نگاهی به بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدارهای گذشتهی خود بعد از توافق، نشاندهندهی این است که ایشان بر روی چند موضوع تمرکز ویژهای داشتهاند: نخست مسئلهی انذار از ایجاد دودستگی توسط غرب در جامعه و دوم انذار نسبت به تلاش غرب به رهبری آمریکا برای نفوذ به فضای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در کشور. با تمرکز بر این دو مورد از یکسو و مصادیق دیگر، سه سناریوی غرب بعد از توافق را بهصورت گذرا مرور میکنیم و دو راهحل مواجهه با آنها را بررسی مینماییم.
سناریوهای غرب بعد از توافق:
سناریوی اول؛ همسویی مردم و شکاف در نخبگان هدف بلندمدت آمریکاییها؛
یکی از مهمترین اهداف غرب، که اتفاقاً برنامهریزی دقیقی برای عملی کردن آن در پس پرونده هستهای ایران نیز وجود داشته، ایجاد شکاف در کشور بین گروههای سیاسی مختلف و در لایه عمیقتر بین گروههای اجتماعی بوده است. مسئله هستهای بهعنوان مسئلهای که نزدیک به 12 سال بین ایران و غرب در سطوح مختلف ردوبدل شده است، برای غرب و بهزعم او از پتانسیل فراوانی برای دست یازیدن به این مهم برخوردار است. به نظر کارشناسان همین موضوع سبب شد تا رهبر معظم انقلاب سال را با همدلی و همزبانی نامگذاری کنند. گویا مشخص بود که جامعه ایرانی درگیر موضوعی خواهد شد که امکان ایجاد دودستگی در آن را فراهم خواهد کرد. و با توجه به احتمال امضای توافق بین ایران و E3+3 آن موضوع، نیز توافق هستهای بود. نگاهی به سیاستهای شفاهی و عملی آمریکاییها در روزهای بعد از توافق نشان میدهد که بر روی این سیاست خود بهشدت تمرکز کردهاند. کنار هم قرار دادن این سیاستها نشاندهنده شبیه به پر کردن پازلهای یک معما است.سناریوی دوم؛ بزرگنمایی بخشهایی امنیتی توافق توسط آمریکاییها؛
آمریکاییها تلاش دارند تا با تفسیرهای متناقض و برخی بزرگنماییها، تفسیرهای متفاوتی از متن توافق ارائه دهند که این تفسیرها سبب ایجاد اختلافات در داخل کشور شود. و اتفاقاً بندهایی که پیرامون مسائل امنیتی ایران هست مورد تفسیرهای متفاوت و شاذ آنها قرار میگیرد و از منظر آنها چون نسبت به این موضوع در کشور حساسیت وجود دارد، لذا وحدت کشور آسیبپذیر شده و دودستگی ایجاد میشود.یکی از این تفاسیر به رأی موضوع ممنوعیت فعالیتها، خریدوفروش موشکهای با قابلیتهای خاص است که مندرج در قطعنامه 2231 شورای امنیت ملل متحد بوده. علیرغم اینکه متن قطعنامه کاملاً روشن بوده و ایران را از انجام کار بر روی موشکهای بالستیک منع نکرده و مستقیماً ذکر شده است که «از ایران خواسته میشود» که این اقدامات را انجام ندهد، اما آمریکاییها اصرار دارند که بند مورد نظر را اینگونه تفسیربهرأی کنند که طبق این قطعنامه «ایران از هرگونه به اشتراکگذاری فناوری موشکی، خرید فناوری موشکی، تبادل فناوری موشکی و کار بر روی موشکها منع شده است.» آمریکاییها به تعبیر وزیر خارجه این کشور اصرار دارند که تفسیر کنند که «ایران ذیل بند 41 که تحت فصل 7 منشور و الزامآور است نمیتواند این کار را انجام دهد و همان ادبیات (که در قطعنامه 1929 شورای امنیت که ایران را از فعالیتهای موشکی ممنوع میکرد)، را هم دارد.»
به نظر میرسد این تفسیربهرأیهای مقامات آمریکایی، علیرغم تلاش برای راضی کردن تندروهای جنگطلب این کشور و مجاب کردن مخالفین داخلی، هدفی فراتر از آن نیز دارد و آن تشکیک در فضای داخلی ایران نسبت به این توافق بهعنوان «توافقی منافی با امنیت ملی کشور» است.
