والدين واقع گرا، هميشه محبوبند
منبع:روزنامه قدس
بسياري از خانواده ها موقعي كه فرزندانشان رفتار صحيح و منطقي والدين دوستان خود را به رخ آنها مي كشند ناراحت مي شوند. اين حساسيت آنها زماني تبديل به خودباختگي مي شود كه احساس آزردگي خود را كاملاً نزد فرزندانشان بروز مي دهند. حتي پيش مي آيد كه از فرط عصبانيت، فرزند خود را متهم به ناسپاسي كرده و كلمات ناخوشايندي نثار خانواده دوستش مي كنند.اين در حالي است كه نبود كنترل و اتخاذ رفتارهاي نسنجيده از طرف والدين، كودكان را دچار شوك روحي مي كند و آنها چنين نتيجه مي گيرند كه در آينده حق ندارند درباره مردم و مكانهايي كه مي بينند نزد والدين خود اظهار نظر كنند.در روزگاري نه چندان دور، والدين اغلب شكايت مي كردند كه فرزندانشان منزوي و گوشه گير شده و در مورد هيچ چيزي با آنها حرف نمي زنند، اما به ندرت تشخيص مي دادند كه باني و عامل اين ناهنجاريهاي رفتاري در واقع خودشان هستند.اين كه، به عنوان پدر و مادر و يك انسان مستقل، رفتاري مناسب و شايسته در هر موقعيتي داشته باشيم، كمي دشوار به نظر مي رسد، اما واقعيت اين است كه بيشتر كودكان، والدين خود را ايده آل و الگوي زندگي قرار مي دهند مگر اين كه پدر و مادر دچار خلا روحي شده و نتوانند ارزشيابي مثبت واقعي از خود داشته باشند.
از سوي ديگر والدين اگر اين نكته را درك كنند كه كودكانشان چقدر به شخصيت و لغزش ناپذيري آنها اعتقاد دارند و اين اعتقاد تا چه اندازه براي فرزندان آنها معني دار است، شگفت زده خواهند شد.پدر و مادر آمادگي پذيرش چنين اظهارنظرهايي را از سوي فرزندانشان داشته باشند و اين نوع اظهارنظرها را علايم رشد آنها و نيروي ارزشمند مشاهده و قضاوت آزادانه كودكان خود به حساب آورند، در اين صورت نه تنها احساسات والدين جريحه دار نخواهد شد، بلكه كمك خواهد كرد تا بي جهت عواطف و نظرات فرزندان خود را سركوب نكنند و آنها را به سوي مخالفت با خود سوق ندهند.كودك يا نوجوان با احساس و صداقت خود هميشه به والديني كه به اشتباه، غفلت و يا حتي به قضاوت ناعادلانه خود اعتراف مي كند احترام گذاشته و او را مي ستايد. آنچه در نظر فرزندمان غيرقابل اغماض است، خودداري والدين از پذيرفتن اشتباهات خود در مواردي است كه وي يقين دارد كه حق با اوست.در زمانهاي قديم والدين اغلب با توسل به دليل تراشيهاي غيرمنطقي كه از اقتدار پدر و مادري سرچشمه مي گرفت، با اين نوع اظهارنظرها برخورد مي كردند، اما محدوديتهاي اخلاقي آن روزگار اجازه نمي داد كه فرزندان آنها احساسات واقعي خود را بروز دهند.امروزه علم روانشناسي بر اين باور است كه در برخورد با فرزندانمان بايد هوشيارانه و عاقلانه عمل كنيم و هميشه واقعيت را بپذيريم، هر چند كه براي لحظه اي دردناك و غيرتحمل باشد.
از سوي ديگر والدين اگر اين نكته را درك كنند كه كودكانشان چقدر به شخصيت و لغزش ناپذيري آنها اعتقاد دارند و اين اعتقاد تا چه اندازه براي فرزندان آنها معني دار است، شگفت زده خواهند شد.پدر و مادر آمادگي پذيرش چنين اظهارنظرهايي را از سوي فرزندانشان داشته باشند و اين نوع اظهارنظرها را علايم رشد آنها و نيروي ارزشمند مشاهده و قضاوت آزادانه كودكان خود به حساب آورند، در اين صورت نه تنها احساسات والدين جريحه دار نخواهد شد، بلكه كمك خواهد كرد تا بي جهت عواطف و نظرات فرزندان خود را سركوب نكنند و آنها را به سوي مخالفت با خود سوق ندهند.كودك يا نوجوان با احساس و صداقت خود هميشه به والديني كه به اشتباه، غفلت و يا حتي به قضاوت ناعادلانه خود اعتراف مي كند احترام گذاشته و او را مي ستايد. آنچه در نظر فرزندمان غيرقابل اغماض است، خودداري والدين از پذيرفتن اشتباهات خود در مواردي است كه وي يقين دارد كه حق با اوست.در زمانهاي قديم والدين اغلب با توسل به دليل تراشيهاي غيرمنطقي كه از اقتدار پدر و مادري سرچشمه مي گرفت، با اين نوع اظهارنظرها برخورد مي كردند، اما محدوديتهاي اخلاقي آن روزگار اجازه نمي داد كه فرزندان آنها احساسات واقعي خود را بروز دهند.امروزه علم روانشناسي بر اين باور است كه در برخورد با فرزندانمان بايد هوشيارانه و عاقلانه عمل كنيم و هميشه واقعيت را بپذيريم، هر چند كه براي لحظه اي دردناك و غيرتحمل باشد.