زيارت با پاى پياده
منبع:مجله پرسمان
آيا در عصر حاضر، با پيشرفت تكنولوژى، پاى پياده به زيارت حرم مطهر معصومين(ع) رفتن از جمله سفر به مشهد مقدس و كربلا جايز است؟ با توجه به حديثى از امام على(ع) درباره وقتشناسى پاسخ دهيد .
بدون شك هدر دادن عمر و وقت نزد خردمندان كارى جاهلانه و نكوهيده است. هر انسان بصير و بادرايتى بر اين عقيده است كه عمر سرمايه بىبديل انسان است و هيچ كالاى باارزشى با آن قابل مقايسه نيست.از نظر آموزههاى دينى، عمر ارزش ويژه دارد و تلف كردن آن در امور واهى و بىارزش و غيرماندگار خسارتى جبرانناپذير است. ولى پرسش اساسى اين است كه گذران عمر در چه امورى، اتلافِ وقت شمرده مىشود؟ بىترديد نوع نگرش انسان به جهان هستى و هدف آن و نيز جايگاه انسان در اين مجموعه در پاسخ به اين پرسش نقش تعيين كننده دارد.
كسى كه دركش از چارچوب عالم ماده فراتر نمىرود، همه حقيقت و هستى را در همين محسوسات محصور مىداند و رسيدن به فيض زيارت اولياى پاك خداوند را عملى عاقلانه نمىشمارد، سپرى كردن عمر در راه زيارت را اتلاف وقت مىداند؛ ولى اگر انسان به دستگاه آفرينش و هدف آن و موقعيت انسان در اين نظام به گونهاى ديگر نگاه كند و هدف آفرينش را هدفى بس والا و متعالى بداند، استفاده بهينه از سرمايه عمر و نشاط و جوانى نزد او معنايى ديگر مىيابد. چنين انسانى آن لحظه و ساعتى را كه از محبوبش غافل گردد و به ياد او نباشد، خسارت و زيان و گناه مىشمرد. گواه بر درستى اين نگرش، سخن امير بيان اميرمؤمنان(ع) است كه مىفرمايد: «ان عمرك مَهر سعادتك ان اَنفذته فى طاعة ربّك؛ اگر عمرت را در راه فرمانبرداى پروردگارت سپرى سازى، مهريه سعادت و خوشبختى تو است»1.
انسانى كه با پاى پياده و در پاسخ به عشق و شور درونىاش به قصد عرض ادب و خاكسارى و تحكيم پيوندش با ولىّ خدا به زيارت حرم مطهر معصومان(ع) مىرود، چنان اعتقاد دارد كه عمرش را در بهترين عمل و عبادت سپرى مىكند و از اين سرمايه خداداد به بهترين روش بهره مىبرد.البته امورى كه اهميت و ارزش دارد و پرداختن به آنها مورد رضاى خداوند است، همواره از مطلوبيت يكسان برخوردار نيست. گاه به خاطر شرايط و زمينههاى خاص، انجام بعضى امور مهمتر است. در اين موقعيت، بايد كار پسنديده و نيكويى كه اهميت كمتر دارد، رها گردد و كار با ارزشتر و ضرورىتر انجام شود. بنابراين، كارى مانند پياده به زيارت رفتن مهم و با ارزش است؛ ولى اين بدان معنا نيست كه در هر شرايط و موقعيتى مطلوب و نيكو است. گاه اين گونه امور در برابر كارهاى مهمتر و ضرورىتر قرار مىگيرد. در اين موقعيت، پسنديده و مورد رضايت حق نيست و حتى مىتواند سبب دور شدن از بارگاه مقدسش گردد. البته اين كه چه امورى لازمتر و ضرورىتر است و بايد بر امور با ارزش ديگر مقدم شود، در تعاليم دينى و فقه كاملاً تعريف شده است. آگاهى از اين امور و توان تشخيص كارهاى مهم و مهمتر به آگاهى عميق و همه جانبه از قرآن و روايات معصومان(ع) نياز دارد. اين مهم هرگز با مطالعه سطحى و پراكنده احكام و تعاليم اسلام حاصل نمىگردد.
