همنشيني با كوخ نشينان

روزي امام كاظم ع از كنار مردي ژوليده و خاك نشين عبور نمود، به او سلام كرد و نزد او نشست و با او مدتي طولاني به گفتگو پرداخت ، سپس به او فرمودن من براي خدمتگذاري حاضرم ، هرگونه كاري داري بگو انجام دهم !. شخصي به امام كاظم عليه السلام گفت : عجبا! تو نزد اين شخص (خاك آلود و كوخ نشين) آمده اي و همنشين شده اي و اكنون نيز مي خواهي به او خدمت كني او سزاوار است كه به تو خدمت كند...
دوشنبه، 26 فروردين 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
همنشيني با كوخ نشينان
همنشيني با كوخ نشينان
همنشيني با كوخ نشينان

نويسنده: محمد محمدي اشتهاردي
منبع:داستانهاي شنيدني از چهارده معصوم(عليهم السلام)
روزي امام كاظم ع از كنار مردي ژوليده و خاك نشين عبور نمود، به او سلام كرد و نزد او نشست و با او مدتي طولاني به گفتگو پرداخت ، سپس به او فرمودن من براي خدمتگذاري حاضرم ، هرگونه كاري داري بگو انجام دهم !. شخصي به امام كاظم عليه السلام گفت : عجبا! تو نزد اين شخص (خاك آلود و كوخ نشين) آمده اي و همنشين شده اي و اكنون نيز مي خواهي به او خدمت كني او سزاوار است كه به تو خدمت كند... امام كاظم (ع) در پاسخ به او فرمود: اين شخص بنده اي از بندگان خدا، و برادر ديني من طبق كتاب خدا (قرآن) و همسايه ام در شهرهاي خدا مي باشد، پدر من و او، حضرت آدم (ع) يكي است و او بهترين پدران است و بالاترين دين ؛دين اسلام است (كه ما را به همكاري دعوت كرده) و شايد روزگار دگرگون شود و ما دست نياز به سوي او دراز كنيم ، و خدا ما را پس از فخر بر او، در برابر كوچك نمايد.




ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط