دان، لسلی کلرنس

والدین دان، کلرنس لسلی دان و مری ایلایزا بوث دان، که هر دو از خانواده‌های کشاورز بشمار می‌رفتند، فارغ‌التحصیل دبیرستان بودند. لسلی با استفاده از کمک هزینه‌ی تحصیلی به کالج دارتمث رفت، و در آنجا ه‍. جرلد، معلم الهام‌بخشی
شنبه، 9 آبان 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
دان، لسلی کلرنس
 دان، لسلی کلرنس

 

نویسنده: Bentley Glass
مترجم: فریبرز مجیدی



 
[lesli klarens dān]
Leslie Clarence Dunnn
(ت. بافلو، نیویورک، 11 آبان 1272 / 2 نوامبر 1893؛ و. نیویورک، 28 اسفند 1352 / 19 مارس 1974)، وراثت‌شناسی.
والدین دان، کلرنس لسلی دان و مری ایلایزا بوث دان، که هر دو از خانواده‌های کشاورز بشمار می‌رفتند، فارغ‌التحصیل دبیرستان بودند. لسلی با استفاده از کمک هزینه‌ی تحصیلی به کالج دارتمث رفت، و در آنجا ه‍. جرلد، معلم الهام‌بخشی که دلبستگی شدیدی به علم جدید وراثت‌شناسی داشت، علاقه وی را به جانورشناسی برانگیخت. دان در سال 1294 از تحصیل فراغت یافت (فی بتا کاپا)، سپس به دانشگاه هاروارد رفت، و در آنجا زیر نظر ویلیام ارنست کاسل کار کرد. دان برای تهیه‌ی پایان نامه‌اش (1299) بررسیهائی در مورد پیوند برخی از ژنهای موجود در موشهای خانگی و صحرایی انجام داد.
دان در دوره‌ی جنگ جهانی اول به عنوان افسر ارتش ایالات متحد در فرانسه خدمت کرد. در 1298 به هاروارد بازگشت. در اردیبهشت 1297 با لوئیز پورتر ازدواج کرده بود. آنان صاحب دو پسر شدند، و فرزند کوچکتر، استیون، به رغم ابتلا به فلج انقباضی، در دهه‌ی 1330 در بررسیهای مردم‌شناختی و وراثتیِ جامعه‌ی یهودیان در رم همکار پدرش شد.
نخستین شغلی که دان در 1299 به آن منصوب شد مقام وراثت‌شناسی ماکیان در «مرکز آزمایشهای کشاورزی» در استوْرز، کنتیکت، بود. در هشت سال بعد کار پیشگامانه‌ای در زمینه‌ی وراثت‌شناسی جوجه‌ها انجام داد. این کار از لحاظ بینش علمی، جامعیت، و دقت در طرح و اجرای آزمایشها شاید بی‌نظیر بوده باشد. دان رابطه‌ی میان وزن تخم و قابلیت جوجه‌دهی (hatchability) و حساسیت وزن تخم به انتخاب طبیعی و نیز مصنوعی را تعیین کرد. درباره‌ی فقدان توانمندی ناشی از تولیدمثل درون گروهی (inbreeding) و اعاده‌ی توانمندی در اثر جفتگیریهای میان نژادهای مختلف نیز کاوشهائی کرد. بخش زیادی از این کار با یاری یکی از دوستان و همکاران صمیم، به نام والتر لندوْئر، صورت پذیرفت.
دان، هنگامی که در استوْرز بود، با ادامند وئر سینوت، متخصص علم وراثت گیاهان، به همکاری پرداخت و یک کتاب درسی مقدماتی نوشت به نام Principles of Genetics («اصول وراثت‌شناسی»، 1925). این متن، در نتیجه‌ی دو ویرایش بعدی (1311، 1318) و دو تجدیدنظر دیگر (1329، 1337)، که تئودوسیوس دوْپشانسکی از دست‌اندرکاران عمده‌ی آنها بود، به صورت یکی از برجسته‌ترین متنها در این زمینه باقی ماند. هیچ وراثت‌شناس امریکایی فعالی را در طول پنجاه سال پس از نخستین نشر این کتاب نمی‌توان یافت که، خواه به عنوان شاگرد و خواه در مقام معلم، دیِن بزرگی به آن نداشته باشد. بیان استادانه و استفاده‌ی وسیع از مسائلی که با دقت طراحی شده‌اند تا دانشجویان به حل آنها اقدام کنند از مشخصات همه‌ی صورتهای تجدیدنظر شده‌ی کتاب است.
دان در سال 1307 به استادی جانورشناسی دانشگاه کوْلامبیا منصوب شد و جای تامس هانت مارگن را گرفت. چون وسایلِ موجود در دانشگاه کولامبیا برای کار با ماکیان مناسب نبودند، دان بر آن شد که تحقیق در مورد مگس میوه (Drosophila) را، به سنت کولامبیا، ادامه دهد و بررسیهای خود درباره‌ی وراثت‌شناسی موشها را، که هرگز یکسره رها نکرده بود، از سر گیرد. بخت با او یار بود که شاگردان درخشانی در دوره‌ی فوق لیسانس نصیبش شده بودند تا با وی کار کنند، و اینها همراه بود با دیدار پژوهشگران و همکاران دوره‌ی بعد از دکتری، بخصوص زالومه گلوکزون – شونهایمر (بعداً وِلش)، که زیر نظر هانس اشپمان در رویان‌شناسی علم آموخت و از 1317 تا 1333 در بسیاری از بررسیهای مربوط به ظهور موشهای نابهنجار در اثر ژنهای جهش یافته یا ریخته‌های سرشتی (genotypes) خاص با دان همکاری داشت. مقام این زن را بعداً دوْروْتئا بنت اشغال کرد؛ او همکاری با دان را ادامه داد و تغییرپذیری وراثتیِ خارق العاده را در جایگاه T=t (ریخته‌های ظاهریِ [phenotypes] دُم کوتاه یا بی‌دُم)، که از جهشهای مکرر و گسترش جمعیت موشها ناشی می‌شد، تجزیه و تحلیل کرد. نیروهای تکاملی‌ای که ممکن بود به چنین ژنهای کُشنده یا تقریباً کشنده‌ای در جمعیتها بینجامند دان را فریفته ساختند. این پژوهش طولانی احتمالاً بزرگترین کار اصیل در وراثت‌شناسی بشمار می‌رود.
موشِ T ژنِ غالبی را در خود دارد که دُم کوتاه را بوجود می‌آورد. ژن نهفته‌ی t، هنگامی که جور تخم (homozygous) باشد (tt)، موجب بی‌دُم بودن می‌شود. ترکیب، با کمال شگفتی، کاملاً زیستا است و فقط خصوصیت دُم کوتاه را نشان می‌دهد. هنگامی که موشهای Tt با یکدیگر پرورش یابند، نه TT جور تخم متولد می‌شود و نه نتایج tt؛ فقط موشهای Tt بوجود می‌آیند. از آنجا که نوع پیوندی Tt به صورت درست پرورش می‌یابد، T و t، ظاهراً دگره‌ها (allels) ئی هستند که در یک جفت رنگینتن (کروموزوم) و در مکان واحدی جای دارند.

دان تردید داشت که موشهای Tt به صورت درست پرورش یابند زیرا هر دو نوع جور تخم (TT و tt) کشنده‌اند و با جفتگیری مجدد ترکیب نمی‌شوند. به این ترتیب، وی انتظار داشت که توله‌های حاصل از TT با جفتگیری tt در دوره‌ی زندگی جنینی از بین بروند، و به دو دسته رویان کُشنده برخورد کرد، به طوری که نیمی از همه‌ی رویانها می‌مردند. این گونه موقعیت وراثتی را قبلاً ه‍. ج. مالر فقط در مگس میوه (Drosophila) یافته بود. اما T و t، اگر دگره‌اند، چرا هیچ برهمکنشی را در عمل نشان نمی‌دهند؟

بعداً یک نتیجه‌ی کاملاً غیر منتظره پدید آمد. در دورگه‌های حاصل از جفتگیری نر Tt یا tt با ماده‌های عادی، عده‌ی زیادی از نتایج ژن t را از والد نر خود گرفتند، اگرچه هنگامی که ماده‌های آن انواع با نرهای عادی جفتگیری کردند، انتقال مساوی T و t روی داد. دان اذعان کرد که به موقعیتی پی برده است که در آن یک ژن جهش یافته‌ی زیان‌آور ممکن است، به سبب توانایی برتر خود برای منتقل شدن از راه منی‌دانه، در جمعیتی باقی بماند. از این رو تحقیقی طولانی را در مورد جمعیت زیادی از موشهای آزمایشگاهی و وحشی آغاز کرد تا دریابد که آیا می‌تواند موارد دیگری از دگره‌ی t را کشف کند که واجد این گرایشِ تکاملیِ شگفت‌آور برای خنثی کردن انتخاب طبیعی باشد. موارد بسیاری یافته شد. به این ترتیب، برخی از ژنهای زیان‌بخش می‌توانند در جمعیتها باقی بمانند و از لحاظ مادی در «بار وراثتی» ای که بر جمعیت تحمیل می‌شود سهم بسزائی داشته باشند.
دان بعداً توانست، از طریق دورگه‌گیری با ژنهای «نشانه»ای که با T پیوند نزدیک داشتند (در حدود 6 واحد)، نشان دهد که ژنهای جهش یافته‌ی t از ترکیب مجدد میان T و نشانه‌ها کاملاً جلوگیری می‌کنند. پس، در واقع، نظام Tt جایگاه واحدی نیست، بلکه قطعه‌ی رنگینتنی است که ژنهائی با کارکردهای مرتبط را در خود دارد. این نخستین کشف در مورد چنین خوشه‌های ژنهائی بود که کارکردهای مشابهِ به هم پیوسته در هر پستاندار دارند. این موقعیتی بود که هم از لحاظ علم تکامل و هم در علم عجایب‌شناسی اهمیت داشت، زیرا اکنون معلوم شده است که چنین مناطق یا قطعه‌های دارای کارکرد مرتبط در میان گونه‌ها، از جمله گونه‌ی آدمی، به نحو گسترده‌ای شایع و رایج است. آنها، از یک سو، نشان می‌دهند که چگونه ژنهای دارای کارکرد مرتبط ممکن است، با فرایند تکثیر دوگانه، افزایش یابند و از آن پس تغییر کارکرد دهند؛ و، از سوی دیگر، نشان دهنده‌ی ماهیت مشابه، هرچند نه کاملاً یکسانِ، ژنهای کاملاًپیوند یافته‌ای هستند که موجب نابهنجاریهای مشابهی در رشد و تحول می‌شوند. در این هر دو مورد، بررسیهای دان در زمینه‌ی ژنهای Tt موشها به روشن ساختن بررسیهای رایج درباره‌ی ژنوم آدمی کمک می‌کنند.
