نویسنده: Claude Debru
مترجم: فریبرز مجیدی
مترجم: فریبرز مجیدی
[viktor ānri]
Victor Henri
(ت. مارسی، فرانسه، 16 خرداد 1251 / 6 ژوئن 1872؛ و. لاروشل، فرانسه، 31 خرداد 1319 / 21 ژوئن 1940)، فیزیک.
در سند ثبت تولد آنری این عبارت مندرج است: «والدین ناشناختهاند». بر طبق عرف فرانسه، نام خانوادگی دلبخواهی به کودک داده شد. در واقع، والدینش از اشرافزادگان روس بودند که، چون خویشاوندزادگان یکدیگر به شمار میرفتند، قانون کلیسای اورتودوکس اجازهی ازدواج به آنان نمیداد. دایی او دریادار آلیکسئی کریلوف بود، که یکی از مهندسیان دریایی مشهور محسوب میشد. مادر کریلوف با خانوادهی لیاپونوف، یعنی خانوادهی ریاضیدان بزرگ، نسبت داشت.
آنری در دبیرستان آلمانی سن پترزبورگ تحصیل کرد و در مهرماه 1268 در پاریس دیپلوم گرفت. او در «کلاسهای آمادگی مدارس بزرگ» در رشتههای ریاضیات، فیزیک، و شیمی درس خواند و سپس در سوربون، از 1272 تا 1273، به تحصیل پرداخت. از 1271 تا 1273 در آزمایشگاه روان شناسی فیزیولوژیک در سوربون زیرنظر آلفرد بینه کارکرد و در دورهی درسی تئودول ریبو در کولژ دو فرانس حضور یافت. در کتاب Introduction à la psychologie expérimentale («مقدمه بر روان شناسی تجربی»، 1894)، اثر بینه، چند فصل دربارهی احساس، حافظه، و روانسنجی نوشت. از 1274 تا 1283 یکی از ویراستاران نشریهی Anné psychologique («سال روانشناختی») بود.
آنری از مهرماه 1273 تا اسفند 1274 دانشجوی بخش فلسفه در دانشگاه لایپ تسیش بود، و در آنجا زیر نظر ویلهلم وونت کار میکرد، و از اردیبهشت 1275 تا اردیبهشت 1276 در گوتینگن زیر نظرط گئورک الیاس مولر به کار اشتغال داشت. در 16 خرداد 1276 رسالهای به دانشگاه گوتینگن تقدیم کرد که به درک فضا در حس بساوایی مربوط میشد – موضوعی که کمتر مورد بررسی روان فیزیکدانان قرار گرفته بود. این رساله با عنوان Über die Raumwahrnehmungen des Tastsinnes («دربارهی درک فضای حس بساوایی»، 1898) انتشار یافت. در پایان کار، آنری خطوط کلی تعبیری زیستشناختی دربارهی جنبههای گسترشیِ بساوایی را، که به عقیدهی او میبایست به ساختارهای فیزیولوژیک پوستی وابسته باشند، ترسیم کرد.
گرایش آنری در جهت نزدیک کردن روانشناسی تجربی به فیزیولوژی از خلال تکنگاشت او به نام La fatigue intellectuelle («خستگی فکری»، 1898)، که با آلفرد بینه نوشته، آشکار است. این اثر به منظور بررسی فشار ذهنیای که شاگردان گرفتارش میشوند نوشته شد. عوامل فیزیولوژیک متعدد – ضرباهنگ قلب و تنفس، فشار خون، دمای بدن، حساسیت پوست – در هنگام کار فکری بررسی گردید. تغییراتی که مشاهده شد، در مقایسه با وضع جسم در حالت استراحت، فوقالعاده مهم و چشمگیر بود.
آنری، که گرایشهای فیزیولوژیکش را دنبال میکرد، به آزمایشگاه فیزیولوژی تجربی سوربون، به ریاست، آلبر داستر، که شاگرد کلوْد برنار بود، وارد شد. آنری دستیار فنی داستر شد، و او آنری را تشویق کرد که به مطالعهی شالودهی فیزیکی – شیمیایی فیزیولوژی بپردازد. آنری مطالعهی جنبههای کمیِ کنش آنزیمی را آغاز کرد و برای تحقیق در زمینهی فروکافت (catalysis) به آزمایشگاه شیمی فیزیک ویلهلم اوستوالت به لایپ تسیش رفت. پایاننامهی علمی او در 30 بهمن 1281 در دانشکدهی علوم پاریس مطرح شد، و با عنوان Lois générales de l"action des diastases («قوانین کلی عمل دیاستازها») انتشار یافت. این اثر مبانی نظری جنبششناسی آنزیم را پی نهاد. آنری، با تکیه بر مفهومی که امیل فیشر از ترکیبی میان آنزیم و جوهرمایهی آن در ذهن داشت، شکلگیری و واپاشی این ترکیب را بر طبق قانون کنش جِرم (mass action law) بررسی کرد، و از این راه معادلههای اساسی را استخراج نمود. به این ترتیب فعالیت عاملهای زیستی به قوانین بنیادی شیمیِ فیزیکی تحویل شد. آنری با استنباطهای مبتنی بر زیستگرایی (vitalism) و جستوجوی قانونهائی که خاص زیستشناسی باشند مخالف بود. ده سال بعد، میشائلیس و مِنتن، در تحقیق مهم و معتبری که در مورد جنبششناسی آنزیم انجام دادند، صحت کار آنری را تأیید کردند.
بررسیهای آنری دربارهی فروکافت (کاتالیز) آنزیمی بر بنیاد این مفهوم استوار است که کاتالیزگری (فروکافندهای) که بر پایهی نوعی واکنش تعادلی عمل میکند ارزش تعادل را تغییر نمیدهد. از این رو، هرگاه α کل مقدار جوهرمایه، x جوهرمایه (یا فراورده)ی آمیخته با آنزیم، (α-x) جوهرمایهی آزاد، c کل مقدار آنزیم، m مقدار آنزیم آمیخته با جوهرمایه، (c-m) آنزیم آزاد باشند، آنگاه قانون کنش جِرم معادلهی زیر را بدست میدهد:
که در آن K ثابت تعادل برای شکلگیری ترکیب میان آنزیم و جوهرمایهی آن است. آنری سپس فرض میکند که آهنگ تشکیل فراوردهی x متناسب است با کمیت کاتلیزگر آمیختهی m، که مقدار آن با این فورمول نشان داده میشود:
به این ترتیب، آهنگ تشکیل فراوردهی x، یعنی ، را میتوان با معادلهی زیر بیان کرد:
که در آن K1 ثابتِ تناسب است. مقدار x که با انتگرالگیری این معادله حاصل میشود آمیختهای است از عاملی لوگاریتمی و عاملی خطی. میشائلیس و منتن، در مقالهای که در سال 1292 نوشتند، از همین فرضهای بنیادین بهره گرفتند، اما ساده سازیهائی را معمول کردند و برای بیان معادلهی آهنگ اصطلاحات سادهتری بکار بردند.
در 1286 آنری به «ریاست کنفرانسها» در سوربون منصوب شد، یک دوره تدریس در زمینهی شیمیِ فیزیکی را برعهده گرفت، و در شیمیِ کولوئید به پژوهش پرداخت. استفاده از طیفهای جذبیِ مولکولهای آلی مختلف در طیفهای فروسرخ، فرابنفش، و پرتو X را آغاز کرد، و فعالیت گروه پژوهشی خود را به سمت نوراشیمی (photochemistry)، که دامنهاش از خواصّ بنیادی پرتوها تا کنشهای شیمیایی و زیستی آنها و کاربردهای احتمالی فنی و صنعتی آنها گسترده بود، معطوف ساخت. سال بعد آنری به یِنا رفت تا شیوههای جدید کار با میکروسکوپ را در «بنیاد کارل تسایس [=زایس]» بررسی کند. مدت سه سال در زمینهی نوراشیمی در سوربون درس داد، و بر سر رسالهای در مورد نوراشیمی با رنه وورمزر کار کرد. در این دوره به سمت کمک مدیر آزمایشگاه فیزیولوژی «مدرسهی عملی بررسیهای عالی» منصوب شد (1292-1293). در 1289 با همسر دومش، پائولینه چرناوودیانو، باکتریشناسی رومانیایی در «بنگاه پاستور» که جزء گروه پژوهشی او بود، ازدواج کرد. آن دو بعداً از یکدیگر جدا شدند.
نتایج متعددی در نوراشیمی و طیفهای فرابنفشِ مولکولهای ترکیبهای آلی از قبیل هموگلوبین بدست آمد، و در هنگام وقوع جنگ جهانی اول در نظر بود که کار در مورد نورساخت (photosynthesis) صورت پذیرد. در 1294، آنری در برنامهای پژوهشی در زمینهی جنگِ گازی برای دفاع ملی به همکاری پرداخت. در شهریور آن سال، دولت فرانسه وی را به روسیه فرستاد تا روسها را از کار فرانسویان باخبر سازد و به آنان کمک کند که صنعت شیمیایی خود را برای مقاصد نظامی سازمان دهند. پس از انقلاب مهرماه (اکتبر)، یک کرسی استادی فیزیولوژی در دانشگاه چونیافسکی در مسکو (1296-1297) و آزمایشگاهی در «مؤسسهی علمی مسکو» به او داده شد؛ همچنین در بخش مسکوی «کمیتهی فرهنگستان علوم برای بررسی منابع طبیعی» دبیر علمی شد. آنری تحقیقاتش را در مورد نوراشیمی از سرگرفت، محاسبات را به پایان رساند، قوانینی کلی کشف کرد، و فرضیههائی دربارهی ساختار مولکولها و سازوکارهای جذب نور تنظیم و تدوین نمود. این کار، که در 1297 کامل گردید، با عنوان Études de photochimie («بررسیهای نوراشیمی») انتشار یافت (1298 / 1919). وی، هنگامی که در مسکو بود، یکی از خویشاوندزادگانش را، به نام وِردا دِ لیاپونوف، دختر شاهدخت الیزابت خوْ ویانسکی و واسیلی لیاپونوف، ملاقات کرد. آنان در 1302 ازدواج کردند و صاحب چهار فرزند شدند.
آنری، به امید آن که کار در آزمایشگاه سوربون را از سر گیرد، مسکو را ترک گفت. اما داستر در 1296 چشم از جهان فروبسته و لوئی لاپیک جانشینش شده بود. آزمایشگاه خالی بود، و مقام کمک مدیر در «بررسیهای عالی» مقام استواری نبود. آنری در 1299 پاریس را به قصد زوریخ ترک گفت، و در آنجا یکی از کرسیهای شیمیِ فیزیکی در دانشگاه را اشغال کرد. برخی از همکارانش عبارت بودند از هرمان وایل، اروین اشرودینگر، و پتر دبیه. هنگامی که در آنجا بود مهمترین کشف خود را صورت داد: پیش تفکیکِ (predissociation) مولکولها در حالتی فعال شده، که خدمتی چشمگیر به فیزیک مولکولی بشمار میرفت.
آنری، با دقیق نگریستن در طیفهای جذبیِ مولکولهای گازی، به وجود نوارهای باریک و پهن – بسته به بسامدِ نورِ مورد استفاده – برای مولکولی واحد پی برد. نوارهای پهن با بسامد بالاتری حاصل میشدند. آنری از این تفاوت در پهنای نوارها عمیقاً حیرتزده شد – پدیدهای که طیفشناسان دیگر، که بیشتر با وضعیت نوارها سروکار داشتند، بدان بیتوجه بودند. آنری توانست تعبیری نظری برحسب پایداری ساختار مولکولی بدست دهد. نوارهای پهن نشانهی حالت «پیش تفکیک شده» مولکول، یعنی حالت زودگذری از واکنشپذیری شیمیایی افزایش یافته، بشمار میروند. وجود این نوارها را به حالتهای چرخشی کل مولکول که قابل اندازهگیری نبودند – اما در حالت عادیِ مولکول قابل اندازهگیریند – نسبت میدادند. حالتهای فعال شدهی الکترونی و حالتهای ارتعاشی اتومی نیز در توصیف طیفهای مولکولی به حساب آورده شدند. به این ترتیب مفهومی بنیادی دربارهی کنش نوراشیمیایی شکل گرفت، و در این تکنگاشت Structure des molécules («ساختار مولکولها»، 1925) عرضه گردید. آنری در بقیهی عمر به اندیشیدن دربارهی روابط میان پیش تفکیک و نوراشیمی ادامه داد.
آنری در «ساختار مولکولها» عقاید بحثانگیزتری راجع به شیمی ساختاری مطرح کرد. وی، از بررسی طیفهای جذبی و دیگر شواهد تجربی، و به دلایل تقارن، نمونههای ساختاری غیرمنتظرهای به جای نمونههای سادهی قدیمی برای مولکولهائی از قبیل بنزن و مشتقاتش استنتاج کرد. این امر به زمانی پیش از پیدا شدن مفهوم پیوند شیمیایی همقطبِ (homopolar) هایتلر – لوندون مربوط میشد.
آنری و رنه وورمزر در 1306 نوشتهی مهم دیگری انتشار دادند و در آن ادعا کردند که مفهوم «همارزی نوراشیمیاییِ» آینشتاین درباره واکنشهای نوراشیمیایی صدق نمیکند، زیرا در مورد بیشتر آنها بهرهی کوانتومی مساوی با عدد یک نیست. آنری و وورمزر دریافتند که قانون آینشتاین فقط برای فرایندهای نوراشیمیایی، فعالسازیها، پیش تفکیکها، و تفکیکها یا یونیدگیهای اتومها و مولکولها معتبر است. اما از آنجا که سایر تبادلهای کارمایه در واکنش روی میدهند، جنبششناسی از قانون آینشتاین تبعیت نمیکند.
آنری در 1309 دانشگاه زوریخ را ترک گفت تا ریاست آزمایشگاهی پژوهشی را که یکی از شرکتهای نفتی در نزدیکی مارسی بنیاد نهاده بود برعهده گیرد. وی در نظر داشت که دربارهی سازوکارهای بنیادی نفت شکافی (oil cracking) به تحقیق پردازد. متأسفانه این طرح هرگز به بار ننشست، و آنری در آذر 1310 کرسی استادی شیمی فیزیکی در دانشگاه لیئژ را پذیرفت.
در لیئژ، آنری، با روی کردن به مولکولهای چند اتومی، به کار خود در زمینهی طیفنمایی ادامه داد، و کار در مورد فعالسازی گرمایی را، که مکملی طبیعی برای فعالسازی نوراشیمیایی است، آغاز کرد. در 1313، پتر دبیه از طرف «بنیاد فرانکی» دعوت شد تا یک رشته سخنرانی در دانشگاه لیئژ ایراد کند. دبیه و آنری گردهماییهای منظمی ترتیب دادند که برای کسانی که در آنها شرکت جستند مایهی عظیمی از شور و هیجان بود. یکی از شاگردان آنری، زنون باکِ عصب – داروشناس، در کتابش زیر عنوان Les transmissions chimiques de l"influx nerveux («انتقال شیمیایی تحریکات عصبی»، 1974)، نشان داد که علاقهی آنری به زیست فیزیک در این دوره شدیدتر از هر زمان دیگری بوده است. آنری به باک، که در پی انتقال دهندهی عصبی سمپاتیکی میگشت، در استفاده از ریزبینی (میکروسکوپیِ) فرابنفش کمک کرد تا مشخصات مولکولهای مورد پژوهش را از لحاظ شیمیایی توصیف کند. آنری به بررسی طیفهای مولکولهای هورمون و ویتامین پرداخت تا هم ویژگیهای ساختاری را مشخص نماید و هم روشهائی برای اندازهگیری و پیمانهبندی دارو بیندیشد. سخنرانیهائی که در لیئژ کرد زیرعنوان Physique moléculaire: Matiѐre et énergie («فیزیک مولکولی: ماده و نیرو»، 1933) انتشار یافتند. وی جدولهای متعددی نیز در مورد طیفهای مولکولی منتشر کرد و، با ویلیام ا. نویز و فریتس لوندون، ویراستاری بخش مربوط به شیمی عمومیِ «همایش بینالمللی فیزیک، شیمی، و زیستشناسی» را که در 1317 در پاریس برگذار شد برعهده داشت.
هنگامی که جنگ جهانی دوم درگرفت، آنری به پاریس رفت تا در «مرکز ملی پژوهش علمی» فرانسه به تحقیقات نظامی بپردازد. وی، که به عفونت شُش مبتلا شده بود، در خرداد 1319 به پاریس بازگشت و در سی و یکم همان ماه در لاروشل چشم از جهان فروبست.
دوم. خواندنیهای فرعی. «Hommage à Victor Henri»، از لئون برییوئن، در کتابی با عنوان Volume commémoratif Victor Henri. Contribution à l"étude de la structure moléculaire (لیئژ، 1947)، هفت – نُه؛ «Avant propos»، از ژول دوشن، همان، یازده – سیزده؛ «La structure moléculaire»، از همو، در JCPB، 50 (1953)، 608-610؛ «Victor Henri»، از همو، در کتابی ویراستهی روْبر دوْمولن با عنوان L"Université de Liѐge de 1936 à 1966. Liber memorialis, II, Notices biographiques (لیئژ، 1967)، 471-477؛ «Victor Henri»، از همو، در Biographie nationale publiée par l"Académie royales des sciences, des letters et des beaux-arts de Belgique (بروکسل، 1981)، 346-354؛ «La cinétique chimique dans l"oeuvre scientifique de Victor Henri»، از م. لوتور، در JCPB، 50 (1953)، 604-607؛ «La prédissociation»، از ب. روژن، همان، 601-603؛ و «La théorie des enzymes»، از رنه وورمزر، همان، 611-612.
منبع مقاله :
کولستون گیلیپسی، چارلز؛ (1387)، زندگینامه علمی دانشوران، ترجمهی احمد آرام... [و دیگران]؛ زیرنظر احمد بیرشک، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ اول
Victor Henri
(ت. مارسی، فرانسه، 16 خرداد 1251 / 6 ژوئن 1872؛ و. لاروشل، فرانسه، 31 خرداد 1319 / 21 ژوئن 1940)، فیزیک.
در سند ثبت تولد آنری این عبارت مندرج است: «والدین ناشناختهاند». بر طبق عرف فرانسه، نام خانوادگی دلبخواهی به کودک داده شد. در واقع، والدینش از اشرافزادگان روس بودند که، چون خویشاوندزادگان یکدیگر به شمار میرفتند، قانون کلیسای اورتودوکس اجازهی ازدواج به آنان نمیداد. دایی او دریادار آلیکسئی کریلوف بود، که یکی از مهندسیان دریایی مشهور محسوب میشد. مادر کریلوف با خانوادهی لیاپونوف، یعنی خانوادهی ریاضیدان بزرگ، نسبت داشت.
