حشر حیوانات

همان طور كه می‏دانیم، روح فناناپذیر است؛ چون روح خدایی است و برای حشر و نشر روز قیامت باید برانگیخته شود و به همین علت، جاودانی است. حال سوءال این است كه اگر روح حیوانات هم فناناپذیر باشد و در آن نابودی و فنا راه نداشته باشد، آیا روح حیوانات در آن دنیا محشور می‏شود و حساب و كتاب دارد یا با از بین رفتن جسم، از بین می‏رود؟ سوءال شما را از دو دیدگاه می‏توان پاسخ گفت؛ یكی دیدگاه تفسیری و كلامی و دیگری فلسفی. ما در پاسخ شما، دیدگاه تفسیری و كلامی را مطرح می‏كنیم و دیدگاه فلسفی را به آینده موكول می‏كنیم.
دوشنبه، 20 اسفند 1386
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
حشر حیوانات
 حشر حیوانات
حشر حیوانات
نويسنده:سید سعید لواسانی
منبع:مجله پرسمان
همان طور كه می‏دانیم، روح فناناپذیر است؛ چون روح خدایی است و برای حشر و نشر روز قیامت باید برانگیخته شود و به همین علت، جاودانی است. حال سوءال این است كه اگر روح حیوانات هم فناناپذیر باشد و در آن نابودی و فنا راه نداشته باشد، آیا روح حیوانات در آن دنیا محشور می‏شود و حساب و كتاب دارد یا با از بین رفتن جسم، از بین می‏رود؟
سوءال شما را از دو دیدگاه می‏توان پاسخ گفت؛ یكی دیدگاه تفسیری و كلامی و دیگری فلسفی. ما در پاسخ شما، دیدگاه تفسیری و كلامی را مطرح می‏كنیم و دیدگاه فلسفی را به آینده موكول می‏كنیم.
در قرآن دو آیه است كه مستقیماًبه مسئله حشر حیوانات اشاره دارد:
1. «و ما من دابة فی الارض ولا طائر یطیر بجناحیه الا امم أمثالكم ما فرّطنا فی الكتاب من شی‏ء ثمّ الی ربّهم یحشرون؛ هیچ جنبنده‏ای در زمین و هیچ پرنده‏ای كه با دو بال خود پرواز می‏كند، نیست؛ مگر این كه امت‏هایی همانند شمایند. ما هیچ چیز را در این كتاب فروگذار نكردیم؛ سپس همگی به سوی پروردگارشان محشور می‏شوند».1 «دابه هر جنبنده‏ای را كه بر روی زمین بجنبد، گویند و در قرآن كریم، به تمام جنبده‏ها اعم از انسان و حیوانات اطلاق شده است و هرگاه در برابر انسان آمده ـ مثل این آیه ـ به معنای حیوانات است».2 امت، جماعتی را می‏گویند كه در هدفی یگانه اشتراك داشته باشند. حشر نیز به معنای كوچ دادن جمعی از جایی به جای دیگر است».3
2.«و اذا الوحوش حشرت؛ هنگامی كه حیوانات وحشی محشور می‏شوند».4
در قرآن، به حشر انسان و حیوانات اشاره شده، اما در مقابل، برای موجودات دیگری، چون آسمان، زمین، ماه، سنگ و خلاصه موجودات بی‏جان و غیر ذی‏شعور، از واژه «حشر» استفاده نشده است و این نشانه دقت خاص قرآن در این موضوع است كه انسان و حیوانات ـ جانداران و موجودات ذی‏شعور ـ را در یك طرف قرار داده و برای آنها از واژه «حشر» استفاده كرده و موجودات غیر جاندار را نیز در طرف دیگر قرار داده و از این لفظ برای آنها استفاده نكرده است. پرسش مهم این است كه ملاك حشر در انسان چیست؟ اگر ما ملاك حشر در انسان را دریابیم، می‏توانیم درباره حیوانات واضح‏تر بحث كنیم.
مقصد و مقصود انسان، حشر او به سوی پروردگار جهانیان است و نه زندگی كوتاه در این دنیا. امت بودن انسان، هدفدار بودن است و این هدف‏داری، در سایه حشر او به سوی خدا حاصل می‏شود. مرگ، هجرت از خانه نابودی به خانه جاودانگی‏است و مقصد و مقصود انسان نیز دیدار خدای سبحان است كه با حشر تأمین می‏شود. از این‏جا ثابت می‏شود كه انسان روحی فناناپذیر دارد كه به سوی پروردگار محشور می‏شود.انسان دارای ادراكات متعدد و گرایش‏های متنوع است؛ به دلیل همین بینش‏ها و گرایش‏های خیر و شر را تشخیص می‏دهد؛ تكلیف دارد؛ با اراده و اختیار خود، به یكی از دو راه «نیكی و عدالت» یا «گمراهی و زشتی و ظلم» می‏رود و هر كدام را كه انتخاب كرد، به مقصد و مقصود خود می‏رسد؛ یا به لقای رحمت و بركت ـ كه نمود و نماد آن بهشت پرنعمت و رضوان خداوند است ـ می‏رسد و یا به لقای غضب و سَخَت الهی ـ كه نمود و نماد آن دوزخ پرزحمت است ـ نایل می‏شود.
در قرآن، آیات متعددی وجود دارد كه نشان می‏دهد حیوانات هم شعور و ادراك دارند. برخی از این آیات عبارت است از:
1.«و قال یا ایها الناس علمنا منطق الطیر5؛ و (سلیمان نبی) گفت: ای مردم! به ما زبان پرندگان را آموزش داده‏اند». این آیه اشاره دارد كه پرندگان سخن و نطق دارند و نطق و سخن و زبان، بدون اندیشه و ادراك امكان‏پذیر نیست.
2.«قالت نملة یا ایها النمل ادخلوا مساكنكم لا یحطمنّكم سلیمان و جنوده و هم لایشعرون 6؛ مورچه‏ای گفت: ای مورچگان! به خانه‏های خود وارد شوید تا سلیمان و سپاهیانش نادانسته شما را پایمال نكنند». این آیه آشكارا نشان می‏دهد كه مورچه، سلیمان و سپاهیانش را می‏شناسد و هر شناختی مسبوق به اندیشه و ادراك است.
3.قرآن از زبان هدهد ـ پرنده‏ای كه در محضر حضرت سلیمان است ـ چنین نقل می‏كند:
گفت: من به چیزی كه تو از آن خبر نداری، آگاه شده و از سرزمین سبأ به طور یقینی خبری آورده‏ام. من زنی را یافتم كه بر مردم حكومت می‏كرد و به او هر گونه نعمتی عطا شده بود و او دارای تختی بزرگ بود. من آن زن و قومش را یافتم كه خدا را از یاد برده‏اند و خورشید را پرستش می‏كنند و شیطان رفتار زشتشان را برایشان زینت داده است و آنها را از راه خدا باز داشته است تا هرگز به راه‏حق هدایت نشوند.7این سخنان، نشانه ادراك بالای اوست و تنها موجودی با درك و شعور بالا می‏تواند با مشاهده یك ملت، اوضاع اجتماعی و دینی آن را چنین روشن گزارش كند.
4. هدهد سپس برای اثبات توحید و نفی شرك، به استدلال روی می‏آورد. وی با تحلیل روان‏شناسانه، ساختار فكری و رفتارشان را تحلیل كرد و سلطه شیطان را بر آنان باز گفت. این امر نشان می‏دهد كه وی از نظر عقلی و استدلالات كلامی و فلسفی نیز سطح ادراك خوبی دارد. در استدلال او آمده است: «چرا آنها خداوندی را كه هر پنهانی را در آسمان‏ها و زمین ظاهر می‏كند و به نهان و آشكار آگاه است، سجده نمی‏كنند؛ خداوندی كه معبودی جز او نیست و او پروردگار عرش عظیم است». برهان هدهد، برهانی است كه اكثر انسان‏ها از تبیین و بیان آن عاجزند. او تحت تعلیم سلیمان نبی، به مقامی رسید كه توانست چنین برهان عمیقی را تبیین كند.
5. «الم‏تر انّ الله یسبح له من فی السموات و الارض و الطیر صافّات كل قد علم صلاته و تسبیحه و الله علیم بما یفعلون؛8 مگر نمی‏بینی كه هر كس در آسمان‏ها و زمین است تا پرندگانی كه در آسمان پر می‏گشایند، خداوند را تسبیح می‏كنند و همه آنها به تسبیح و نماز خود آگاهند و خداوند به هر چه می‏كنند، آگاه است». این آیه شریف به چند مطلب اشاره دارد:
الف) هر موجود جاندار و ذی‏شعوری كه در زمین و آسمان است، حتی پرندگان، خداوند متعال را تسبیح می‏كنند و برای او نماز می‏گذارند. «من» به موجودات جاندار و ذی‏شعور اشاره دارد.
ب) آنها به تسبیح و نماز خود علم دارند. این بخش آیه، پاسخ به این توهم است كه آنها از روی غریزه خداوند سبحان را تسبیح می‏كنند و نماز می‏گزارند. برخی معتقدند كه تمام كارهای حیوانات غریزی است؛ از آن‏چه می‏كنند، خبر ندارند و همه رفتارشان بدون ادراك و علم است. آیه تصریح دارد كه آنها به تسبیح و نماز خود علم دارند و چون علم دارند، كارشان غریزی نیست.
