وحدت آلمان و اروپای متحد
روند تحولاتی که به وحدت آلمان منجر شد، بطور قطع، با سیاستهای اصلاحی گورباچف در اتحاد شوروی پیوند می¬خورد. با این وجود، هرگز نمی¬توان از تمهیدات دولت آلمان غربی برای تحقق این آرمان چشم پوشید. بطور مثال، سیاست گرایش به سوی شرق «ویلی برانت» صدر اعظم آلمان فدرال، در دهه 1970 و تداوم آن در دهه 1980، زمینۀ مساعدی برای نتایج مطلوب سال 1990 فراهم آورد.
اتحاد آلمان، بدرستی، حکایت از قطب بندی نوین روابط بین الملل دارد. اروپای متحد از قدرت و قوام بیشتری برخوردار می¬گردد، جنگ سرد قدرتهای بزرگ، دیگر معنا و مفهوم خود را از دست می¬دهد، تعارض بین بلوک غرب، بویژه آلمان و آمریکا، می¬تواند چالشهای جدیدی را نمودار سازد و مرکز مبادلات تجاری و بازرگانی و ثقل تعیین کنندۀ مالی دنیا در آینده را باید در خاور دور یا اروپا جستجو کرد. در اینجا، به اختصار، مهمترین وقایع، در راستای وحدت آلمان بیان
می¬گردد.
انقلاب مسالمت آمیز، اما اجتناب ناپذیر
اریش هونکر بعد از آغاز اصلاحات سیاسی – اقتصادی گورباچف در شوروی و بروز تحولاتی شگرف در لهستان و مجارستان (همسایۀ شرقی آلمان شرقی)، بطور قاطع، از انجام اصلاحات پرهیز و جلوگیری کرد. او حتی از ورود مجله¬های روسی (از جمله اسپوتینک) به کشورش جلوگیری به عمل آورد. هونکر در مراسم جشنهای چهلمین سال تأسیس جمهوری دموکراتیک آلمان با صراحت و قاطعیت تمام، انجام هرگونه اصلاحاتی را غیرضروری دانسته و بشدت با آن مخالفت کرد. وی در سخنرانی خود رد نشست کمیته مرکزی حزب در دسامبر سال 1988 اظهار داشت:
هرگونه تردیدی در مورد امکان تغییر سیاست اقتصادی آلمان شرقی کاملا مردود است و اقتصاد برنامه ریزی شدۀ متمرکز به عنوان ستون فقرات سیستم باقی خواهد ماند.
مسافرت گورباچف به آلمان شرقی و انعطاف ناپذیری هونکر، سقوط وی را مهیا ساخت. به دنبال برکناری هونکر از قدرت و اعلام سیاستهای اصلاحی در آلمان شرقی از سوی رهبران تازه به قدرت رسیده، موجی از اعتراضها، تظاهرات، شورشها، اعتصابها و درگیریها، شهرهای این کشور را فرا گرفت. سرانجام، موج مهاجرت و فرار به آلمان غربی، نارضایتی مردم را از نظام سیاسی و اجتماعی آلمان شرقی آشکار ساخت. فروریختن دیوار برلین – که از سال 1961 در اوج جنگ سرد ساخته شده بود – نقطه عطفی در پیروزی مردم بود. برکناری سیاستمداران قدیمی از مقامات حزبی و دولتی، تأسیس احزاب جدید سیاسی، سلب قدرت از دستگاه کمونیستی حاکم، حذف پلیس امنیتی و مخفی، انجام انتخابات، اصلاحات اقتصادی، تداوم مهاجرت و استمرار تظاهرات، دیپلماسی فعال آلمان فدرال در متقاعد ساختن گورباچف به اتحاد و ... روند وحدت دو آلمان را امکان پذیر ساخت.
طرح ده ماده¬ای و قرارداد وحدت اقتصادی و پولی
ما برای کسب آزادی در اروپا تلاش می¬کنیم تا مردم آلمان بدین وسیله از طریق تعیین آزادانۀ سرنوشت خود بتواند وحدت خود را بازیابند. اتحاد مجدد دو آلمان یعنی بازیافتن وحدت کشور آلمان، (جزو) اهداف سیاسی دولت آلمان فرال همچنان پابرجا باقی خواهد ماند.
