نویسنده: آیتالله محمد تقی مصباح یزدی
کتاب «برهان» بخش پنجم از منطق شیخالرئیس(رحمةالله علیه) و جزء چهارم از منطق ارسطو و مهمترین جزء علم منطق به شمار میرود، چه اینکه اگر عقل بشر بر پلّههای برهان صعود نماید و در مناهج برهانی سیر کند، رفیعترین درجات معرفت و بالاترین نوع دانش یعنی علم یقینی و دائمی را احراز خواهد کرد و جنبهی دیگر اهمیت برهان، ربط وثیق آن با مباحث انتولوژیک (هستی شناسانه) و اپیستمولوژیک (معرفت شناسانه) است که هم ارسطو و هم ابنسینا به آن توجه اکید داشتهاند.
کتاب برهان از پیچیدهترین کتب منطق است و فهم مباحث آن چه در منطق ارسطو و چه در منطق شفای ابن سینا نسبت به فهم مباحث دیگر، از صعوبت و دشواری بیشتری برخوردار است.
برهان ابنسینا مشتمل بر چهار مقاله است که میتوان مقالهی سوم و چهارم را به ترتیب تلخیصی از مقالات اوّل و دوّم برهان ارسطو دانست و مواردی از اقتباس مستقیم شیخ (رحمةالله علیه) از مطالب ارسطو را به وضوح در این دو مقاله دید. و امّا مقالهی اوّل و دوّم برهان شیخ (رحمةالله علیه) گرچه از حیث مواد و مطالب شباهتهایی با منطق ارسطو دارد، امّا از حیث تنظیم و تدوین فصول، تفاوت چشمگیری با کتاب وی دارد.
ابنسینا (رحمةالله علیه) در تألیف کتاب برهان هم از ترجمهی عربی برهان ارسطو استفاده کرده و هم از ترجمهی شروح یونانی آن سود جسته است. نوشتهاند که نخست اسحق بن حنین برهان ارسطو را تماماً به لغت سریانی ترجمه و سپس ابوبشر متّی بن یونس ترجمهی اسحق را تعریف کرد. برخی مدعی شدهاند که ترجمهی عربی دیگری را نیز از برهان ارسطو وجود داشته که ابن رشد و معاصر لاتینی وی به نام جرارد (1) (متوفای 1187) به آن اشاره کردهاند ولی نام مترجم آن مجهول است. بنا به گفتهی محققان، اوّلین شارح عربی برهان ارسطو نیز ابوبشر متی بن یونس بوده است و البته کسانی دیگر همچون ثامسطیوس، اسکندر افرودیسی، یحیی نحوی و پدرش، فارابی و کندی نیز شروحی بر برهان ارسطو نگاشتهاند.
آنچه مسلّم است این است که شیخالرئیس(رحمةالله علیه) به ترجمهی عربی برهان ارسطو و شروح عربی آن دست یافته و از آنها استفاده کرده است اما تعیین اینکه کدام ترجمه و کدام شرح در دسترس وی بوده چندان سهل نیست.
شاید برخی چنین بپندارند که ابنسینا (رحمةالله علیه) را بیشتر باید شارح و مفسّر برهان دانست تا مؤلّف آن، امّا چنین قضاوتی دربارهی وی منصفانه نیست؛ زیرا شیخ (رحمةالله علیه) در عین حال که شارح است ناقد نیز میباشد و با اینکه مقتبِس است مقلِّد نمیباشد. ابن سینا در کتابِ برهانِ خود از محدودهی مباحث برهان ارسطو فراتر رفته، بحثهایی در مقولات علمالنفس، طبیعیات و متافیزیک نیز آورده است. ابن سینا در این کتاب از هیچ کوششی در دقّت در تعبیر، رعایت روانی و سادگی لغات، تبیین و توضیح آرا، ترتیب و تسلسل منطقی مباحث، پرهیز از تکرار مطالب، دریغ نکرده است. اما در عین حال سبک نگارش او خالی از گنگی و اندکی غموض و ابهام نیست و این نکتهای است که در همهی تألیفات شیخالرئیس- بجز اشارات و تنبیهات- مشاهده میشود. کتاب اشارات و تنبیهات ابن سینا به ویژه چهار نمط اخیر آن از سبک نگارش زیبا و ویژهای برخوردار است که نظیر آن در کتب دیگر وی مشاهده نمیشود.
پینوشت:
1- Gerard.
منبع مقاله :مصباح یزدی، محمدتقی، (1384)، شرح برهان شفا (جلد اول و دوم)، تهران: انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(رحمهالله)، چاپ اول