داون، کازیمیرژوزف

داون ششمین فرزند بنژامن ژوزف داون، عرق‌کش، و کارتن وانوْترِو بود. تحصیلاتش را در کولژ مذهبی درسنتامان لزوْ شروع کرد، و در 1207 وارد کولژ تورنه (حالا در بلژیک) شد، و تحصیلاتش را در لیل تمام کرد. اوایل زمستان
يکشنبه، 10 آبان 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
داون، کازیمیرژوزف
 داون، کازیمیرژوزف

 

نویسنده: Jean Théodoridés
مترجم: صادق محبوبین



 
[kāzimir žozef dāven]
Casimir Joseph Davaine
(ت. سَنتامان لزوْ، فرانسه، 27 اسفند 1190 / 19 مارس 1812؛ و. گارش، فرانسه، 22 مهر 1261 / 14 اکتبر 1882)، پزشکی، زیست‌شناسی.
داون ششمین فرزند بنژامن ژوزف داون، عرق‌کش، و کارتن وانوْترِو بود. تحصیلاتش را در کولژ مذهبی درسنتامان لزوْ شروع کرد، و در 1207 وارد کولژ تورنه (حالا در بلژیک) شد، و تحصیلاتش را در لیل تمام کرد. اوایل زمستان 1208 تحصیلات پزشکی را در پاریس آغاز نمود، و در 1213 در مسابقه کمک کارورزی (اکسترنی) بیمارستانی شرکت نمود. در 11 دی 1213 زیر نظر پیئر رایه در لاشاریته کارورز شد. در آذر 1216، پایاننامه‌ی دکتری خود را، درباره‌ی نشت خون در حفره‌های صفاقی پوشش مهبلی، به کمیته‌ای که ولپو رئیس آن بود تقدیم کرد.
داون از 1217 شروع به طبابت در پاریس کرد و در ضمن آن تحقیقات مهمی در میکروب‌شناسی، انگل‌شناسی، آسیب‌شناسی، و زیست‌شناسی عمومی نیز زیر نظر رایه بعمل آورد. در 3 بهمن 1247 با زنی انگلیسی به نام مرایا جوْرجینا فْوربر، ازدواج کرد، و از او دارای یک پسر به نام ژول شد.
مهمترین خدمت داون به علم در میکروبشناسی پزشکی بود. در 1229 او و رایه در خون گوسفندی که به سیاه‌زخم مبتلا بود میله‌های باریکی مشاهده کردند، که بعداً او آنها را باکتریدی (bacteridies) نامید. او در دم به اهمیت این مشاهده پی نبرد؛ اما از 1242 به بعد، تحت تأثیر کارهای پاستور در تخمیر بوتیریک، در یک رشته مطالبی که منتشر ساخت و از جنبه منطق و روششان قابل ملاحظه بودند، نشان داد که باکتریدی (باسیل سیاه‌زخم) تنها عامل سیاه‌زخم است. اینک بعضی از یافته‌های او:
(1) خرگوشها و خوکچه‌های هندی‌ای که با خونی مبتلا به سیاه‌زخم تلقیح شوند همیشه تعداد بیشماری باسیل را در خون خود نشان می‌دهند، که می‌توان از آنها برای تلقیح به حیوانات دیگر، و نهایتاً عفونت آنها، استفاده کرد.
(2) خون حاوی باسیلهای سیاه‌زخم، وقتی که فاسد گردد یا حرارت داده شود، دیگر بیماری را انتقال نمی‌دهد چون باسیلها کشته شده‌اند؛ همان خون، وقتی که فقط خشک شود، همچنان عفونی باقی می‌ماند.
(3) زمانی که خون خشک شده با آب مخلوط شود، باسیلها در ته ظرف جمع می‌شوند. قطره‌ای که از سطح مایع برداشته شود بیماری را انتقال نخواهد داد، اما اگر از ته ظرف برداشته شود حیوان مورد آزمایش را مبتلا خواهد کرد.
(4) خون جنین یک خوکچه هندی ماده که به سیاه‌زخم مبتلا است عفونی نیست، زیرا جفت به منزله‌ی صافی عمل می‌کند.
(5) قدرت عفونت‌زاییِ خونِ حاویِ باسیلهای سیاه‌زخم بسیار زیاد است: یک میلیونیم یک قطره می‌تواند خوکچه‌ای هندی را بکشد.
(6) دوره‌ی کمون بیماری متناظر است با زمان لازم برای تکثیر باکتریها.
(7) پرندگان در مقابل سیاه‌زخم مقاوم هستند.
(8) بعضی از انواع حشره‌های نیش زننده (دوبالان) به انتشار بیماری کمک می‌کنند.
(9) «تاول بدخیم» که انسان را مبتلا می‌کند منشأ سیاه‌زخمی دارد، چون حاوی باکتری مشابهی است. داون توانست به طور تجربی آن را در خوکچه‌ی هندی ایجاد کند.
(10) بعضی از مواد شیمیایی، مانند یوْد، می‌توانند با از بین بردن باسیلها سیاه‌زخم را درمان کنند.
(11) برگهای له شده‌ی درخت گردو (Juglans regia) تأثیر ضدباکتریایی دارند. (امروزه معلوم شده است که این گیاه حاوی ماده‌ی مؤثر پادزیوی [آنتی بیوتیک] بر ضد باسیل سیاه‌زخم است.)
داون، در حین تحقیق درباره‌ی سیاه‌زخم، بیماری دیگری را تشخیص داد: گندخونی گاوی؛ اما میکروب آن را جدا نکرد (1244). در 1248 گزارش داد که (1) میکروبهای گندخونی متحرکند، حال آن‌که باسیلهای سیاه‌زخم متحرک نیستند؛ (2) خون تخمیر شده‌ی گندخونی دیگر بیماریزا نیست، در حالی‌که خون سیاه‌زخمی همیشه بیماریزا است؛ (3) در گندخونی نه دلمه شدن و بهم چسبندگی گویچه‌های سرخ خون و نه بزرگی طحال وجود دارد، در حالی‌که سیاه‌زخم همیشه چنین علایمی را تولید می‌کند.
داون برای همه تلقیحات آزمایشی خود سرنگ پراواز (Pravaz) را، که اخیراً اختراع شده بود، به جای نیشتر زدن، که ناراحتیهای بسیار به بار می‌آورد، بکار می‌برد.

خدمت داون به میکروب‌شناسی پزشکی و دامپزشکی اساسی بود، چون او اولین کسی بود که نقش بیماریزایی باکتریها را شناخت. اما او قادر نبود که نحوه‌ی دقیق انتقال سیاه‌زخم را روشن سازد چون نمی‌دانست که باسیل مرحله‌ی مقاومی دارد، و آن هاگ است که باعث باقی ماندن و عود آن در ناحیه‌ی آلوده می‌شود. این مرحله از باسیل در 1255 به وسیله‌ی روْبرت کوْخ شرح داده شد؛ و بعداً (1256-1260) پاستور، امیل رو، و شامبرلان نقش اساسی باسیل را در علت بروز سیاه‌زخم به طور قطع ثابت کردند. داون، یکی از اولین میکروب‌شناسانی بود که نقش باسیل را شناخت و آن را از گندخونی گاوی تمیز داد.

منازعات فراوان داون در فرهنگستان علوم پاریس و فرهنگستان پزشکی با دشمنان نظریه‌ی میکروْبی بیماری – لوپلا، ژایاد، آنری بوله، آندره سانسون، لوئی بئیه، آلفرد و ولپیان، و بخصوص گابریئل کولن – از پیش خبر از مبارزات پاستور در سالهای بعد را می‌داد. در حقیقت، پاستور به کارهای داون بسیار معتقد بود و در 1258 نوشت که: «من از این‌که اغلب تحقیقات عالمانه‌ی شما را ادامه داده‌ام به خودم تبریک می‌گویم.»
خدمات دیگر داون به علوم در مورد انگلهای داخلی انسان و جانوران اهلی بود. مهم‌ترین اثر او در این باره، Traité des entozoaires («رساله‌ی انگلهای درونی»)، به چاپ دوم رسید. داون در 1236 درباره‌ی یافتن کرمهای روده به فکر جستجوی تخمهای آنها در مدفوع افتاد، کاری که هنوز هم دنبال می‌شود. از راه تجربی چگونگی رشد آسکاریدها (Ascaris lumbricoides) و تریکوسفالوس (Trichuris trichiura) را مشخص کرد.
از میان انگلهای داون، از 1233 تا 1235، چرخه‌ی کرم گندم (Anguina tritici) را مطالعه کرد، و راههائی برای مبارزه با این کرم پهن پینشهاد نمود. او همچنین به کپک قارچی که باعث فساد میوه‌ها می‌شوند علاقه‌مند شد (1245). بنابراین، او را باید یکی از پیشگامان مطالعه‌ی بیماریهای گیاهان دانست.
داون، حرکات آمیبی شکل گویچه‌های سفید را نیز مطالعه کرد، و این کار را در 1229 مورد توجه قرار داد. در 1248 نشان داد که این یاخته‌ها می‌توانند اجسام خارجی را که وارد گردش خون شده‌اند جذب کنند و بنابراین بیگانه‌خواری را چهارده سال قبل از آن‌که ایلیه مچنیکف بیان کند (1262) شرح داده بود. او اولین کسی بود که دوجنسی بودن صدفهای دریایی را تشخیص داد (1231). بسیاری از مشاهدات او در رویان‌شناسی غیرطبیعی در مقاله‌ی «یادداشتهائی درباره‌ی ناهنجاریهای تخم» (1860) و در مقاله‌ی «شگفتیها و عجیب‌الخلقه‌ها» (1875) برای Dictionnaire Dechambre نوشته شده بود. اشتیاق فراوان داون او را به بررسی موضوع مرگ ظاهری در میان بی‌مهرگانی چون تک یاختگان،‌کرمها، و جانوران سینه پا کشانید (1235)، و به مطالعه‌ی این موارد نیز پرداخت؛ کام ماهیان آب شیرین (1229)؛ استخوان درقی ذوحیاتین بی‌دم (1228)؛ و سازوکار رنگی وزغ درختی (1228).
در پزشکی، داون، علاوه بر انتشاراتش در زمینه‌ی سیاه‌زخم و گندخونی، خدمات بسیار دیگری – که بعضی از آنها با همکاری کلوْد برنار، پیئر رایه، یا آ. لابولبن بود – درباره‌ی ضایعات آسیب‌شناسی – کالبدی که در حیوانات مختلف مشاهده شده بود، انجام داد. او همچنین «یادداشت درباره‌ی فلج کلی یا جزئی در اعصاب جفت هفتم» را منتشر ساخت (1231).
کلیه‌ی این تحقیقها در حالی‌که داون طبابت می‌کرد صورت پذیرفت، چون او هیچ وقت از خود آزمایشگاهی نداشت و هیچ مقام رسمی دانشگاهی را برعهده نگرفت. او، که به سبب فروتنی و تواضعش زبانزد بود، دنبال افتخاراتی نمی‌گشت؛ تنها دو افتخاری که دریافت کرد شامل نشان شوالیه لژیون افتخار (1237) و عضویت در فرهنگستان پزشکی (1247) بود. دوران امپراتوری روم به عنوان «طبیب محله‌ی پادشاه»، که عنوانی کاملاً افتخاری بود، برگزیده شد.
داون، در حین جنگ فرانسه و پروس، در حالی‌که در سپاه آمبولانس خدمت می‌کرد، یک کتاب مختصر فلسفی به نام Les éléments du bonheur («اجزای سعادت») را نوشت (1871). این کتاب خلاصه‌ای بود از سبک ساده‌نگر وی و بی‌آلایشی باطنی و علاقه‌اش به بشر. سالهای آخر عمرس را در گارش گذراند، که امروزه ملکی که در آنجا داشت مقر «بنیاد داون» است.

کتابشناسی

یکم. کارهای اصلی. نوشته‌های داون مشتملند بر: « Recherches sur les globules blancs du sang»، در CSSB، 2 (1850)، 103-105؛ ، در Mémoirc sur la paratysie générale ou partiellc des deux nerfs de » Recherches » ، ,MSB4 (1852)، 137-191؛ la septième paire Recherches sur ، همان، 297-339؛ sur la génération des huîtres L"anguillule du blé niellé considérée au point du vue de l"histoire naturelle et de l"agriculture همان، دوره‌ی دوم، 3 (1856)، 201-271؛ Sur le diagnostic de la présencedes vers dans l"intestin par» L"inspection microscopique des inatières cxpulsées ، در CSSB، دوره‌ی دوم، 4 (1857)، 188-189؛ Traité des entozoaires et des maladies vermineuses de I"homme et des animaux domestiques
(پاریس، 1860؛ چاپ دوم، با شرح و بسط، 1877)، تجدید چاپ بخشی از آن، ویراسته‌ی و. اسمیث، با عنوان On Human Entozoa (لندن، 1863)؛ Mémoire sur les anomalies de l"oeuf ، MSB، دوره‌ی سوم، 2 (1860)، 183-263؛ Nouvellcs recherches sur le développement et la propagation de ، همان، 4 (1862)، 261-265؛ propagation de L"ascaride lombricoïde et du trichocéphalc de I’homme Recherches sur les infusoires du sang dans la ، در CHS، 57 (1863)، 220-223؛ maladie connue sous le nom de sang de rate Nouvellcs recherches sur les infusoires du sang dans la maladie connue sous le nom de sang de rate » ، همان، 351-353، 386-387، و در CSSB، دوره‌ی سوم، 5 (1863)، 149-152؛ Nouvclle recherches sur la maladie du sang de rate considérée au point de vue de sa nature در MSB، دوره‌ی سوم، 5 (1863)، 193-202؛
Nouvellcs recherches sur la nature de la maladie charbonneuse connue sous le nom de sang de rate»، در CHS، 59 (1864)، 393-396؛ «Sur la présence de bactéridies deans la pustule ،، همان، 429-431، با همکاری رِمبر؛ maligne chez l" home Rechcrches ، همان، 629-633؛ Recherches sur les vibrioniens »
sur la nature et la constitution anatomique de la pustule
Sur la présence ، همان، 60 (1865)، 1296-1299؛maligne constante des bactéridies dans les animaux infectés par la maladie Recherches sur une همان، 61 (1865)، 334-335؛ charbonneuse maladie septique de la vache regardée comme de nature Recherches physiologiques et ، همان، 368-370؛ charbonneuses pathologiques sur les bactéries
، همان، 66 (1868)، 499-503؛ ، در ،« Sur la nature des maladies charbonneuses »، در AGMe ، 17 (1868)، 144-148؛ Rapport sur des recherches de M. Raimbert»« ralatives à la constitution et au diagnostic de la pustule maligne Reproduction expérimentale de ، 33 (1868)، 703-709؛ BAM در la pustule maligne chcz les animaux Expérienccs relativs á la durée de L"incubation des maladies » همان، 722-721؛ charbonneuses et á la quantité de virus Bactérie ، همان، 816-821؛ Dictionnaire encyclopédique des sciences médicales transmission de lu maladie, در« bactéridie Etudes sur la contagion du charbon chez» هشتم (1868)، 13-39؛35 (1870)، 215- 235) BAM در،« les animaux domestiques Études sur la genèse et la propagation du charbon »، همان، 471-498؛ Les éléments du honheur (پاریس، 1871)؛ sur quelques questions relatives à la septiémie Recherches ، در BAM، دوره‌ی دوم، 1 (1872)، 907-920، 976-996، 1001-1008، 1095-1105، 1234-1237؛ Recherches sur la nature de L"empoisonnement par Cas de mort d’une vache par» همان، 1051-1058؛ la saumure Suite des recherches sur همان، 1058-1062؛ septicémie
quelques questions relatives à la septicémie: La septicémie chez I"homme- recherches expérimentales sur la nature de la fiévre Rapport sur un » »، همان، 2 (1873)، 124-144، 487-507؛ tyhoïde mémooire de M. Onimus. relatif à (l’influence qu‘exercent les organismes inférieurs développés pendant la putréfaction sur l"empoisonnement putridc des animaux، همان، 477-464؛« Recherches relatives á l"action de la chaleur sur le virus Recherches « ،CHS » در، 77 (1873)، 726-729؛ ،charbonneux relatives à L"action des substances dites antiseptiques sur le virus Réponse á M. Colin sur ses ،همان، 825-821؛« charbonneux communications relatives à la septicémia Récherches relatives à l"action des« ؛ در BAM، دوره‌ی دوم، 2 (1873)، 1272-1281CSSB» در Substances antiseptiques sur le virus de la septicémie Récherches sur quelques« دوره‌ی ششم، 1 (1874)، 25-27؛ conditions qui Favorisent ou qui empêchent le dévelopment de la septicémie« در BAM دوره‌ی دوم، 8 (1879)، 121-138؛ و
«Recherches sur le traitement des maladies charbonneuses chez l"homme»، همان، 9 (1880)، 757-781.
آثار منتشر شده پس از درگذشت دانشمند عبارتند از: «Parasites, parasitisme»، در Dictionnarire encyclopédique des sciences medicales، دوره‌ی دوم، بیست و یکم (1885)، 66-116، که لابولبن آن را تکمیل کرده است؛ و L"oeuvre de C. J. Davaine، ویراسته‌ی آ. داون (پاریس، 1889).
دوم. خواندنیهای فرعی. درباره‌ی داون و کارش، ـــــــ «Comment vivait Casimir-Joseph Davaine (1812-1882)»، از پ. اوئار و ژ. تئودو ریدس، در CIMe، 2 (1967)، 254-258؛ Notice sur C.J. Davaine از آ. لابولبن (پاریس، 1884)؛ و «Une amitié de savants, Claude Bernard et Davaine»، از ژ. تئودوریدس، در HM، 6 (1956)، 35-45؛ «Un centenaire en parasitologie: Davaine et le diagnostic des helminthiases par l"examen microscopique des selles (1857)»، در PMed، 65 (1957)، 2124؛ «Casimir Davaine et les débuts de la bactériologie médicale»، در Conférences du Palais de la Découvertet (پاریس، 1964)؛ «Les domiciles parisiens du Docteur Davaine»، در HM، ویژنامه‌ی شماره‌ی (1964)، 136-147؛ «Casimir Davaine (1812-1882): A Precursor of Pasteur»، در MH، 10 (1966)، 155-165؛ و «Un grand médicin et biologist, Casimir- Joseph Davaine (1812-1882)»، که کل، 4 (1968) را شامل می‌شود.
منبع مقاله :
کولستون گیلیپسی، چارلز؛ (1387)، زندگینامه علمی دانشوران، ترجمه‌ی احمد آرام... [و دیگران]؛ زیرنظر احمد بیرشک، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ اول



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط