![درازگویی یا اطناب درازگویی یا اطناب](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images700/article/10440.jpg)
![درازگویی یا اطناب درازگویی یا اطناب](/userfiles/Article/1393/12/8/10440.jpg)
نویسنده: غلامرضا ارژنگ
![درازگویی یا اطناب درازگویی یا اطناب](/userfiles/Article/1393/12/8/104401.jpg)
اگر الفاظ و كلمههایی كه برای بیان مطلبی به كار می بریم، بیش از اندازهی لازم باشد، به درازگویی پرداختهایم، و این كار باعث كسالت شنونده و خواننده و اتلاف وقتِ ما و او خواهد شد.
اگر هم در به كار بردن كلمهها و جملهها امساك كنیم، و كمتر از میزانی كه برای رساندن مطلب لازم است، كلمه یا جمله به كار ببریم، به كوتاه گویی یا ایجاز پرداختهایم كه ممكن است موجب گنگی و نارسایی مطلب ما شود. پس لازم است كه بین هر مطلب، و كلمهها و جملههایی كه برای بیان آن به كار میرود، رابطهی تساوی وجود داشته باشد.
یكی از جنبههای درازگویی در زبان فارسی درازگویی در طرز بیان افعال است.
در قرن گذشته گروهی از نویسندگانی كه میخواسته اند نوشتههایشان با زبان سادهی مردم تفاوت داشته باشد، تا از این راه خود را برتر و فاضلتر از دیگران نشان دهند، كوشیدهاند مطالبی را كه میتوان در عبارتهای كوتاه و ساده بیان كرد، در عبارتهایی بلند و پیچیده بیان كنند.
مثال: در آنجا برای معالجهی بیماران اقدام مقتضی معمول میدارند.
![درازگویی یا اطناب درازگویی یا اطناب](/userfiles/Article/1393/12/8/104401.jpg)
یكی از شگردهای این گروه، به كار بردن فعلهای گروهی و همكردی به جای فعلهای ساده و كوتاه است. نوشتن به این شیوه، موجب طولانی شدن كلام، دشوار شدن فهم آن، و قالبی شدن عبارات میشود. بنابراین باید از این كار پرهیز كرد، و فعل جمله را به سادهترین و كوتاهترین صورت ممكن نوشت.
اكنون مواردی از درازنویسی افعال را در برابر افعال سادهای كه باید به جای انها به كار برد میآوردیم:
تصمیم گرفتن
![درازگویی یا اطناب درازگویی یا اطناب](/userfiles/Article/1393/12/8/104402.jpg)
كسی را دیدن
![درازگویی یا اطناب درازگویی یا اطناب](/userfiles/Article/1393/12/8/104402.jpg)
فرستادن
![درازگویی یا اطناب درازگویی یا اطناب](/userfiles/Article/1393/12/8/104402.jpg)
گفتن
![درازگویی یا اطناب درازگویی یا اطناب](/userfiles/Article/1393/12/8/104402.jpg)
یادآوری كردن
![درازگویی یا اطناب درازگویی یا اطناب](/userfiles/Article/1393/12/8/104402.jpg)
گفت و گو كردن
![درازگویی یا اطناب درازگویی یا اطناب](/userfiles/Article/1393/12/8/104402.jpg)
نشان دادن
![درازگویی یا اطناب درازگویی یا اطناب](/userfiles/Article/1393/12/8/104402.jpg)
پایان دادن
![درازگویی یا اطناب درازگویی یا اطناب](/userfiles/Article/1393/12/8/104402.jpg)
پایان دادن
![درازگویی یا اطناب درازگویی یا اطناب](/userfiles/Article/1393/12/8/104402.jpg)
عملی كردن
![درازگویی یا اطناب درازگویی یا اطناب](/userfiles/Article/1393/12/8/104402.jpg)
انجام دادن
![درازگویی یا اطناب درازگویی یا اطناب](/userfiles/Article/1393/12/8/104402.jpg)
هلاك كردن
![درازگویی یا اطناب درازگویی یا اطناب](/userfiles/Article/1393/12/8/104402.jpg)
پیروز شدن
![درازگویی یا اطناب درازگویی یا اطناب](/userfiles/Article/1393/12/8/104402.jpg)
واقع شدن
![درازگویی یا اطناب درازگویی یا اطناب](/userfiles/Article/1393/12/8/104402.jpg)
فراموش كردن
![درازگویی یا اطناب درازگویی یا اطناب](/userfiles/Article/1393/12/8/104402.jpg)
پریدن
![درازگویی یا اطناب درازگویی یا اطناب](/userfiles/Article/1393/12/8/104402.jpg)
