نویسنده: غلامرضا ارژنگ
اگر الفاظ و كلمههایی كه برای بیان مطلبی به كار می بریم، بیش از اندازهی لازم باشد، به درازگویی پرداختهایم، و این كار باعث كسالت شنونده و خواننده و اتلاف وقتِ ما و او خواهد شد.
اگر هم در به كار بردن كلمهها و جملهها امساك كنیم، و كمتر از میزانی كه برای رساندن مطلب لازم است، كلمه یا جمله به كار ببریم، به كوتاه گویی یا ایجاز پرداختهایم كه ممكن است موجب گنگی و نارسایی مطلب ما شود. پس لازم است كه بین هر مطلب، و كلمهها و جملههایی كه برای بیان آن به كار میرود، رابطهی تساوی وجود داشته باشد.
یكی از جنبههای درازگویی در زبان فارسی درازگویی در طرز بیان افعال است.
در قرن گذشته گروهی از نویسندگانی كه میخواسته اند نوشتههایشان با زبان سادهی مردم تفاوت داشته باشد، تا از این راه خود را برتر و فاضلتر از دیگران نشان دهند، كوشیدهاند مطالبی را كه میتوان در عبارتهای كوتاه و ساده بیان كرد، در عبارتهایی بلند و پیچیده بیان كنند.
مثال: در آنجا برای معالجهی بیماران اقدام مقتضی معمول میدارند. در آنجا بیماران را معالجه میكنند.
یكی از شگردهای این گروه، به كار بردن فعلهای گروهی و همكردی به جای فعلهای ساده و كوتاه است. نوشتن به این شیوه، موجب طولانی شدن كلام، دشوار شدن فهم آن، و قالبی شدن عبارات میشود. بنابراین باید از این كار پرهیز كرد، و فعل جمله را به سادهترین و كوتاهترین صورت ممكن نوشت.
اكنون مواردی از درازنویسی افعال را در برابر افعال سادهای كه باید به جای انها به كار برد میآوردیم:
تصمیم گرفتن تصمیم را اتخاذ نمودن
كسی را دیدن با كسی دیدار داشتن، كسی را ملاقات كردن
فرستادن ارسال كردن، اعزام كردن
گفتن اظهار كردن، اظهار داشتن
یادآوری كردن خاطرنشان كردن
گفت و گو كردن به گفت و گو نشستن
نشان دادن نمایش دادن، به معرضِ نمایش گذاشتن
پایان دادن به پایان بردن
پایان دادن پایان بخشیدن
عملی كردن جامهی عمل پوشاندن
انجام دادن به انجام رساندن
هلاك كردن به هلاكت رساندن
پیروز شدن به پیروزی رسیدن
واقع شدن به وقوع پیوستن
فراموش كردن به دست فراموشی سپردن
پریدن به پرواز درآمدن
پراندن به پرواز درآوردن
نوشتن به رشتهی تحریر درآوردن
اقدام كردن اقدام به عمل آوردن
شنیدن، باخبر شدن اطلاع حاصل كردن
منصرف شدن انصراف حاصل كردن
گرفتن یا بردن جایزه به خود اختصاص دادن جایزه
اجرا كردن (دستور یا قانون) به مورد اجرا گذاشتن
اجرا كردن (دستور یا قانون) به مرحلهی اجرا درآوردن
اجرا شدن مورد اجرا قرار گرفتن
گذراندن روزی یا سالی پشت سر گذاشتن
مؤاخذه كردن مورد مؤاخذه قرار دادن
مؤاخذه شدن مورد مؤاخذه قرار گرفتن
حمایت شدن تحت حمایت قرار گرفتن
دست یافتن، رسیدن دسترسی پیدا كردن
زنده بودن در قید حیات بودن
گریختن فرار را بر قرار ترجیح دادن
یكی دیگر از جنبههای درازگویی، آوردن كلمهها و تركیبات مترادف یعنی هممعنی، به طور همپایه در جمله آمده است كه باید از آن پرهیز كرد، و تنها به آوردن سادهترین و شیواترین و رساترین و مناسب ترین كلمه اكتفا نمود، مگر آن كه ضرورت معنایی و لزوم تأكید بر مطلب این كار را اقتضا كند. اینك مواردی از درازگویی با آوردن كلمات مترادف:
او بسیار تند و سریع، و به طور مسلسل و پی در پی حرف میزد. او بسیار تند و پی در پی حرف می زد.
این گل بسیار خوشبو و معطّر است. این گل بسیار خوشبوست.
یكی دیگر از انواع درازگویی آوردن تعبیرهای دراز و غیرمستقیم است كه باید مفهوم آن را گرفت و با زبانی ساده و مستقیم بیان كرد:
این رقم نسبت به سال گذشته صد در صد افزایش را نشان میدهد. این رقم نسبت به سال گذشته دو برابر شده است.
یكی دیگر از انواع درازگویی آوردن جملههای مترادف یعنی هم معنی به طور همپایه است كه باید از آن پرهیز كرد و به آوردن یكی از این جملهها كه دقیقتر و جامعتر و رساتر و مناسبتر است اكتفا نمود:
روشنایی همه جا را فراگرفت و همه جا روشن شد. همه جا روشن شد.
من هرگز با او حرف نمیزنم و همواره از سخن گفتن با و خودداری میكنم. من هرگز با او حرف نمیزنم.
مطلبی كه روشن است و همه به خوبی از آن آگاهاند. این است كه بار كج هرگز به منزل نمیرسد و آدم نادرست عاقبت رسوا میشود. روشن است كه بار كج هرگز به منزل نمیرسد، و آدم نادرست عاقبت رسوا میشود.
منبع مقاله :
ارژنگ، غلامرضا،(1389)، ویرایش زبانی: برای زبان نوشتاری فارسی امروز، تهران: نشر قطره، چاپ دوم