هلموت کهل در هشتم فوریه سال 1990، پیشنهاد وحدت پولی را ارائه کرد. دولت آلمان شرقی که پس از اصلاحات سیاسی در انتظار دریافت وامها و کمکهای غرب بود، با آغوشی باز از این طرح استقبال کرد. موضوع وحدت پولی، درواقع، پیشنهادی از جانب دولت فدرال به جمهوری دموکراتیک آلمان برای ایجاد پول و اقتصاد مشترک در حیطۀ سرزمین واحد آلمان بود. طی این برنامه، مارک آلمان غربی و شرقی واحد شده، و درواقع، مارک آلمان غربی، جایگزین مارک آلمان شرقی در سراسر آلمان می¬گشت. برای اجرای این وحدت، دو مرحلۀ زیر در نظر گرفته شد:
مرحلۀ نخست که شامل پیش شرطهایی است از جمله: تجارت آزاد، رقابت آزاد، آزادی مالکیت در صنایع، عدم محدودیت سرمایه گذاری خارجی، اصلاح نظام مالیاتی، برداشتن کنترل قیمتها، تجارت خارجی و ایجاد یک سیستم بانکداری به سبک آلمان غربی.
مرحله دوم شامل پیشرفت بیشتر در جهت تجارت و رقابت آزاد در آلمان شرقی، از جمله پیوند دادن دو مارک آلمان غربی و شرقی می¬باشد.
پذیرش طرح از جانب آلمان شرقی و امضای قرارداد وحدت پولی و اقتصادی توسط وزرای اقتصاد دو کشور در هیجدهم ماه مه 1990، نشان از تمایل ملّت و رهبران دو کشور برای اتحاد داشت.
کنفرانس معروف به فرمول «4+2» و انتخابات سراسری در آلمان
کنفرانس دولتهای اصلی فاتح در جنگ جهانی دوم به همراه دولتهای آلمان شرقی و غربی، ابتدا در بن و آنگاه در مسکو برگزار گردید. نمایندگان کشورهای آمریکا، اتحاد شوروی، انگلستان و فرانسه به همراه نمایندگان جمهوری دموکراتیک آلمان و جمهوری فدرال آلمان (2+4)، به تبادل نظر در مورد چگونگی حصول توافق برای روند وحدت و پیامدهای آن دست زدند. سرانجام، تحقق وحدت دو آلمان در سوم اکتبر سال 1990 به موجب قرارداد نهایی کنفرانس معروف به فرمول «2+4» عملی گردید؛ کنفرانسی که در دوازدهم سپتامبر 1990 با شرکت وزرای خارجه کشورهای یاد شده، در مسکو ترتیب یافت تا معاهدۀ اتحاد دوبارۀ آلمان را به امضای چهار کشور فاتح جنگ جهانی دوم یعنی متفقین برساند. طبق این توافق، آلمان شرقی براساس ماده 23 قانون اساسی آلمان غربی و مطابق با تصمیم گرفته شده از سوی پارلمان جمهوری دموکراتیک آلمان، در روز سوم اکتبر بطور رسمی، الحاق خود را به آلمان غربی اعلام کرد.
انجام انتخابات، مرحلۀ بعدی حرکت به سوی وحدت بود. انتخابات در چهاردهم اکتبر سال 1990 به صورت انتخابات پارلمانهای منطقه¬ای پنج ایالت فدراتیو موجود در سرزمین آلمان شرقی برگزار شد و سرانجام در دوم دسامبر همین سال، نخستین انتخابات عمومی و آزاد در سراسر خاک آلمان متحد انجام گردید. در این انتخابات، شصت میلیون آلمانی برای گزینش 662 نماینده از شانزده ایالت آلمان به پای صندوقهای رأی رفتند. پیروزی بزرگ و قابل پیش بینی برای احزاب راست، دموکرات مسیحی و ائتلافش، موجب اختصاص 55% از آرا به احزاب حاکم آلمان فدرال گردید و هلموت کهل به عنوان صدر اعظم آلمان واحد، انتخاب گشت. بدین ترتیب، دنیا که در سال 1990 شامل عمیقترین تحولات در صحنه روابط بین الملل بود، اینک، نظاره گر یک تحول پردامنه در قاره اروپا شد.