پراندن
![درازگویی یا اطناب درازگویی یا اطناب](/userfiles/Article/1393/12/8/104402.jpg)
نوشتن
![درازگویی یا اطناب درازگویی یا اطناب](/userfiles/Article/1393/12/8/104402.jpg)
اقدام كردن
![درازگویی یا اطناب درازگویی یا اطناب](/userfiles/Article/1393/12/8/104402.jpg)
شنیدن، باخبر شدن
![درازگویی یا اطناب درازگویی یا اطناب](/userfiles/Article/1393/12/8/104402.jpg)
منصرف شدن
![درازگویی یا اطناب درازگویی یا اطناب](/userfiles/Article/1393/12/8/104402.jpg)
گرفتن یا بردن جایزه
![درازگویی یا اطناب درازگویی یا اطناب](/userfiles/Article/1393/12/8/104402.jpg)
اجرا كردن (دستور یا قانون)
![درازگویی یا اطناب درازگویی یا اطناب](/userfiles/Article/1393/12/8/104402.jpg)
اجرا كردن (دستور یا قانون)
![درازگویی یا اطناب درازگویی یا اطناب](/userfiles/Article/1393/12/8/104402.jpg)
اجرا شدن
![درازگویی یا اطناب درازگویی یا اطناب](/userfiles/Article/1393/12/8/104402.jpg)
گذراندن روزی یا سالی
![درازگویی یا اطناب درازگویی یا اطناب](/userfiles/Article/1393/12/8/104402.jpg)
مؤاخذه كردن
![درازگویی یا اطناب درازگویی یا اطناب](/userfiles/Article/1393/12/8/104402.jpg)
مؤاخذه شدن
![درازگویی یا اطناب درازگویی یا اطناب](/userfiles/Article/1393/12/8/104402.jpg)
حمایت شدن
![درازگویی یا اطناب درازگویی یا اطناب](/userfiles/Article/1393/12/8/104402.jpg)
دست یافتن، رسیدن
![درازگویی یا اطناب درازگویی یا اطناب](/userfiles/Article/1393/12/8/104402.jpg)
زنده بودن
![درازگویی یا اطناب درازگویی یا اطناب](/userfiles/Article/1393/12/8/104402.jpg)
گریختن
![درازگویی یا اطناب درازگویی یا اطناب](/userfiles/Article/1393/12/8/104402.jpg)
یكی دیگر از جنبههای درازگویی، آوردن كلمهها و تركیبات مترادف یعنی هممعنی، به طور همپایه در جمله آمده است كه باید از آن پرهیز كرد، و تنها به آوردن سادهترین و شیواترین و رساترین و مناسب ترین كلمه اكتفا نمود، مگر آن كه ضرورت معنایی و لزوم تأكید بر مطلب این كار را اقتضا كند. اینك مواردی از درازگویی با آوردن كلمات مترادف:
او بسیار تند و سریع، و به طور مسلسل و پی در پی حرف میزد.
![درازگویی یا اطناب درازگویی یا اطناب](/userfiles/Article/1393/12/8/104401.jpg)
این گل بسیار خوشبو و معطّر است.
![درازگویی یا اطناب درازگویی یا اطناب](/userfiles/Article/1393/12/8/104401.jpg)
یكی دیگر از انواع درازگویی آوردن تعبیرهای دراز و غیرمستقیم است كه باید مفهوم آن را گرفت و با زبانی ساده و مستقیم بیان كرد:
این رقم نسبت به سال گذشته صد در صد افزایش را نشان میدهد. این رقم نسبت به سال گذشته دو برابر شده است.
یكی دیگر از انواع درازگویی آوردن جملههای مترادف یعنی هم معنی به طور همپایه است كه باید از آن پرهیز كرد و به آوردن یكی از این جملهها كه دقیقتر و جامعتر و رساتر و مناسبتر است اكتفا نمود:
روشنایی همه جا را فراگرفت و همه جا روشن شد.
![درازگویی یا اطناب درازگویی یا اطناب](/userfiles/Article/1393/12/8/104401.jpg)
من هرگز با او حرف نمیزنم و همواره از سخن گفتن با و خودداری میكنم.
![درازگویی یا اطناب درازگویی یا اطناب](/userfiles/Article/1393/12/8/104401.jpg)
مطلبی كه روشن است و همه به خوبی از آن آگاهاند. این است كه بار كج هرگز به منزل نمیرسد و آدم نادرست عاقبت رسوا میشود.
![درازگویی یا اطناب درازگویی یا اطناب](/userfiles/Article/1393/12/8/104401.jpg)
منبع مقاله :
ارژنگ، غلامرضا،(1389)، ویرایش زبانی: برای زبان نوشتاری فارسی امروز، تهران: نشر قطره، چاپ دوم