ج) هر كس چون پیامبر اكرم ـ صلی‏الله‏علیه‏وآله‏وسلم ـ دارای علم شهودی و قلبی باشد، تسبیح و نماز آنها را می‏بیند.
د) خداوند متعال به رفتار آنها علم دارد.
با جمع بندی آیات بالا، چند مطلب روشن می‏شود:
1. حیوانات اهل تسبیح و نمازند و این تسبیح و نمازگزاری، آگاهانه است.
2. حیوانات از ادراك حسی و ادراك عقلی و توان درك معارف عقلی برخوردارند و تعلیم و تربیت می‏پذیرند؛ چنان كه سگ شكاری، در سایه تعلیم و تربیت، در حالی كه گرسنه است، گوشت شكار را بی‏هیچ چشم‏داشتی به دندان می‏كشد و به شكارچی تحویل می‏دهد و اگر قرار بود بر اساس غریزه كار كند، باید شكار را می‏خورد؛ اما او امانت‏داری و عدم خیانت در امانت را آموخته، طبق آن عمل می‏كند؛ به عبارت دیگر، او خوب و بد را ادراك كرده، می‏داند خیانت در امانت، ستم در حق مربی و صاحبش می‏باشد و به سوی خوبی گرایش نشان داده است.
3. حیوانات، ادراك و گرایش‏هایی دارند و به وسیله این ادراكات، برای خود جلب منفعت و دفع ضرر می‏كنند و با اراده خود به سمت آن‏چه برای خود خیر می‏پندارند، می‏روند. رفتار حیوانات در مواقع شكار، خطر، جفت‏گیری و زندگی اجتماعی، نشانه ادراك و هدف‏مندی و رفتار بر اساس اراده و برای جلب منفعت و دفع ضرر است كه زیست‏شناسان به برخی از اسرار آن پی‏برده‏اند.
4. هر موجودی كه ادراك خوب و بد دارد، یقیناً عدالت و ظلم را نیز تشخیص می‏دهد؛ زیرا از مصادیق بارز خیر و شر، عدل و ظلم است و شناخت خیر و شر و عدل و ظلم، مقدمه رفتار است.
5. حیوانات، شعور و اختیار دارند؛ البته سطح شعور و اختیار آنها به سطح انسان نمی‏رسد؛ اما همان مقدار شعور، ادراك، اختیار و اراده، سبب می‏شود كه دارای تكلیف9 باشند و بر اساس همان تكلیف، تسبیح حق بگویند و نماز بگزارند.
6. آنها همانند انسان، هدف، مقصود و مقصدی دارند.
7. هدف، مقصود و مقصد حیوانات، حشر به سوی خداوند متعال است و چرا چنین نباشد؟ موجودی كه چنین كمالات، بینش و گرایشی دارد، اگر با مردن نابود شود، در حقیقت موجودی عاطل و باطل است و آفرینشی عبث و بیهوده دارد؛ زیرا با مرگ همه این كمالات نابود شده است. این كمالات، اموری وجودی و مجردند و تنها روح مجرد می‏تواند دارای چنین كمالاتی باشد. پس حیوانات روح مجرد دارند و با مرگ نابود نمی‏شوند و تا قیامت باقی‏اند و به سوی پروردگار جهانیان محشور می‏شوند و این حشر، هدف، مقصود، و مقصد آنهاست. آیه «ثم الی ربهّم یحشرون» دلالت دارد كه حیوانات مانند انسان دارای روحی فناناپذیرند و به سوی خداوند محشور می‏شوند و در قیامت جمع می‏شوند و بنابراین بر اساس رفتارشان حكم می‏شود.10

پی نوشت:

1.انعام (6) آیه 38.
2.سید علی اكبرقرشی، قاموس قرآن، ج 2 ص 323.
3.سید محمد حسین طباطبایی، تفسیرالمیزان، ترجمه موسوی همدانی، ج7، ص 71 و 102.
4.تكویر (81) آیه 51.
5.نمل (27) آیه 16.
6.نمل (27) آیه 18.
7.نمل (27) آیه 22 ـ 25.
8.نور (24) آیه 41.
9. نشانه تكلیف‏داری حیوانات این است كه سلیمان نبی، هنگام غیبت هدهد، گفت: اگر او عذر موجه نداشته باشد، عذابی دردناك یا مرگ در انتظار اوست. اگر هدهد بر اساس ادراك و درك خوبی و بدی عمل نمی‏كرد و صرفاً رفتار غریزی داشت، مجازات سنگین او قبیح بود. انبیا معصومند و همه كارهایشان بر اساس عصمت و دستورهای خدای سبحان است. همین اشاره است به علم و آگاهی و ادراك و گرایش و تكلیف‏داری هدهد كه یك نوع پرنده است.
10. ر.ك: تفسیر المیزان، ج 7، ص 71.





ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.