پیامدهای وحدت دو آلمان
تأثیر وحدت آلمان از جنبۀ سیاسی و امنیتی، چشم اندازهای نوینی را در افق اروپا می¬گشاید. آلمان متحد در رقابت با فرانسه، در پی کسب رهبری در جامعه اروپایی برخواهد آمد؛ زیرا آلمان به خاطر موقعیت ژئوپولتیکی و ظرفیت بالای تکنولوژیک و نیز به خاطر آنکه، موجودیت واحد خود را با رفع سلطۀ مستقیم قدرتهای فاتح جنگ جهانی دوم به دست آورد، در بین کشورها از اعتبار خاصی برخوردار است. این کشور می¬تواند د دورۀ زودگذر نظام دو قطبی به نظم نوین جهانی، جایگاهی ویژه در تحولات جهانی، چه در سطح قاره و چه در سطح مناسبات بین المللی، کسب نماید، تا جایی که سخن از عضویت آلمان به عنوان عضو دائمی شورای امنیت به میان آمده است. شاید پیامدهای امنیتی وحدت آلمان، بیش از همه، نگرانیهایی را به وجود آورده باشد. در این راستا، استراتژی اتحاد و ائتلاف، شیوۀ مناسب برای مهار قدرت آلمان می¬باشد. عضویت در اتحادیه نظامی ناتو، سازمان کنفرانس امنیت و همکاری اروپا، اتحادیۀ اروپای غربی و جامعه اقتصادی اروپا (بازار مشترک)؛ برای تحقق این سیاستها در نظر گرفته شده است.
اروپای متحد در قطب بندی جدید جهان
جنبه¬های آن مورد بررسی قرار می¬گیرد.
مراحل وحدت اروپا
اهداف و مقاصد جامعۀ اقتصادی اروپا، بگونه¬ای بود که شاید بطور ضروری اروپای متحد را در پی داشت. این اهداف شامل: ایجاد بازار مشترک برای مجموع محصولات، لغو حقوق گمرکی و حذف سهمیه در روابط متقابل اعضای سازمان، برقراری تعرفۀ مشترک گمرکی، در پیش گرفتن سیاست مشترک اقتصادی، لغو تشریفات مربوط به ورود و خروج تبعه¬های هریک از کشورها در سرزمین یکدیگر، تسهیل سرمایه گذاری و مبادله خدمات و در پیش گفتن سیاست مشترک در زمینۀ کشاورزی و حمل و نقل می¬باشد. سیر تحولات و ایجاد نهادها و سازمانهای مشترک و مورد نیاز برای تحقق این اهداف، اروپای متحد و یکپارچه را به ارمغان می¬آورد.
اروپای متّحد
دهه 1980، دهه¬ای بس نوید بخش برای تحقق آرمان اروپای واحد بود. در سالهای 1981 و 1984 با ورود یونان، اسپانیا و پرتغال به بازار مشترک، اعضای این جامعۀ اقتصادی به دوازده کشور رسید. تهیه «کتاب سفید» اروپا در سال 1985 و انتشار آن در سال بعد که با تصویب سران شورای اروپایی صورت گرفت، بارقۀ امیدی در قلب وحدت طلبان بود. ادغام و یکپارچگی اقتصادی، پولی و مالی کشورهای عضو بازار مشترک، رهاورد بلوک اقتصادی اروپا را در پی دارد. بعلاوه، امکان وحدت سیاسی، دفاعی و امنیتی نیز بیش از پیش فراهم گشت. این برنامه که ابتدا قرار بود تا سال 1992 به مرحلۀ اجرا درآید، به دلیل مشکلات فنی و سیاسی، به سالهای بعد موکول شد. به موجب این حرکت رو به رشد، تمامی موانع فیزیکی، گمرکی، فنی و مالی که به عنوان موانع بازار مشترک واقعی¬اند، از میان برداشته خواهد شد. ابعاد و جنبه¬های اتحاد اروپا به صورت «وحدت اقتصادی» (پولی، مالی، تجاری، صنعتی و سرمایه گذاری)، «وحدت سیاسی» (جغرافیایی، مرزی، پارلمانی و قانونگذاری) و «وحدت دفاعی و امنیتی» می¬باشد. در اروپای واحد، حرکت کالاها، سرمایه¬ها، انسانها و خدمات در تمامی کشورهای عضو، آزاد است.
