که در آن فرایند علیت، فاصلهی ناپایداری و گذار از علت ابتدایی به معلول نهایی، بیشترین اهمیت را در تحقیقات دارد، به جای کمالی که در آن، معلول علّی بیشترین اهمیت را داشت» (Veblen, 1961: 37). به علاوه، فرایند تغییر دائمی و پایان ناپذیر است.
وبلن نظریهی خود را در خصوص فرهنگها به تأثیر از تبیینهای زیست شناختی داروین مطرح کرد. از نظر وبلن، «فرهنگها عبارتاند از مجموعه عادات فکری رایج در مورد روابط معین و کارکردهای مشخص افراد و اجتماع... چنان چه از منظر زیست شناختی به تکامل انسان بنگریم، باید عادات فکری را محصول فعالیتهایی بدانیم که افراد انسانی در آنها درگیرند. به نظر میرسد، فعالیتهایی که بیشترین اوقات زندگی بشر را به خود اختصاص میدهند، بیشترین تأثیر را در ساخت ذهن دارند» (Veblen, 1947: xxi). چون عوامل اقتصادی تأثیر عظیمی بر رفتار افراد دارند، بر عادات فکری نیز اثر میگذارند. چنین ایدههایی بود که وبلن را در مطالعاتش پیرامون جامعه و صنعت به طرح رویکرد علم ثروت کشاند (Veblen, 1947).
ادوارد بلامی
همچنان که پیش از این گفته شد، وبلن و همسرش از به پشت سرنگریستن (1888)، اثر ادوارد بلامی، بسیار بهره مند شدند. ایدههای آرمان شهر سوسیالیستی برای وبلن جذاب بود. بلامی، برخلاف بیشتر آرمان شهرگرایان و اصلاح طلبان، از به کارگیری فرایند ماشینی شدن در جهت تحقق دولت سوسیالیستی، به جای مبارزه با فرایند اجتناب ناپذیر ماشینی شدن، جانبداری کرد (Dorfman, 1934). وبلن چنین آرمان شهری را، که در آن ندای بازگشت به جامعهای کشاورزی سر داده نمیشد، پذیرا بود. بلامی با انتقاد از نظام اقتصادی رایج (در آن زمان)، آن را موجب بروز اختلالهای اقتصادی چون رکود، بیکاری انبوه، و خصوصی سازی زمین و سرمایه میدانست. او مدافع ملی شدن صنایع بود، طرحی آرمانی که بر اساس آن نه طبقهی مرفه مالکی وجود دارد و نه پیشی جویی رقابت آمیز، و کلیهی فرایندهای صنعتی در پیوند با یکدیگر، به دست یک «سپاه صنعتی کارآمد» اداره میشوند (Coser, 1977). هر چند امروزه پذیرش دیدگاه بلامی دربارهی جامعه برای امریکاییها دشوار به نظر میرسد، اما در سال 1900، بیش از یک میلیون نسخه از کتاب او به فروش رسید. تأثیر ایدههای بلامی را بر وبلن میتوان در سرتاسر آثار وبلن، به ویژه در نظریهی طبقهی تن آسا او، آشکارا ملاحظه کرد.ایمانوئل کانت
ویلن در آغاز دوران کارش بسیاری از آثار کانت را مطالعه کرد. همچنان که مقالهای با عنوان «نقد قوهی حکم کانت» منتشر کرد. همچنین در نگارش رسالهاش، ماهیت صلح و مقولاتی در باب جاودانگیاش، آگاهانه از اثر کانت با عنوان صلح جاودانه الگو گرفت. این کتاب، با کتاب راهنمای ضمیمهاش، امپراتوری آلمان و انقلاب صنعتی، ایدههای وبلن را دربارهی جنگ و صلح منعکس میکنند. وبلن در تشریح علل تعارضات بین المللی نوشت که تکنیکهای صنعتی به قدری گسترش یافتهاند که هیچ بخشی از جهان از تعرض آنها مصون نیست. او همچنین پیش گویی کرد که همهی کشورها در برابر این واقعیت و تهدید مشترک، با مجهز کردن خود «به طور تدافعی»، در برابر هرگونه حملهی احتمالی واکنش نشان میدهند. او مرحلهی ماقبل آخر را اصطلاحاً آماده باش رقابت جویانه نامید (Veblen, 1963: 9)؛ اصطلاحی که امروزه به کار برده میشود، «جنگ سرد» است. آنچه وبلن را نگران میکرد این بود که جنگ سرد میتواند هر لحظه به جنگ واقعی بینجامد اما میتوان جلوی فاجعه را گرفت. به این منظور اتخاذ تمهیداتی شدید لازم است. او نوعی «اجتماع جهانی» را پیشنهاد کرد و «نافرمانی» را بین مردمان نسبتاً مطیع ترغیب کرد. همچنین، برای دستیابی به این هدف پیشنهاد کرد که بر فراز تمام کشتیهای تجاری پرچمی بی طرف افراشته شود، از نظر او، چنین اقدامی میتوانست نخستین گام به سوی برقراری اتحاد و آشتی میان نوع بشر باشد (Veblen, 1963).عملگرایی و روان شناسی
در سالهای نخستین ورود وبلن به دانشگاه، عمل گرایی امریکایی جریان فکری غالب بود. او در کلاسهای چارلز پیرس در دانشگاه جان هاپکینز شرکت کرده بود و در دانشگاه شیکاگو، همکار جان دیوئی و جورج هربرت مید بود. از جمله موضوعاتی که عمل گرایی امریکایی بسیار به آن توجه داشت، مقولههای خود و عزت نفس بود. بنا به شرح وبلن، کسب عزت نفس گاهی در مشغولیتهای طبقهی مرفه نمودار میشود. وبلن اصطلاح «ولخرجی متظاهرانه» را با بهرهگیری از مفهوم «اتلاف متظاهرانهی» فرنک بوئس، در نظریهی طبقهی تن آسا خود به کار برد. بوئس، که در خلال بخشی از زمانهای که وبلن میزیست مدیر موزهی تخصصی شیکاگو بود، به سبب طرح این اصطلاح شهرتی به هم زده بود.وبلن از ویلیام جیمز نیز متأثر شد. از نظر جیمز تمام ادراکات بشر آگاهی ادراکی است (تمام ادراکات با سوگیری همراه است) و تمام پژوهشگران آن چیزی را میبینند که ذهنشان برای دیدن مهیا کرده است، و آنچه در ذهن مهیا میشود محصول تجربیات قبلی و تفکرات برآمده از آنهاست (Veblen, 1947). برای نمونه، داروین پس از آن که مدتهای مدید را صرف غربال کردن یادداشتهایی کرد که از مشاهداتش تهیه کرده بود، به بینشی روشن دست یافت و ایدهی انتخاب طبیعی را مطرح کرد. وبلن، از آن جا که با مفاهیم روان شناختی دوران خود آشنا شده بود، در حوزهی اقتصاد نظراتی متفاوت از متفکران پیش از خود داشت. او برای روانشناسی، از آن جا که این امکان را فراهم میآورد که به حوزهی اقتصاد از منظری دیگر نگریسته شود، ارزش قائل میشد. وبلن با بهرهگیری از روان شناسی غریزی - رفتاری داروین و جیمز، طیف گستردهای از فعالیتهای بشری را توضیح داد. این نوع تحلیل، سهم وبلن را در روان شناسی اجتماعی نشان میدهد.
منبع مقاله :
دیلینی، تیم؛ (1391)، نظریههای کلاسیک جامعه شناسی، ترجمهی بهرنگ صدیقی و وحید طلوعی، تهران: نشر نی، چاپ ششم.