سناریوی سوم؛ ورامتنی جلوه دادن مذاکره
سیاست دیگر آمریکاییها ورامتنی جلوه دادن توافق است. آنها تلاش میکنند با پیوند دادن سیاستهای منطقهای جمهوری اسلامی به توافق، جامعه و متحدان منطقهای ایران را نسبت به سیاستهای تهران مبنی بر مذاکره که گفته میشود صرفاً در خصوص مسئله هستهای بوده، دچار شک و شبهه کرده، و به این گزاره التقاطی رهنمون کنند که سیاست استکبارستیزی جمهوری اسلامی دستخوش دگرگونی شده است. لذا هم به تعبیر خود، ایران را مهار خواهد کرد و با پذیرش و جا افتادن چنین مسئلهای این ایده را نهادینه میکند که ایران عامل بسیاری از ناامنیها در منطقه محسوب میشود و هم جامعه ایران را دچار سرخوردگی کنند تا این ایده القا شود که سیاستهای اصولی جمهوری اسلامی دستخوش تغییر شده است.راهکارها
نخست؛ نگاهی چندلایه و عمیقتر به تحولات پساتوافق
تاریخ یک ملت سرشار از اتفاقاتی است که آن ملت از زوایای مختلف به آن مینگرد، اما ماندگارترین آن حوادث، آنهایی هستند که رویکرد به آنها با چندلایه عمیقتر از روزمرگی است. تحلیل لایههای عمیق کمک میکند که ارتباط بین حوادثی که بهظاهر بیارتباط با هم نیستند، مکشوف و منجر انباشت تجربه تاریخی آن ملت شود. چون موضوع بحث ما در اینجا پیرامون هستهای است، در لایههای ابتدایی چنین به نظر میرسد که نگرانیها از مسئله هستهای ایران غرب را به این نتیجه رسانده که این موضوع را مختومه کرده و «صلح و امنیت را برای جهان» به ارمغان آورد. در اینجا بههیچوجه بحث بر سر این موضوع نیست که آیا توافق «خوب» است یا «بد». بلکه موضوع مورد بحث این است که به این مسئله باید با رویکردی با توجه به تمام شرایط نگریست. برای مثال بایستی به این موضوع دقت داشت که علت تلاش برای ورامتنی جلوه دادن توافق توسط غرب به رهبری آمریکا چیست، تأکید چندباره مقامات آمریکایی نسبت به شرایط داخلی ایران و لزوم تغییر در آن به چه سبب است، علت برجسته نشان دادن قسمتها امنیتی توافق توسط آمریکاییها چیست و ... .دوم؛ حفظ وحدت
رهبر معظم انقلاب در دیدار رمضانی کارگزاران نظام پیش از رسیدن به توافق به برخی نکات اشاره کردند که با گذشت روزهای بیشتر از این توافق پی به برخی از سیاستهای آمریکا که پیشتر توسط ایشان هشدار داده بودند، میبریم، ایشان در بخشی از فرمایشات اشاره کردند:«طرف مقابل ما، یعنی دولت کنونی و مدیریت کنونی آمریکا، به این توافق احتیاج دارد؛ این هم یکطرف دیگر قضیه است؛ اینها نیاز دارند به این؛ یک پیروزی بزرگی برای آنها محسوب میشود اگر بتوانند به آن مقصود خودشان در اینجا برسند. این در واقع پیروزی بر انقلاب اسلامی است؛ پیروزی بر ملّتی است که داعیهی استقلال دارد؛ پیروزی بر کشوری است که میتواند الگوی کشورهای دیگر باشد؛ دستگاه مدیریت آمریکا به این [توافق] نیازمند است. همهی بگومگوها و چکوچانهها و بدعهدیها و تقلبهایی که حضرات میکنند، بر محور این دو موضوع میچرخد.»[1]
به همین سبب رهبر معظم انقلاب فرمودند:
«ملت ایران باید متحد باشد. از این قضایای هستهای و غیرهستهای و مانند اینها، دودستگی درست نشود که هر دسته یکجور بگویند - بالاخره یک کاری است دارد انجام میگیرد، مسئولانی دارد، دنبال میکنند؛ انشاءالله آنچه منافع ملی است تشخیص بدهند و دنبال آن باشند- بین مردم نباید دودستگی به وجود بیاید.» رهبر معظم انقلاب با علم به سیاستهای مورد نظر آمریکا در ادامه فرمودند «دشمن این را میخواهد. الآن هم اگر کسی تعقیب کند این سخنپراکنیهای بیگانگان را، این رادیو-تلویزیونها و این وبگاههایی که از طرف آنها دارد همینطور مرتب توسعه پیدا میکند و مرتب هم دارند مطلب میدهند، دنبال این هستند که بین مردم دودستگی ایجاد کنند؛ نگذارید دودستگی بشود؛ وحدت را حفظ کنید، با هم باشید.»[2]
پینوشتها:
[1]. http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=30069
[2]. http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=30354
/ج