ایجاد اروپای واحد که فراتر از اتحاد یکپارچگی اقتصادی است، در دهه 1990 به مرحلۀ قطعی رسیده است. رهبران دوازده کشور عضو جامعۀ اروپا در روزهای نهم و دهم دسامبر سال 1991 در شهر «ماستریخت» هلند گرد هم آمدند و دربارۀ مراحل مختلف وحدت اروپا که تا سال 1991 پایان خواهد یافت، به توافق رسیدند. از جملۀ این توافقها: افزایش اختیارات پارلمان فعلی اروپا از نمایندگان کشورهای عضو است که در حال حاضر بیشتر نقش مشورتی دارد. وحدت پولی اروپا، یعنی انتشار یک پول واحد از طرف کشورهای عضو جامعۀ اروپا نیز که از سال 1996 به تدریج ارزهای مختلف فعلی در کشورهای عضو جامعه خواهد شد، از جمله توافقهای مهم کنفرانس ماستریخت بود. پیمان ماستریخت در کشورهای عضو بازار مشترک، به رفراندوم عمومی گذاشته شد که مورد قبول اکثریت مردم اروپا واقع شد.
اروپا، قطب عظیم اقتصادی
اروپا با یکپارچگی خود به صورت بزرگترین بازار اقتصادی جهان از آغاز تاریخ تا کنون درمی¬آید. اکنون که جمعیت کشورهای عضو اتحادیۀ تجارت آزاد اروپایی (افتا) به 227 میلیون جمعیت جامعۀ اروپا افزوده شده است، جمعیت آن به 380 میلیون می¬¬سد. آمریکا و ژاپن نگرانند که ادغام اقتصادی اروپا، فروش محصولات آنها را در این قاره دشوارتر خواهد کرد؛ حتی اگر اروپا به قطب اقتصادی تبدیل نشود، نفوذ در بازارهای آن دشوارتر خواهد بود. یک اروپای متحد، با تولید ناخالص ملی بیشتر از آمریکا، تبدیل به یک «دژ اروپا» می¬گردد که امتیازات آن، بمراتب، بالاتر از کارکرد جداگانۀ فعلی کشورهای اروپایی است.
نگاهی به آمار زیر، اهمیت این غول عظیم اقتصادی را بیشتر نمایان می¬سازد. به موجب گزارشی که در سالنامۀ سال 1992 مجلۀ معتبر اکونومیست لندن چاپ شده، سهم کشورهای مختلف جهان از سه تریلیون و پانصد میلیارد دلار (3،500،000،000،000) کل صادرات سال 1990 جهان به شرح زیر بوده است:
جامعۀ اروپا (بازار مشترک) 39%
آمریکا و کانادا 15%
ژاپن 8%
اتحادیه تجارت آزاد اروپا 6%
کشورهای کمونیست سابق 6%
بقیه کشورهای جهان 26%
تشکیل ساختار اقتصادی، اجتماعی، امنیتی و سیاست خارجی واحد برای اروپا، لازم و قطعی است، زیرا الف – فرصتها و امکانات برای ایجاد یک خانه اروپای یکپارچه به خوبی فراهم آمده است. ب – نیاز به رقابت به آمریکا و ژاپن در اقتصاد جهانی حکم می-کند که خانۀ اروپا بنا گردد؛ اگر چنین نشود، کشورهای منفرد اروپا بین دو اقتصاد بزرگتر و مهاجم تر خرد خواهند شد. ج – تاکنون امر یکپارچگی تا جایی پیش رفته که عقب نشینی برای همه دشوار شده است. بنابراین، پویایی و نیروی محرکۀ درونی¬ای که ایجاد شده، شرکت کنندگان را وادار می¬کند که گامهای بعدی را استوارتر بردارند.
