موسولینی دیکتاتور

در طی سالیان بنیتو موسولینی همچنان به کسب قدرت ادامه داد. تا دهه‌ی 1930 همه‌ی روزنامه‌هایی که با دیدگاه‌های او مخالف بودند، از بین رفته بودند. موسولینی قانونی وضع کرد که به او اجازه می‌داد نمایندگان مخالف را از پارلمان
سه‌شنبه، 21 مهر 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
موسولینی دیکتاتور
 موسولینی دیکتاتور

 

نویسنده: برندا‌ هاوگن
مترجم: رضا علیزاده



 

در طی سالیان بنیتو موسولینی همچنان به کسب قدرت ادامه داد. تا دهه‌ی 1930 همه‌ی روزنامه‌هایی که با دیدگاه‌های او مخالف بودند، از بین رفته بودند. موسولینی قانونی وضع کرد که به او اجازه می‌داد نمایندگان مخالف را از پارلمان بیرون بیندازد و هر فردی را که به فعالیت‌های ضد فاشیستی مظنون بود، بدون محاکمه زندانی کند. پلیس مخفی اجازه داشت افراد را تا هر زمانی که می‌خواست بازداشت کند. او همچنین قانونی وضع کرد که اعتصاب را برای کارگران ممنوع می‌کرد. طولی نکشید که قانون اساسی و پارلمان بی‌مصرف شدند. قدرت تماماً در دست موسولینی بود. سخن گفتن در مخالفت با او ممکن بود به قیمت جان آدم تمام شود.

موسولینی دیکتاتور

موسولینی وقتی می خواست نظرش را در سخنرانی به اثبات برساند، غالباً پرتحرک می‌شد.

اما مردم هنوز مایل بودند از بعضی آزادی‌های فردی دست بکشند به امید این‌که موسولینی شرایط زندگی آن‌ها را بهبود ببخشد. موسولینی حتی حمایت کلیسای کاتولیک را هم جلب کرد. مقامات کلیسا اعتقاد داشتند که حاکمیت موسولینی بر سلطه‌ی کمونیست‌ها ارجح است. در یازدهم فوریه‌ی 1929 فاشیست‌ها و کاتولیک‌ها پیمان لاتران را امضا کردند. بنا به این پیمان، کلیسای کاتولیک، برای اولین بار در تاریخ، ایتالیا و سلطه‌ی آن بر تمام رم را به استثنای شهر واتیکان (1) به رسمیت شناخت. کلیسا همچنین موافقت کرد که در سیاست دخالت نکند. موسولینی نیز پذیرفت که مذهب کاتولیک رومی را تنها مذهب رسمی کشور اعلام کند. او همچنین استقلال شهر واتیکان را به رسمیت شناخت.
موسولینی همچنین به بازبینی نظام مدارس پرداخت. در دسامبر 1925 دستور داد که مدارسی «باید از آرمان‌های فاشیسم الهام بگیرند» (2) دانش‌آموزان در تمام سطوح شعارهای فاشیستی را یاد می‌گرفتند. آن‌ها تاریخ و درس‌های دیگر را نیز با جهت‌گیری فاشیستی می‌آموختند. علاوه بر این، بیش‌تر بچه‌ها در فعالیت‌های خارج از مدرسه‌ی جوانان فاشیست شرکت داشتند. پسربچه‌های کم سن و سال و حتی چهار ساله آموزش نظامی می‌دیدند و تعالیم حزب فاشیست را یاد می‌گرفتند. پسران در هشت سالگی با تفنگ‌های اسباب‌بازی‌ای که از روی تفنگ‌های ارتش ایتالیا ساخته شده بود، مشق نظام می‌کردند.
موسولینی خود را هم مردی جذاب و اهل خانواده و هم دیکتاتوری فولادین نشان می‌داد. در سال 1929 او و راکله پنج بچه داشتند و در خانه‌ای زیبا زندگی می‌کردند. خانواده زندگی راحت اما ساده‌ای داشت. موسولینی به اِدا بزرگ‌ترین بچه‌اش مهر می‌ورزید و با دیگر فرزندانش رابطه‌ی نزدیک نداشت. به‌علاوه، او همچنان به زنش خیانت می‌کرد. در پاییز سال 1933 موسولینی رابطه‌اش را با کلارتا پتاتچی آغاز کرد که تا زمان مرگش ادامه داشت.
موسولینی دیکتاتور

پسربچه‌های خردسال ایتالیایی در رژه فاشیست‌های جوان.

موسولینی در طول زندگی از بیشتر مردم فاصله گرفت. او هیچ‌گاه دوست نزدیک نداشت. به هیچ‌کس اعتماد نمی‌کرد و حتی سلام رومی را گسترش داد تا جانشین دست دادن شود، چون از تماس با بیشتر مردم اکراه داشت. موسولینی می‌گفت:
رهبر نه همتا دارد، نه دوست و هیچ کس را محرم راز خود نمی‌کند. (3)
دیگر رهبران جهان موسولینی را به دقت زیر نظر داشتند. آدولف هیتلر که در ژانویه‌ی سال 1933 پیشوای آلمان نام گرفته بود، در میان این رهبران بود. هیتلر و موسولینی برای اولین بار در ژوئن سال 1934 در ونیز با هم دیدار کردند. آن دو اگرچه در این دیدار به هیچ توافقی نرسیدند، در مورد طرح‌های توسعه با هم گفتگو کردند. هر دو اعتقاد داشتند که گسترش قلمرو کشورشان امری ضروری است. اتیوپی (حبشه) (4) از جمله کشورهایی بود که موسولینی چشم طمع به آن دوخته بود.
ایتالیا در اواخر قرن نوزدهم با اتیوپی بر سر متصرفات جنگیده بود. هر چند، وقتی موسولینی به قدرت رسید رابطه‌ی دو کشور نسبتاً دوستانه بود. در اواسط دهه‌ی 1930 موسولینی تصمیم گرفت این رابطه را تغییر دهد. او می‌خواست انتقام شکست ایتالیایی‌ها از اتیوپیایی‌ها در سال 1896 را بگیرد.
موسولینی گفت نیروهای اتیوپی به یکی از گروه‌های اعزامی ایتالیا برای نقشه‌برداری از مرزهای اتیوپی با سومالی ایتالیا و سومالی بریتانیا حمله کرده‌اند. اتیوپیایی‌ها منکر چنین حمله‌ای شدند و از جامعه‌ی ملل خواستند مناقشه را حل کند، اما موسولینی این راه‌حل را دوست نداشت. در عوضی او از اتیوپیایی‌ها خواست که عذرخواهی و آغازکنندگان نزاع را مجازات کنند. برای این‌که نشان دهد در حرف خود جدی است، نیروهای ایتالیا را در فوریه‌ی 1935 به اتیوپی اعزام کرد.
توان نظامی‌ موسولینی برای برکنار نگه داشتن دیگر کشورها از این مناقشه مؤثر افتاد. جامعه‌ی ملل، با ممنوعیت واردات کالاهای ایتالیایی به کشورهای عضو، تحریم‌هایی بر ضد ایتالیا وضع کرد. این تحریم همچنین شامل ممنوعیت فروش کالا، از جمله تسلیحات، به ایتالیا بود. با این حال، موسولینی حاضر به عقب‌نشینی نشد. او خواستار نیمی از قلمرو اتیوپی و انحلال ارتش اتیوپی شد. وقتی اتیوپی به این خواست تن نداد، جنگ آغاز شد. موسولینی با توسل به غرور ملّی در نطق رادیویی‌اش به مناسبت آغاز جنگ گفت:
این لشکرکشی نه به سوی هدفی نظامی، بلکه حرکت یکپارچه‌ی ملت است، حرکت 44 میلیون نفوسی که قربانی سیاه‌ترین بی‌عدالتی بوده‌اند: دریغ شدن جایی در زیر آفتاب از آنان. (5)
ارتش اتیوپی هماورد ارتش ایتالیا نبود. نظامیان موسولینی بیمارستان‌ها را بمباران کردند و از گازهای مرگبار بر ضد نیروهای نظامی و مردم بی‌دفاع اتیوپی استفاده کردند. در پنجم ماه مه 1936 آدیس‌آبابا پایتخت اتیوپی سقوط کرد. ماه بعد هیلا سلاسی (6) پادشاه اتیوپی از جامعه‌ی ملل کمک خواست:
من از پنجاه و دو ملتی که به مردم اتیوپی برای مقاومت در برابر متجاوزان وعده‌ی کمک داده‌اند، می‌پرسم که می‌خواهید برای اتیوپی چه کنید؟ ... من می‌پرسم قصد دارید چه اقدامی انجام دهید؟ ... از شما برای مردمم چه پاسخی ببرم؟ (7)