دان از زمستان سال 1298 درباره‌ی وراثت‌شناسیِ نژادها و جمعیتهای انسانی فعالانه به پژوهش پرداخت. آمیزش نژادها در هاوایی، جدایی وراثتی یهودیان در رُم، و تحقیق در مورد گروه خون علایقی بودند که وی را به بنیادگذاری «مؤسسه‌ی پژوهش در تغییرات انسانی» (1331-1337) هدایت کردند. با انتخاب دان در سال 1340 به ریاست «انجمن امریکایی وراثت‌شناس انسانی» از خدمات او به وراثت‌شناسی انسانی قدردانی شد.
در دهه‌ی 1310 ظهور سیاستهای نژادپرستانه‌ی حزب نازی و ضد سامی‌گری در آلمان دان را بسیار اندوهگین ساخت. سخت کوشید که به دانشمندان پناهنده‌ای که وارد امریکا می‌شدند کمک کند. در خلال جنگ جهانی دوم همدلیهای اجتماعی دان موجب شدند که در «شورای دوستی امریکا و شوروی»، که وی به تأسیس آن کمک کرده بود، و «انجمن علم امریکا – شوری» مشارکت کند. آیین لیسنکو در روسیه احساسات او را در دهه‌ی 1330 نصیب وی ساخت. دان در جامعه‌ی علمی همیشه در راه حفظ آزادی و استقلال علمی ثابت‌قدم بود، و یکی از رهبرانی بشمار می‌رفت که بسیاری از دانشمندان جوان با دیده‌ی احترام به او می‌نگریستند.
دوستی او با میلشلاو دِمِرتس موجب شد که دان در دهه‌های 1320 و 1330 نظرهای مؤثر بسیار زیادی در مورد برگزاری مجالس بزرگ بحث و مذاکره در کوْلداسپرینگ هابر در زمینه‌ی علم وراثت و تکامل ابراز کند. به عنوان ویراستار شهرت داشت، و نخستین ویراستار Genetics («وراثت‌شناسی»، 1935-1940) و نیز ویراستار نشریه‌های زیر بود: American Naturalist («طبیعیدان امریکایی»، 1951-1960)؛ Genetics in the Twentieth Century («وراثت‌شناسی در سده‌ی بیستم»، 1951)، و Race and Bioligy («نژاد و زیست‌شناسی»)، که برای یونسکو تهیه شد (1951؛ چاپ سوم، 1970). کتابهای ساده و عامه‌فهم او، Heredity and Variation («وراثت و تنوع»، 1932)، Heredity, Race and Society («وراثت، نژاد و جامعه»، با همکاری تئودوسیوس دوپشانسکی، 1946؛ چاپ چهارم، 1972)، Biology and Race («زیست‌شناسی و نژاد»، 1951)، و Heredity and Evolution in Human Populations («وراثت و تکامل در جمعیتهای انسانی»، 1959)، همراه با مقاله‌های متعدد در دانشنامه‌ها و جنگهای دیگر، تأثیر گسترده‌ای برجای نهادند. دان از درک تاریخی نیرومندی برخوردار بود که در آخرین کتابش به نام A short history of genetics («تاریخچه‌ی مختصر علم وراثت‌شناسی») به ثمر نشست، و نیز برای تشکیل بایگانی غنی مطالب مستند درباره‌ی وراثت‌شناسان در«انجمن فلسفی امریکا» به صورت نیروی محرکی درآمد.
دان افتخارهای بسیار زیادی کسب کرد، از جمله درجه‌ی دکتری افتخاری در علوم از کالج دارتمث گرفت، و به عضویت «فرهنگستان ملی علوم»، «انجمن فلسفی امریکا»، «آکادمیا پاتاویانا»، «فرهنگستان علوم نوْروژ»، و ریاست «انجمن وراثت‌شناسی امریکا» (1311) و ریاست «انجمن طبیعیدانان امریکا» (1339) انتخاب شد.

کتابشناسی

یکم. کارهای اصلی. کتابشناسی کاملی منضم است به زندگینامه‌ی دان به قلم نئودوسیوس دوْپشانسکی، در BMNAS، 49 (1978)، 79-104. مقاله‌های ل. ک. دان، با فهرستهای راهنمای کامل، در کتابخانه‌ی «انجمن فلسفی امریکا» نگاهداری می‌شوند.
دوم. خواندنیهای فرعی. ـــــ A Bio-bibliography for the History of the Biochemical Sciences Since 1800، از جوزف فروتن (فیلادلفیا، 1982) برای فهرستهای زندگینامگی. نیز ــــــ A Guide to the Genetics Collections of the American Philosophical Society، از بنتلی گلاس (فیلادلفیا، 1988). مقاله‌ی دوروتئا بنت با عنوان «L.C. Dunn and His Contributo T-Locus Genetics»، مندرج در ARGe، 11 (1977)، 1-12، گزارشی است فوق‌العاده غنی و کامل درباره‌ی آن اثر مهم علمی.
منبع مقاله :
کولستون گیلیپسی، چارلز؛ (1387)، زندگینامه علمی دانشوران، ترجمه‌ی احمد آرام... [و دیگران]؛ زیرنظر احمد بیرشک، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ اول



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.