وحدت آلمان، پشتوانۀ معتبری برای اتحاد اروپا ایجاد کرده؛ هرچند ممکن است در آینده، دشواریهایی را نیز بیافریند. مازاد تجاری این کشور، براساس مرکز آمار آلمان در سال 1990، بیش از 134 میلیارد بوده که 55% آن از صادرات به کشورهای عضو جامعه اقتصادی اروپا و 16% آن نیز از صادرات به کشورهای عضو اتحادیۀ تجارت آزاد اروپا حاصل شده است. تولید ناخالص ملی جامعۀ اقتصادی اروپا درسال 1978 حدود 8/4690 میلیارد دلار برآورد شده است که تولید ناخالص ملی آلمان 3/1 آن می¬باشد.
مجموعۀ تحولات و شاخصهای اقتصادی، دفاعی (در قالب سازمان ناتو)، سیاست خارجی مشترک و قانونگذاری، نشانگر حیات دوبارۀ اروپا به عنوان یکی از محورهای تعیین کنندۀ روابط بین المللی می¬باشد.
منبع:
جمالی، حسن: تاریخ و اصول روابط بین الملل، مرکز تحقیقات اسلامی، قم .
پی نوشت:
- وحدت دو آلمان، علی رحمانی و افسانه نظر، ص 95-102، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی.
- همان، ص 97.
- دیوارها فرو می¬ریزد، سید محمد کاظم نعیمی، ص 47-54، نشر البرز.
- دیوارها فرو می¬ریزد، نعیمی، ص 102.
- همان، ص 141.
- گاه شمار اروپای شرقی، قاسم صنعوی، ص 345-384، مؤسسه چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه.
- گاه شمار اروپای شرقی، قاسم صنعوی، ص 345 – 384، مؤسسه چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه.
- اثرات وحدت دو آلمان در جامعه اروپایی سعید خالوزاده، ص 47 – 57، مؤسسه چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه.
- همان، ص 111- 157 .
- وحدت اروپا در تئوری و عمل، افشین عزیزیان، ص 59 – 62.
- فرهنگ علوم سیاسی، بهمن آقایی و غلامرضا علی بابایی، ج 5 و 6 ، ص 29 – 30، شرکت نشر ویس.
- وحدت اروپا در تئوری و عمل، عزیزیان، ص 91 – 142.
- ر. ک. همنوازی تازۀ اروپا، ژاک دولور، ترجمۀ عباس آگاهی، مؤسسه چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه.
- فرهنگ جامع سیاسی، محمود طلوعی، ص 137، نشر علم و انتشارات سخن.
- European free Trade Association (EFTA) ، درسال 1960 متشکل از کشورهای انگلستان سوئد، نروژ، فنلاند، دانمارک، ایرلند، اتریش، ایسلند و سوئیس، در مقابل جامعه اقتصادی اروپا، به وجود آمد. با خروج انگلستان، دانمارک و ایرلند اعضای آن کاهش یافت. این اتحادیه درسال 1992 یک قرارداد همکاری با جامعه اقتصادی اروپا امضا کرد.
- فرصت را از دست ندهید، ریچارد نیکسون، ترجمۀ محمود حدادی، ص 120، انتشارات اطلاعات.
- رویارویی بزرگ، نبرد اقتصادی آینده ژاپن، اروپا و آمریکا، لستر تارو، ترجمۀ عزیز کیاوند، ص 86، مؤسسه عالی پژوهش در برنامه ریزی و توسعه.
- اثرات وحدت دو آلمان در جامعه اروپایی، خالوزاده، ص 47.