آنری در دبیرستان آلمانی سن پترزبورگ تحصیل کرد و در مهرماه 1268 در پاریس دیپلوم گرفت. او در «کلاسهای آمادگی مدارس بزرگ» در رشتههای ریاضیات، فیزیک، و شیمی درس خواند و سپس در سوربون، از 1272 تا 1273، به تحصیل پرداخت. از 1271 تا 1273 در آزمایشگاه روان شناسی فیزیولوژیک در سوربون زیرنظر آلفرد بینه کارکرد و در دورهی درسی تئودول ریبو در کولژ دو فرانس حضور یافت. در کتاب Introduction à la psychologie expérimentale («مقدمه بر روان شناسی تجربی»، 1894)، اثر بینه، چند فصل دربارهی احساس، حافظه، و روانسنجی نوشت. از 1274 تا 1283 یکی از ویراستاران نشریهی Anné psychologique («سال روانشناختی») بود.
آنری از مهرماه 1273 تا اسفند 1274 دانشجوی بخش فلسفه در دانشگاه لایپ تسیش بود، و در آنجا زیر نظر ویلهلم وونت کار میکرد، و از اردیبهشت 1275 تا اردیبهشت 1276 در گوتینگن زیر نظرط گئورک الیاس مولر به کار اشتغال داشت. در 16 خرداد 1276 رسالهای به دانشگاه گوتینگن تقدیم کرد که به درک فضا در حس بساوایی مربوط میشد – موضوعی که کمتر مورد بررسی روان فیزیکدانان قرار گرفته بود. این رساله با عنوان Über die Raumwahrnehmungen des Tastsinnes («دربارهی درک فضای حس بساوایی»، 1898) انتشار یافت. در پایان کار، آنری خطوط کلی تعبیری زیستشناختی دربارهی جنبههای گسترشیِ بساوایی را، که به عقیدهی او میبایست به ساختارهای فیزیولوژیک پوستی وابسته باشند، ترسیم کرد.
گرایش آنری در جهت نزدیک کردن روانشناسی تجربی به فیزیولوژی از خلال تکنگاشت او به نام La fatigue intellectuelle («خستگی فکری»، 1898)، که با آلفرد بینه نوشته، آشکار است. این اثر به منظور بررسی فشار ذهنیای که شاگردان گرفتارش میشوند نوشته شد. عوامل فیزیولوژیک متعدد – ضرباهنگ قلب و تنفس، فشار خون، دمای بدن، حساسیت پوست – در هنگام کار فکری بررسی گردید. تغییراتی که مشاهده شد، در مقایسه با وضع جسم در حالت استراحت، فوقالعاده مهم و چشمگیر بود.
آنری، که گرایشهای فیزیولوژیکش را دنبال میکرد، به آزمایشگاه فیزیولوژی تجربی سوربون، به ریاست، آلبر داستر، که شاگرد کلوْد برنار بود، وارد شد. آنری دستیار فنی داستر شد، و او آنری را تشویق کرد که به مطالعهی شالودهی فیزیکی – شیمیایی فیزیولوژی بپردازد. آنری مطالعهی جنبههای کمیِ کنش آنزیمی را آغاز کرد و برای تحقیق در زمینهی فروکافت (catalysis) به آزمایشگاه شیمی فیزیک ویلهلم اوستوالت به لایپ تسیش رفت. پایاننامهی علمی او در 30 بهمن 1281 در دانشکدهی علوم پاریس مطرح شد، و با عنوان Lois générales de l"action des diastases («قوانین کلی عمل دیاستازها») انتشار یافت. این اثر مبانی نظری جنبششناسی آنزیم را پی نهاد. آنری، با تکیه بر مفهومی که امیل فیشر از ترکیبی میان آنزیم و جوهرمایهی آن در ذهن داشت، شکلگیری و واپاشی این ترکیب را بر طبق قانون کنش جِرم (mass action law) بررسی کرد، و از این راه معادلههای اساسی را استخراج نمود. به این ترتیب فعالیت عاملهای زیستی به قوانین بنیادی شیمیِ فیزیکی تحویل شد. آنری با استنباطهای مبتنی بر زیستگرایی (vitalism) و جستوجوی قانونهائی که خاص زیستشناسی باشند مخالف بود. ده سال بعد، میشائلیس و مِنتن، در تحقیق مهم و معتبری که در مورد جنبششناسی آنزیم انجام دادند، صحت کار آنری را تأیید کردند.
بررسیهای آنری دربارهی فروکافت (کاتالیز) آنزیمی بر بنیاد این مفهوم استوار است که کاتالیزگری (فروکافندهای) که بر پایهی نوعی واکنش تعادلی عمل میکند ارزش تعادل را تغییر نمیدهد. از این رو، هرگاه α کل مقدار جوهرمایه، x جوهرمایه (یا فراورده)ی آمیخته با آنزیم، (α-x) جوهرمایهی آزاد، c کل مقدار آنزیم، m مقدار آنزیم آمیخته با جوهرمایه، (c-m) آنزیم آزاد باشند، آنگاه قانون کنش جِرم معادلهی زیر را بدست میدهد:
که در آن K ثابت تعادل برای شکلگیری ترکیب میان آنزیم و جوهرمایهی آن است. آنری سپس فرض میکند که آهنگ تشکیل فراوردهی x متناسب است با کمیت کاتلیزگر آمیختهی m، که مقدار آن با این فورمول نشان داده میشود:
به این ترتیب، آهنگ تشکیل فراوردهی x، یعنی ، را میتوان با معادلهی زیر بیان کرد:
که در آن K1 ثابتِ تناسب است. مقدار x که با انتگرالگیری این معادله حاصل میشود آمیختهای است از عاملی لوگاریتمی و عاملی خطی. میشائلیس و منتن، در مقالهای که در سال 1292 نوشتند، از همین فرضهای بنیادین بهره گرفتند، اما ساده سازیهائی را معمول کردند و برای بیان معادلهی آهنگ اصطلاحات سادهتری بکار بردند.
در 1286 آنری به «ریاست کنفرانسها» در سوربون منصوب شد، یک دوره تدریس در زمینهی شیمیِ فیزیکی را برعهده گرفت، و در شیمیِ کولوئید به پژوهش پرداخت. استفاده از طیفهای جذبیِ مولکولهای آلی مختلف در طیفهای فروسرخ، فرابنفش، و پرتو X را آغاز کرد، و فعالیت گروه پژوهشی خود را به سمت نوراشیمی (photochemistry)، که دامنهاش از خواصّ بنیادی پرتوها تا کنشهای شیمیایی و زیستی آنها و کاربردهای احتمالی فنی و صنعتی آنها گسترده بود، معطوف ساخت. سال بعد آنری به یِنا رفت تا شیوههای جدید کار با میکروسکوپ را در «بنیاد کارل تسایس [=زایس]» بررسی کند. مدت سه سال در زمینهی نوراشیمی در سوربون درس داد، و بر سر رسالهای در مورد نوراشیمی با رنه وورمزر کار کرد. در این دوره به سمت کمک مدیر آزمایشگاه فیزیولوژی «مدرسهی عملی بررسیهای عالی» منصوب شد (1292-1293). در 1289 با همسر دومش، پائولینه چرناوودیانو، باکتریشناسی رومانیایی در «بنگاه پاستور» که جزء گروه پژوهشی او بود، ازدواج کرد. آن دو بعداً از یکدیگر جدا شدند.
نتایج متعددی در نوراشیمی و طیفهای فرابنفشِ مولکولهای ترکیبهای آلی از قبیل هموگلوبین بدست آمد، و در هنگام وقوع جنگ جهانی اول در نظر بود که کار در مورد نورساخت (photosynthesis) صورت پذیرد. در 1294، آنری در برنامهای پژوهشی در زمینهی جنگِ گازی برای دفاع ملی به همکاری پرداخت. در شهریور آن سال، دولت فرانسه وی را به روسیه فرستاد تا روسها را از کار فرانسویان باخبر سازد و به آنان کمک کند که صنعت شیمیایی خود را برای مقاصد نظامی سازمان دهند. پس از انقلاب مهرماه (اکتبر)، یک کرسی استادی فیزیولوژی در دانشگاه چونیافسکی در مسکو (1296-1297) و آزمایشگاهی در «مؤسسهی علمی مسکو» به او داده شد؛ همچنین در بخش مسکوی «کمیتهی فرهنگستان علوم برای بررسی منابع طبیعی» دبیر علمی شد. آنری تحقیقاتش را در مورد نوراشیمی از سرگرفت، محاسبات را به پایان رساند، قوانینی کلی کشف کرد، و فرضیههائی دربارهی ساختار مولکولها و سازوکارهای جذب نور تنظیم و تدوین نمود. این کار، که در 1297 کامل گردید، با عنوان Études de photochimie («بررسیهای نوراشیمی») انتشار یافت (1298 / 1919). وی، هنگامی که در مسکو بود، یکی از خویشاوندزادگانش را، به نام وِردا دِ لیاپونوف، دختر شاهدخت الیزابت خوْ ویانسکی و واسیلی لیاپونوف، ملاقات کرد. آنان در 1302 ازدواج کردند و صاحب چهار فرزند شدند.
آنری، به امید آن که کار در آزمایشگاه سوربون را از سر گیرد، مسکو را ترک گفت. اما داستر در 1296 چشم از جهان فروبسته و لوئی لاپیک جانشینش شده بود. آزمایشگاه خالی بود، و مقام کمک مدیر در «بررسیهای عالی» مقام استواری نبود. آنری در 1299 پاریس را به قصد زوریخ ترک گفت، و در آنجا یکی از کرسیهای شیمیِ فیزیکی در دانشگاه را اشغال کرد. برخی از همکارانش عبارت بودند از هرمان وایل، اروین اشرودینگر، و پتر دبیه. هنگامی که در آنجا بود مهمترین کشف خود را صورت داد: پیش تفکیکِ (predissociation) مولکولها در حالتی فعال شده، که خدمتی چشمگیر به فیزیک مولکولی بشمار میرفت.
آنری، با دقیق نگریستن در طیفهای جذبیِ مولکولهای گازی، به وجود نوارهای باریک و پهن – بسته به بسامدِ نورِ مورد استفاده – برای مولکولی واحد پی برد. نوارهای پهن با بسامد بالاتری حاصل میشدند. آنری از این تفاوت در پهنای نوارها عمیقاً حیرتزده شد – پدیدهای که طیفشناسان دیگر، که بیشتر با وضعیت نوارها سروکار داشتند، بدان بیتوجه بودند. آنری توانست تعبیری نظری برحسب پایداری ساختار مولکولی بدست دهد. نوارهای پهن نشانهی حالت «پیش تفکیک شده» مولکول، یعنی حالت زودگذری از واکنشپذیری شیمیایی افزایش یافته، بشمار میروند. وجود این نوارها را به حالتهای چرخشی کل مولکول که قابل اندازهگیری نبودند – اما در حالت عادیِ مولکول قابل اندازهگیریند – نسبت میدادند. حالتهای فعال شدهی الکترونی و حالتهای ارتعاشی اتومی نیز در توصیف طیفهای مولکولی به حساب آورده شدند. به این ترتیب مفهومی بنیادی دربارهی کنش نوراشیمیایی شکل گرفت، و در این تکنگاشت Structure des molécules («ساختار مولکولها»، 1925) عرضه گردید. آنری در بقیهی عمر به اندیشیدن دربارهی روابط میان پیش تفکیک و نوراشیمی ادامه داد.
آنری در «ساختار مولکولها» عقاید بحثانگیزتری راجع به شیمی ساختاری مطرح کرد. وی، از بررسی طیفهای جذبی و دیگر شواهد تجربی، و به دلایل تقارن، نمونههای ساختاری غیرمنتظرهای به جای نمونههای سادهی قدیمی برای مولکولهائی از قبیل بنزن و مشتقاتش استنتاج کرد. این امر به زمانی پیش از پیدا شدن مفهوم پیوند شیمیایی همقطبِ (homopolar) هایتلر – لوندون مربوط میشد.
آنری و رنه وورمزر در 1306 نوشتهی مهم دیگری انتشار دادند و در آن ادعا کردند که مفهوم «همارزی نوراشیمیاییِ» آینشتاین درباره واکنشهای نوراشیمیایی صدق نمیکند، زیرا در مورد بیشتر آنها بهرهی کوانتومی مساوی با عدد یک نیست. آنری و وورمزر دریافتند که قانون آینشتاین فقط برای فرایندهای نوراشیمیایی، فعالسازیها، پیش تفکیکها، و تفکیکها یا یونیدگیهای اتومها و مولکولها معتبر است. اما از آنجا که سایر تبادلهای کارمایه در واکنش روی میدهند، جنبششناسی از قانون آینشتاین تبعیت نمیکند.
آنری در 1309 دانشگاه زوریخ را ترک گفت تا ریاست آزمایشگاهی پژوهشی را که یکی از شرکتهای نفتی در نزدیکی مارسی بنیاد نهاده بود برعهده گیرد. وی در نظر داشت که دربارهی سازوکارهای بنیادی نفت شکافی (oil cracking) به تحقیق پردازد. متأسفانه این طرح هرگز به بار ننشست، و آنری در آذر 1310 کرسی استادی شیمی فیزیکی در دانشگاه لیئژ را پذیرفت.
در لیئژ، آنری، با روی کردن به مولکولهای چند اتومی، به کار خود در زمینهی طیفنمایی ادامه داد، و کار در مورد فعالسازی گرمایی را، که مکملی طبیعی برای فعالسازی نوراشیمیایی است، آغاز کرد. در 1313، پتر دبیه از طرف «بنیاد فرانکی» دعوت شد تا یک رشته سخنرانی در دانشگاه لیئژ ایراد کند. دبیه و آنری گردهماییهای منظمی ترتیب دادند که برای کسانی که در آنها شرکت جستند مایهی عظیمی از شور و هیجان بود. یکی از شاگردان آنری، زنون باکِ عصب – داروشناس، در کتابش زیر عنوان Les transmissions chimiques de l"influx nerveux («انتقال شیمیایی تحریکات عصبی»، 1974)، نشان داد که علاقهی آنری به زیست فیزیک در این دوره شدیدتر از هر زمان دیگری بوده است. آنری به باک، که در پی انتقال دهندهی عصبی سمپاتیکی میگشت، در استفاده از ریزبینی (میکروسکوپیِ) فرابنفش کمک کرد تا مشخصات مولکولهای مورد پژوهش را از لحاظ شیمیایی توصیف کند. آنری به بررسی طیفهای مولکولهای هورمون و ویتامین پرداخت تا هم ویژگیهای ساختاری را مشخص نماید و هم روشهائی برای اندازهگیری و پیمانهبندی دارو بیندیشد. سخنرانیهائی که در لیئژ کرد زیرعنوان Physique moléculaire: Matiѐre et énergie («فیزیک مولکولی: ماده و نیرو»، 1933) انتشار یافتند. وی جدولهای متعددی نیز در مورد طیفهای مولکولی منتشر کرد و، با ویلیام ا. نویز و فریتس لوندون، ویراستاری بخش مربوط به شیمی عمومیِ «همایش بینالمللی فیزیک، شیمی، و زیستشناسی» را که در 1317 در پاریس برگذار شد برعهده داشت.
هنگامی که جنگ جهانی دوم درگرفت، آنری به پاریس رفت تا در «مرکز ملی پژوهش علمی» فرانسه به تحقیقات نظامی بپردازد. وی، که به عفونت شُش مبتلا شده بود، در خرداد 1319 به پاریس بازگشت و در سی و یکم همان ماه در لاروشل چشم از جهان فروبست.
کتابشناسی
یکم. کارهای اصلی. La fatigue intellectuelle (پاریس، 1898)، با همکاری آلفرد بینه؛ Über die Raumwahrnehmungen des Tastsinnes. Ein Beitrag zur experimentallen Psychologie (برلین، 1989)؛ Lois general de l"action des diastases (پاریس، 1903)؛ Cours de chimie physique (پاریس، 1907)؛ «Absorption des rayons ultra-violets et action photochimique»، در JPTA، دورهی پنجم، 3 (1913)، 305-323، با همکاری رنه وورمزر؛ Études de photochimie (پاریس، 1919)؛ Structure des molécules، نشریهی شمارهی 12 «انتشارات انجمن شیمی فیزیکی» (پاریس، 1925)، چاپ مجدد به وسیلهی ا. براسور و ش. کورن (لیئژ، 1934)؛ «Le mécanisme élémentaire des actions photochimiques»، در JPRad، دورهی ششم، 8 (1927)، 289-310، با همکاری رنه وورمزر؛ «Structure des molécules et specters de bandes»، در کتابی با عنوان L"activation et la structure des molécules (پاریس، 1928)، 96-105؛ «Experimentelle Grundlagen der Prädissoziation der Moleküle»، مندرج در کتابی ویراستهی پتر دبیه با عنوان Leipziger Vorträge 1931 Molekülstruktur (لایپ تسیش، 1933)، 131-154؛ Physique moléculaire. Matiѐre et énergie (پاریس، 1933)؛ «Etude de l"adsorption de CO2 par différent cokes et de leur pouvoir réducteur»، در CInd، 34 (1935)، 1485، با همکاری گ. پرلموتر و ا. گِوِرس – اوربان؛ «Étude du spectre d"absorption ultraviolet de la vapeur de pyridine: Relation avec le spectre de Raman»، JCP، 33 (1936)، 641-665، با همکاری آ. آنژنو؛ Spectres moléculaires. Structure des molecules، شمارههای 11 و 12 از مجموعهی Tables annuelles de constants et données numériques (پاریس، 1937)؛ Chimie générale (پاریس، 1938)، ویراسته شده با همکاری ویلیام ا. نویز و فریتس لوندون؛ و «The Ultraviolet Absorption Spectra of 1-3 Cyclohexadiene»، در JCP، 7 (1939)، 439-440، با همکاری لوسی و. پیکیت.دوم. خواندنیهای فرعی. «Hommage à Victor Henri»، از لئون برییوئن، در کتابی با عنوان Volume commémoratif Victor Henri. Contribution à l"étude de la structure moléculaire (لیئژ، 1947)، هفت – نُه؛ «Avant propos»، از ژول دوشن، همان، یازده – سیزده؛ «La structure moléculaire»، از همو، در JCPB، 50 (1953)، 608-610؛ «Victor Henri»، از همو، در کتابی ویراستهی روْبر دوْمولن با عنوان L"Université de Liѐge de 1936 à 1966. Liber memorialis, II, Notices biographiques (لیئژ، 1967)، 471-477؛ «Victor Henri»، از همو، در Biographie nationale publiée par l"Académie royales des sciences, des letters et des beaux-arts de Belgique (بروکسل، 1981)، 346-354؛ «La cinétique chimique dans l"oeuvre scientifique de Victor Henri»، از م. لوتور، در JCPB، 50 (1953)، 604-607؛ «La prédissociation»، از ب. روژن، همان، 601-603؛ و «La théorie des enzymes»، از رنه وورمزر، همان، 611-612.
منبع مقاله :
کولستون گیلیپسی، چارلز؛ (1387)، زندگینامه علمی دانشوران، ترجمهی احمد آرام... [و دیگران]؛ زیرنظر احمد بیرشک، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ اول