بدون شك هدر دادن عمر و وقت نزد خردمندان كارى جاهلانه و نكوهيده است. هر انسان بصير و بادرايتى بر اين عقيده است كه عمر سرمايه بىبديل انسان است و هيچ كالاى باارزشى با آن قابل مقايسه نيست.از نظر آموزههاى دينى، عمر ارزش ويژه دارد و تلف كردن آن در امور واهى و بىارزش و غيرماندگار خسارتى جبرانناپذير است. ولى پرسش اساسى اين است كه گذران عمر در چه امورى، اتلافِ وقت شمرده مىشود؟ بىترديد نوع نگرش انسان به جهان هستى و هدف آن و نيز جايگاه انسان در اين مجموعه در پاسخ به اين پرسش نقش تعيين كننده دارد.
كسى كه دركش از چارچوب عالم ماده فراتر نمىرود، همه حقيقت و هستى را در همين محسوسات محصور مىداند و رسيدن به فيض زيارت اولياى پاك خداوند را عملى عاقلانه نمىشمارد، سپرى كردن عمر در راه زيارت را اتلاف وقت مىداند؛ ولى اگر انسان به دستگاه آفرينش و هدف آن و موقعيت انسان در اين نظام به گونهاى ديگر نگاه كند و هدف آفرينش را هدفى بس والا و متعالى بداند، استفاده بهينه از سرمايه عمر و نشاط و جوانى نزد او معنايى ديگر مىيابد. چنين انسانى آن لحظه و ساعتى را كه از محبوبش غافل گردد و به ياد او نباشد، خسارت و زيان و گناه مىشمرد. گواه بر درستى اين نگرش، سخن امير بيان اميرمؤمنان(ع) است كه مىفرمايد: «ان عمرك مَهر سعادتك ان اَنفذته فى طاعة ربّك؛ اگر عمرت را در راه فرمانبرداى پروردگارت سپرى سازى، مهريه سعادت و خوشبختى تو است»1.
انسانى كه با پاى پياده و در پاسخ به عشق و شور درونىاش به قصد عرض ادب و خاكسارى و تحكيم پيوندش با ولىّ خدا به زيارت حرم مطهر معصومان(ع) مىرود، چنان اعتقاد دارد كه عمرش را در بهترين عمل و عبادت سپرى مىكند و از اين سرمايه خداداد به بهترين روش بهره مىبرد.البته امورى كه اهميت و ارزش دارد و پرداختن به آنها مورد رضاى خداوند است، همواره از مطلوبيت يكسان برخوردار نيست. گاه به خاطر شرايط و زمينههاى خاص، انجام بعضى امور مهمتر است. در اين موقعيت، بايد كار پسنديده و نيكويى كه اهميت كمتر دارد، رها گردد و كار با ارزشتر و ضرورىتر انجام شود. بنابراين، كارى مانند پياده به زيارت رفتن مهم و با ارزش است؛ ولى اين بدان معنا نيست كه در هر شرايط و موقعيتى مطلوب و نيكو است. گاه اين گونه امور در برابر كارهاى مهمتر و ضرورىتر قرار مىگيرد. در اين موقعيت، پسنديده و مورد رضايت حق نيست و حتى مىتواند سبب دور شدن از بارگاه مقدسش گردد. البته اين كه چه امورى لازمتر و ضرورىتر است و بايد بر امور با ارزش ديگر مقدم شود، در تعاليم دينى و فقه كاملاً تعريف شده است. آگاهى از اين امور و توان تشخيص كارهاى مهم و مهمتر به آگاهى عميق و همه جانبه از قرآن و روايات معصومان(ع) نياز دارد. اين مهم هرگز با مطالعه سطحى و پراكنده احكام و تعاليم اسلام حاصل نمىگردد.
پى نوشت:
1. تصنيف غررالحكم و دررالكلم، ص 160، ح 3058.