در این‌جا بود که اعضای جامعه‌ی ملل پی بردند برای هر اقدامی دیر شده است. این ماجرا به ایتالیا و دیگر ملل، از جمله آلمان و ژاپن، نشان داد که می‌توانند بدون آن‌که دنیا مانعشان شود، کشورهای دیگر را به تصرف درآورند.
هیتلر بلافاصله از این شناخت استفاده کرد. در مارس سال 1936 پیمان ورسای را زیر پا گذاشت و نیروهایش را برای تصرف راینلند، منطقه‌ی بی‌طرف بین فرانسه و آلمان، گسیل کرد. بنا بر این معاهده، نیروهای آلمانی حق نداشتند به راینلند وارد شوند. مدتی بعد در همان سال هیتلر و موسولینی براى ژنرال فرانسیسکو فرانکو که می‌خواست حکومت اسپانیا را به دست گیرد، کمک فرستادند. جنگ داخلی اسپانیا برای ایتالیا و آلمان فرصتی فراهم کرد تا رویارویی را تمرین کنند. ایتالیا و آلمان به ویژه از جنگ اسپانیا استفاده کردند تا نیروی هوایی آن‌ها بمباران اهداف غیرنظامی را تمرین کنند. وقتی فرانکو و فاشیست‌های طرفدار او کنترل اسپانیا را در سال 1939 به دست گرفتند، هیتلر و موسولینی از متحدان نزدیک او شدند. وقتی آتش جنگ داخلی در اسپانیا شعله‌ور بود، هیتلر دست و پا کردن قلمرو بیشتر برای امپراتوری رو به رشد خود را در کانون توجه قرار داد. در سپتامبر 1938 حریصانه به بخش آلمانی‌نشین چکسلواکی معروف به زودتنلاند چشم دوخته بود. نخست‌وزیر بریتانیا نِویل چمبرلین سخت کوشید مصالحه‌ای به وجود بیاورد تا زودتنلاند به خاک آلمان ضمیمه شود. هیتلر نیر تعهد کرد که با این کار راضی شود و کشورگشایی آلمان را متوقف کند. با وجود آن‌که قرار بود رهبران چکسلواکی این مصالحه را بپذیرند اجازه نیافتند در مذاکرات حضور یابند. چمبرلین با انجام دادن این معامله خیال می‌کرد به جهان کمک کرده است تا از جنگی جدید اجتناب کند و آسوده‌خاطر و پیروزمند به بریتانیای کبیر برگشت. چمبرلین به هموطنانش گفت:
دوستان عزیز ... این دومین بار در تاریخ ماست که صلح به همراه افتخار از آلمان به داونینگ استریت برگشته است. من باور دارم که این کار برای روزگار صلح‌آور است. از صمیم قلب از شما متشکریم. و حال توصیه می‌کنم که به خانه‌هاتان برگردید و با خیال آسوده بخوابید. (8)
اما هیتلر خیال نداشت به توافقی که با کمک چمبرلین طرحریزی شده بود، احترام بگذارد. در پانزدهم مارس سال 1939 نیروهای آلمان باقی چکسلواکی را هم در حالی تصرف کردند که دنیا فقط نظاره‌گر بود. ایتالیا با الگوگیری از آلمان در هفتم آوریل به آلبانی لشکر کشید و در عرض یک هفته کنترل آن سرزمین را به دست گرفت.
در 22 ماه مه هیتلر و موسولینی عهدنامه‌ای را امضا کردند که دیکتاتور ایتالیا آن را پیمان فولادین می‌نامید و در آن توافق کردند که ایتالیا و آلمان متحدان نظامی تمام‌عیار یکدیگر باشند. هرگاه یکی از این دو کشور جنگی را آغاز می‌کرد کشور دیگر براساس عهدنامه باید به او کمک می کرد. ایتالیا در عمل کار چندانی از دستش برنمی‌آمد. ارتش ایتالیا فقط 160هزار سرباز داشت نه دو میلیون سربازی که موسولینی لافش را می‌زد. به‌علاوه تجهیزات نظامی این ارتش خارج از رده بود. موسولینی زود به اشتباه خود پی برد و به هیتلر پیغام فرستاد که ایتالیا در چهار تا هشت سال آینده برای جنگ در مقیاس بزرگ آماده نیست. هیتلر در جواب گفت که نمی‌تواند درنگ کند و اگر لازم شود از ایتالیا انتظار کمک دارد.
موسولینی دیکتاتور

نویل چمبرلین (چپ) کوشید تا با دادن کنترل اراضی بیش‌تری به آلمان هیتلر را راضی کند.

هیتلر خیلی زود نشان داد که برای اجرای طرح‌های فوری خود محتاج کمک ایتالیا نیست. در اوت 1939 آلمان با اتحاد شوروی پیمان عدم تجاوز بست. ژوزف استالین رهبر شوروی تعهد کرد در صورتی که آلمان به لهستان تجاوز کند، با آلمان وارد جنگ نشود. در مقابل هیتلر تعهد کرد که خاک لهستان را بین دو کشور تقسیم کنند. ایتالیا هیچ مشارکتی در توافق نداشت و این موضوع موسولینی را خشمگین کرد. دوست نداشت هیتلر او را بی‌اهمیت بشمارد. با این حال شاید به خاطر ترس از هیتلر سکوت کرد.
موسولینی دیکتاتور

موسولینی (راست) و هیتلر در رژه‌ای در مونیح آلمان سوار بر خودرو هستند.

در سپتامبر سال 1939 ارتش آلمان لهستان را اشغال کرد. موسولینی تمام تلاش خود را به کار برد تا از مناقشه برکنار بماند و گفت که اعتقاد دارد آلمان به سادگی می‌تواند این وضعیت را اداره کند. اما دیگران به تعهدات خود وفادار بودند. فرانسه و بریتانیای کبیر هر دو قول داده بودند که در صورت تهاجم آلمان به کمک لهستان بیایند. وقتی لهستان مورد تهاجم قرار گرفت، فرانسه و بریتانیای کبیر به آلمان اعلان جنگ دادند. جنگ جهانی دوم آغاز شده بود.

پی‌نوشت‌ها:

1- شهر واتیکان با جمعیتی در حدود هزار نفر کوچک‌ترین کشور مستقل جهان است، اما نفوذ آن در سرتاسر جهان گسترده است. واتیکان تحت حکمرانی پاپ مرکز روحانی و حکومتی کلیسای کاتولیک رومی است. واتیکان در احاطه‌ی شهر رم با مساحتی بالغ بر 43/6 هکتار و به اندازه‌ی پارک‌های متوسط شهرهاست.
2- The Life and Work of Benito Mussolini, p. 196.
3- Mussolini, p. 110.
4- اتیوپی (حبشه) واقع در شرق آفریقا یکی از قدیمی‌ترین کشورهای جهان است. در دهه‌های 1970 و 1980 که خشکسالی شدید باعث گسترش قحطی در اتیوپی فقرزده شد، توجه جهانی به این کشور معطوف شد. اتیوپی در آن سال‌ها دستخوش ناآرامی‌های سیاسی نیز بود. به‌رغم این تصویر شایع در جهان که اتیوپی کشوری بیابانی و بی‌حاصل است، این کشور سرزمینی ناهموار و کوهستانی است که به داشتن برخی از زیباترین چشم‌اندازهای جهان می‌بالد. با این‌که خشکسالی مشکل دائمی آن کشور است، بیش‌تر به شمالی‌ترین نقاط آن سرزمین محدود می‌شود.
5- Italy at War, p.31.
6- هیلا سلاسی در سال 1930 در مقام امپراتور اتیوپی به قدرت رسید. او ادعا می‌کرد که از اعقاب شاه سلیمان و ملکه‌ی سبا است. وقتی ایتالیا اتیوپی را در سال 1935 اشغال کرد، هیلا سلاسی به انگلستان پناهنده شد. به محض آن‌که اتیوپی در سال 1941 به دست نیروهای بریتانیایی آزاد شد، هیلا سلاسی به قدرت بازگشت. او تا سال 1974 امپراتور اتیوپی باقی ماند تا آن‌که با کودتایی نظامی از کار برکنار شد.
7- The Life and Work of Benito Mussolini, p. 221.
8- Ibid., p. 249.

منبع مقاله :
هاوگن، برندا؛ (1390)، بنیتو موسولینی (دیکتاتور فاشیست ایتالیا)، ترجمه‌ی رضا علیزاده، تهران: نشر ققنوس، چاپ دوم



 

 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما