با تأکید بر کتاب الصحیفة الرضویة الجامعة

اعتبارسنجی منابع و اسناد ادعیه رضوی

پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه معصومان (علیهم السلام) همواره پیروان خود را به قرائت دعاهای گوناگون ترغیب می‌کردند؛ پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌فرمود: «أفضل عبادة أمتی بعد قراءة القرآن الدعاء؛
دوشنبه، 30 آذر 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اعتبارسنجی منابع و اسناد ادعیه رضوی
 اعتبارسنجی منابع و اسناد ادعیه رضوی

 

نویسنده: مهدی غلامعلی (1)




 

 با تأکید بر کتاب الصحیفة الرضویة الجامعة

مقدمه

پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه معصومان (علیهم السلام) همواره پیروان خود را به قرائت دعاهای گوناگون ترغیب می‌کردند؛ پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌فرمود: «أفضل عبادة أمتی بعد قراءة القرآن الدعاء؛ برترین عبادت امت من بعد از قرائت قرآن کریم، دعا است. (راوندی، 1407 ق، ص19) سپس آن حضرت این آیه را تلاوت فرمود: «ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ ...» (غافر: 60)؛ بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را. امام علی (علیه السلام) نیز دعا را محبوب‌ترین عمل در نزد خدا می‌دانست و مردم را بدان ترغیب می‌کرد و خود نیز آن چنان با دعا مأنوس بود که امام صادق (علیه السلام) فرمود: «کان أمیر المؤمنین رجلاً دعاءً» امیرالمؤمنین مردی بود که بسیار دعا می‌کرد. (کلینی، 1363، ج2، ص 468، ح8) همراهی و مواظبت دائمی امامان بر انجام اعمال مستحبی و قرائت دعاهای متعدد و گوناگون از یک سو و شیفتگی شیعیان به پیروی از معصومان از سوی دیگر سبب گردید تا اهل بیت (علیهم السلام) نیایش‌ها و مناجات‌های بسیاری را به پیراوانشان بیاموزند و حتی جلسات ویژه‌ای را به املای ادعیه اختصاص دهند؛ مانند مجموعه صحیفه سجادیه و دعای کمیل. گاهی نیز افرادی چون ابوحمزه‌ی ثمالی شاهد مناجات امام بودند و آن را برای دیگران گزارش می‌کردند. مراجعات متعدد به امام رضا (علیه السلام) و درخواست آموزش دعا برای مشکلات گوناگون نیز در همین راستا باید تحلیل شود.

ادعیه نگاری

بیشترین ادعیه مأثوره از امام علی (علیه السلام)، امام سجاد (علیه السلام) و امام صادق (علیه السلام) گزارش شده و مشهورترین مجموعه دعایی اهل بیت (علیهم السلام) کتاب بی نظیر صحیفه سجادیه است. بسیاری از علمای شیعه و سنی نسبت به نگارش مجموعه‌هایی که حاوی ادعیه، اعمال مستحبی و ارتباط با خدا است همت گماشته‌اند. این مجموعه‌ها غالباً مأثور بوده و از جانب معصومین (علیه السلام) به دست ما رسیده‌اند.
تعداد نگارش‌های شیعیان در این سبک به مراتب بیشتر از سنیان بوده و می‌توان ادعا کرد که آثار دعایی سنیان کمتر از یک دهم آثار شیعیان است.
این شیوه از همان قرون اولیه در میان مؤلفان شیعی متداول بود و در کارنامه علمی بسیاری از عالمان شیعی کتاب‌هایی با عناوین: «الدعاء، ألادعیة، دعاء السفر، فضل الدعاء، الدعوات، الذکر، عمل الشهور، ثواب الأعمال، عمل الیوم و اللیلة و ...» دیده می‌شود. تنها در رجال نجاشی عناوین 64 کتاب از نویسندگان شیعی تا نیمه اول قرن پنجم آمده است که همگی کتاب‌های حدیثی متنوعی به این سبک را گردآوری کرده‌اند. (2) فزونی اینگونه نگارش‌ها مرهون ترغیب معصومان (علیهم السلام) بر اعمال مستحبی است.
در عصر حاضر نیز بعضی از محققان عزم خویش را جزم کردند تا به گردآوری ادعیه معصومان (علیهم السلام) به صورت مجزا در یک مجموعه همت گمارند. (3) در میان ایشان تلاش‌های دو نفر بیش و پیش از دیگران جلب توجه می‌نمود. نخست جناب حجة الاسلام و المسلمین محمدباقر موحد ابطحی و سپس جناب حجة الاسلام و المسلمین جواد قیومی. آقای قیومی ادعیه معصومان (علیهم السلام) را با پیشوند «صحیفة» منتشر نموده است. (4)
از سوی دیگر تلاش جناب ابطحی با انتشار کتاب «الصحیفة السجادیة الجامعة لأدعیة الإمام علی بن الحسین (علیه السلام)» در جامعه علمی با استقبال خوبی روبرو شد. همین استقبال کافی بود که ایشان گردآوری ادعیه بقیه امامان را نیز در دستور کار خود قرار دهد. انتشار ادعیه دیگر امامان به صورت مستقل در طول حدود یک دهه انجام شد. وی پیشوند «الصحیفة» را برای پژوهش‌های خود برگزید. (5) امروزه تمام کتاب‌های دعایی معصومان (علیهم السلام) را ایشان در «موسوعة الادعیة الجامعة» تقدیم علاقمندان نموده‌اند.
«الصحیفة الرضویة الجامعة» عنوان آخرین اثر دعایی است که آقای ابطحی به صورت مستقل منتشر کرده است. این کتاب شامل ادعیه امام رضا (علیه السلام)، امام جواد (علیه السلام)، امام‌هادی (علیه السلام)، امام حسن عسکری (علیه السلام) و امام مهدی (علیه السلام) است که چاپ دوم آن در سال 1381 شمسی (1432 هجری) بوده است. گفتنی است که پیش از ایشان جناب قیومی به سال 1373 شمسی کتاب صحیفة الرضا خویش را منتشر کرده است. که برترین تلاش جناب ابطحی بر کار ایشان مشهود است. (6)
در نوشتاری که پیش روی شماست، بنا بر آن است تا منابع روایی ادعیه رضوی و اسناد آن در کتاب الصحیفة الرضویة اثر جناب آقای ابطحی بازخوانی و معرفی شود. این مقاله بر آن است که افزون بر معرفی، به بررسی و اعتبارسنجی این ادعیه نیز بپردازد. بنابراین متن حاضر از دو بخش اصلی «اعتبارسنجی منابع» و «سند شناسی روایات» شکل گرفته است.

اعتبارسنجی منابع

منابع حدیثی، از جهت اعتبار با یکدیگر بسیار متفاوتند. و بسیار ساده انگاری است که تنها کهن بودن یک اثر را نشانه معتبر بودن آن ارزیابی کنیم. در اعتبارسنجی یک منبع حدیثی، معیارهای گوناگونی وجود دارد که میانگین آن در هر اثر بر افزایش یا کاهش ارزش آن اثرگذار است.
اگر بخواهیم به طور گذرا مهم‌ترین معیارهای اعتبارسنجی منابع را شماره کنیم، می‌توان به سه معیار اصلی اشاره کرد:

الف) شخصیت علمی مؤلف

نویسنده‌ای که از دانش، دقت و تخصص برخوردار باشد، در شناسایی روایات صحیح، روایات سلیم و گزارش آنان از وسواس ویژه‌ای برخوردار است. در اینجا می‌توان از مؤلفان نام آشنایی چون حسین بن سعید اهوازی، احمد بن محمد بن عیسی اشعری، شیخ کلینی، شیخ صدوق، شیخ مفید و شیخ طوسی یاد کرد که از ویژگی‌های گفته شده به طور نسبی برخوردارند.

ب) جایگاه علمی تألیف

به نظر می‌رسد که شیوه قدمای اصحاب ما بیشتر، کتاب محور بوده است. به این بیان که در اعتبارسنجی روایات بیش از بررسی‌های سندی، به جایگاه یک اثر توجه داشته‌اند. کتاب‌های فهارس و عبارات متعدد نجاشی و شیخ طوسی در اینگونه آثار به نیکی بیانگر این حقیقت است. در این میان بیان صدوق در دیباچه کتاب من لا یحضره الفقیه عبارت گویایی است: «وَ جَمیعُ مَا فیهِ مُستَخرَجٌ مِن کُتُبٍ مَشهُورَةٍ عَلَیهَا المُعَوَّلُ وَ إلَیهَا المَرجِعُ». (صدوق، 1392، ج1، ص3) شیخ صدوق اعتبار روایات کتابش را از آن جهت می‌داند که برگرفته از کتب مشهوری است که تکیه‌گاه دانشیان شیعه بوده و مرجعیت فکری و روایی داشته است. او در ادامه اسامی برخی از منابعش را که چنین ویژگی‌هایی داشته‌اند را بر می‌شمرد. (7)
از این بیان می‌توان برداشت نمود که شهرت و مرجعیت دو ویژگی مهم در اعتمادآفرینی یک اثر نزد قدما بوده است. هنگامی اثری چنین ویژگی‌هایی را در برداشته که دانشمندان شیعه با مراجعه بسیار به آن دریافته بودند که عوامل ضعف در آن اثر یافت نمی‌شود و یا بسیار ‌اندک است. بنابراین آنها با توجه به قرائنی که در اختیار داشته‌اند به آن اثر اعتماد می‌کردند. در بیان فهرس نگاران در توصیف برخی از آثار عباراتی چون «معتمد»، «معتمد علیه»، «معول علیه یا علیها» و نظایر آن دیده می‌شود. این عبارات می‌تواند جایگاه علمی و عملی یک اثر را در جامعه علمی شیعه نشان دهد. این قلم بر آن نیست تا شیوه‌های ارزش‌گذاری قدما را تبیین کند تنها برای اشاره‌ای به پیشینه اعتبارسنجی به این چند نکته اشاره شد.
اما امروزه در شناسایی جایگاه علمی یک اثر روایی چه باید کرد؟
نخستین مرحله، اثبات انتساب «عنوانِ کتاب» به مؤلف و سپس اثبات «این همانی» اثر موجود است. دستیابی به این مرحله مرهون شیوه‌هایی است که نسخه شناسان و رجالیان در آن توانمندند. خوشبختانه بسیاری از آثار روایی کهن نظیر آثار بجا مانده از شیخ کلینی، شیخ صدوق و شیخ طوسی از این ویژگی برخوردارند. البته هستند معدود آثاری همچون کتاب‌های التفسیر امام حسن عسکری، التفسیر علی بن ابراهیم قمی و یا الاختصاص شیخ مفید که در انتساب آنها به مؤلفانشان تردید وجود دارد.
مرحله دوم، بررسی‌های متن شناختی یک اثر است. ارزیاب در این مرحله لازم است با مطالعه دقیق متنِ کتاب، همسویی روایات گزارش شده را با اصول دین، مذهب و همچنین مسلمات باورهای اسلامی و شیعی و یا روایات قطعی الصدور در حوزه روایات کاربردی (فقهی یا اخلاقی) بسنجد. آنگاه روایات ناهمگون را استخراج نماید. مقدار روایات همسو و یا ناهمگون در نمودار ساختن جایگاه اثر مؤثر است. گاه روایاتی در منابع یافت می‌شود که معلل، شاذ، مُدلَّس، موضوع، غریب، منفرد و یا بعید و غالیانه می‌نمایاند. منبعی که از این قبیل روایات را بسیار در خود جای داده باشد، فاقد اعتبار است. اما اندک بودند اینگونه متون در یک کتاب نمی‌تواند اطمینان را از کل اثر بزداید.
مرحله سوم، بررسی‌های سند شناسی است. وضعیت اسناد و حال رجالی راویان موجود در اسناد یک کتاب می‌تواند بخش دیگری از اعتبار آن اثر را نمایان سازد.
همان‌گونه که گستردگی روایات مسند، متواتر، مستفیض، مشهور، صحیح، حسن، قوی، موثق در فزونی اطمینان مؤثر است، تعداد روایات مرسل، مرفوع، منقطع، ضعیف و غریب نیز از اطمینان می‌کاهد.
کثرت وضاعان، کذابان و یا افراد مجهول در یک کتاب روایی بی تردید سبب کاستی اعتماد به آن اثر خواهد شد.
مرحله چهارم، بررسی‌ها برون اثری است. گذشت که متقدمان به شهرت و مرجعیت یک اثر در میان دانشمندان توجه ویژه‌ای داشتند. این شیوه مطابق با اصول عقلایی است. چه اینکه تکیه و اعتماد خبرگان بر تلاش یک خبره نشان از برتری و جایگاه رفیع عملکرد وی دارد. به عنوان نمونه دانشیان شیعه همواره بر کتب معتبری نظیر کتب اربعه تکیه کرده‌اند.

ج) تاریخ تألیف

سومین معیار در اعتبارسنجی یک اثر روایی، تاریخ نگارش آن است. دوران حضور معصومان (علیهم السلام) تا سال دویست و شصت هجری بوده است. ناقلان سخنان ایشان هر قدر به عصر حضور و صدور روایت نزدیک‌تر باشند، سبب فزونی اعتماد به نقل خبر ایشان می‌شود. چه اینکه کوتاهی فاصله در حلقه‌های ناقلان یک خبر، آسیب‌های احتمالی را بسیار کاهش می‌دهد. همین مبنای عقلایی سبب شده بود که برخی از نویسندگان برای آن که روایاتی را با حلقه‌های کمتر گزارش کنند به سفرهای حدیثی اهتمام ورزند. همچنین مؤلفانی چون حمیری به نگارش آثاری نظیر قرب الاسناد دست زده‌اند و یا برخی با گزینش ثلاثیات کلینی به تافته‌ای جدا بودن این روایات اشاره کنند.
اکنون که مهم‌ترین معیارهای سنجش را در منابع روایی برشمردیم، شایسته است که نخست منابع روایی دعاهای امام رضا (علیه السلام) را در کتاب «الصحیفة الرضویة» به دست آوریم و سپس این معیارها بر منابع روایی این دعاها تطبیق دهیم تا بدین وسیله بتوانیم اعتبار منابع و دعاهای گزارش شده را دریابیم.

بسامد منابع

اگر معیار تقدم و متأخر را سده پنجم هجری بدانیم، و شخصیت شیخ طوسی (م 460) را منبا قرار دهیم، باید بگوییم که بیشتر ادعیه گزارش شده از امام رضا (علیه السلام) در کتاب الصحیفة الرضویة مربوط به آثار متقدمان است و این نکته سبب اطمینان بخشی بیشتر به مخاطبان خواهد شد.
در مجموع گردآورنده الصحیفة الرضویة، یکصد و چهار دعا از امام رضا (علیه السلام) را در بخش نخست از منابع گوناگون گزارش کرده و در بخش دوم نیز شصت و دو دعای دیگر را مدعی شده که از آن امام همام است و منبع تمام ادعیه بخش دوم «کتاب فقه الرضا» است.
گردآورنده کتاب نیک می‌داند که در انتساب کتاب «فقه الرضا» به امام هشتم تردیدهای بسیار جدی وجود دارد که سبب شده بیشتر دانشیان شیعه به عدم انتساب این کتاب به آن حضرت متمایل شوند. از این رو مؤلف گذشته از تفکیک ادعیه این کتاب از سایر کتاب‌های دیگر در یک بخش مجزا، در تبویب نیز، بخش دوم را اینگونه نام گذاری کرده است: «ملحقات ادعیه‌ی الامام علی بن موسی الرضا (علیه السلام) من کتاب فقه الرضا (علیه السلام) .»
از نام‌گذاری بخش دوم و همچنین عناوین تمام مدخل‌های این بخش که با عبارت «دعاؤه (علیه السلام)» آمده است، به روشنی آشکار است، که گردآورنده کتاب، بر این باور است که کتاب فقه الرضا از آثار امام هشتم است. بطلان این انتساب را در ادامه به اختصار بیان خواهیم کرد.
اما در یک نگاه آماری می‌توان، بخش نخست- که مهم‌ترین بخش این مجموعه است- را اینگونه توصیف کرد:
از مجموع یکصد و چهار دعا در این بخش، پنجاه و هفت دعا از منابع متقدمان و مابقی از منابع متأخران است. به تفکیک منابع و تعداد دعاهای گزارش شده از هر منبع می‌توان اینگونه آمار داد:
آثار متقدمان (تا پایان سده پنجم):
کتاب عیون اخبار الرضا، 22 دعا. (8)
کتاب الکافی، 10 دعا. (9)
طب الائمه، 5 دعا. (10)
الامالی، (شیخ طوسی)، 4 دعا. (11)
مصباح المتهجد، 3 دعا. (12)
تهذیب الاحکام، (13) قرب الاسناد (14) و فقه الرضا، (15) از هر کدام 2 دعا.
همچنین از کتاب‌های المحاسن، (16) کامل الزیارات، (17) الرجال کشی، (18) فضائل الاشهر الثلاثه، (19) الامالی (شیخ صدوق)، (20) الاختصاص (21) و العتیق الغروی (22) از هر کدام یک دعا گزارش شده است. که در مجموع 57 دعا از منابع متقدمان گزارش شده است.
آثار متأخران (پس از سده پنجم):
مکارم الاخلاق، 13 دعا. (23)
مهج الدعوات، 10 دعا. (24)
جمال الاسبوع، 5 دعا. (25)
اقبال الاعمال، 4 دعا. (26)
الجنه الواقیه، (27) الدعوات (28) و البلد الامین، (29) از هر کدام 3 دعا.
همچنین از کتاب‌های الاختیار ابن الباقی، (30) المزار، (31) عدة الداعی، (32) فلاح السائل، (33) فتح الابواب (34) و بحار الانوار (35) از هر کدام یک دعا گزارش شده است. گفتنی است که در بخش نخست کتاب «الصحیفة الرضویة» شمار ادعیه گزارش شده از منمابع متأخران 47 دعا است که از این میان 24 دعای آن از آثار سید بن طاووس نقل شده که از اهمیت شایسته‌ای برخوردار است.

بررسی تطبیقی معیارهای اعتبارسنجی بر منابع

در بخش نخست این نوشتار سه معیار اصلی برای اعتبار منابع روایی، بیان شد. اکنون برآنیم تا این معیارها را بر منابع روایی ادعیه رضوی تطبیق دهیم. از این رو به تفکیک معیارها، به بررسی تطبیقی منابع خواهیم پرداخت:

الف) مؤلفان منابع روایی ادعیه رضوی

اگر نگوییم تمام مؤلفان منابع روایی ادعیه رضوی، از بزرگان شیعه و دانشمندان نیک نام اثنی عشری هستند می‌توانیم مدعی شویم که افزون بر نود و پنج درصد منابع این ادعیه از آثار محدثان نام آشنایی است که در بزرگی و جلالت ایشان تردیدی نیست.
الف- 1) در یک نگاه گذرا در می‌یابیم که: جناب شیخ صدوق، (36) و سید علی بن طاووس (37) هر کدام 24 دعا (در مجموع 48 دعا)، حسن بن فضل طبرسی صاحب مکارم الاخلاق 13 دعا، (38) شیخ محمد بن یعقوب کلینی 10 دعا، (39) و شیخ طوسی 10 دعا (40) از دعاهای رضوی را در کتاب الصحیفة الرضویة گزارش کرده‌اند. در مجموع هشتاد و یک دعا را این گروه پنج نفره گزارش کرده‌اند.
گذشته از محمدون ثلاث که مؤلفان کتب اربعه روایی شیعه هستند و سخن گفتن از جایگاه علمی ایشان در میان فرهیختگان شیعه تکرار وجدانیات و مسلمات است، بزرگی دو نفر دیگر نیز در نزد بزرگان حدیث، ثابت شده است. اما از آنجا که این دو نفر از شهرت کمتری برخوردار هستند، شایسته است در اینجا به صورت مختصر معرفی شوند.

1. سید بن طاووس (664-589 هـ)؛

سید علی بن موسی مشهور به سید بن طاووس از بزرگان امامیه در قرن هفتم هجری است که در جلالت و منزلت و صفای سیرت کم نظیر است. مادر سید بن طاووس، دختر شیخ پرهیزگار ورام بن ابی فراس حلبی (41) است و مادر پدرش دختر زاده‌ی شیخ بزرگوار ابوجعفر محمد بن حسن طوسی است.
کامل‌ترین سخن را درباره‌ی وی شیخ حر عاملی در أمل الآمل بیان داشته است: «حاله فی العلم و الفضل و الزهد و العبادة و الثقة و الفقه و الجلالة و الورع أشهر من أن یذکر، و کان أیضا شاعرا أدیبا منشئا بلیغا؛ جایگاه علمی، فضلیت، زهد، عبادت، وثاقت، فقه، جلالت و بزرگی و پارسایی او فراتر از آن است که به یاد کردن نیازمند باشد. او همچنین شاعر، ادیب و سخنوری بلیغ بود.» (حر عاملی، 1362، ج2 ص 205، ش 622).
از سال 625 هجری تا 640 در شهر بغداد زیست و سپس به حله بازگشت و بعد از آن در نجف و سپس در کربلا و کاظمین اقامت گزید. وی در سال 652 هجری بنا بر مصالحی به بغداد بازگشت و تا هنگام وفات یعنی سال 644 هجری در آنجا ماند.
سید بن طاووس به سبب در اختیار داشتن اصول اولیه، کتاب‌ها و روایات شیعه و کتابخانه‌ای بسیار بزرگ و مشهور توانست آثار علمی‌ فراوانی را خلق کند. (42) در دوران حکمرانی هولاکو، نقابت کل عراق را پذیرفت و سه سال و یازده ماه (661 تا 664 هجری) نقیب شیعه در عراق گردید. (43) شهرت سید بن طاووس بیش از هر چیز در ادعیه‌نگاری است. کتاب‌های دعایی متعددی را نگاشته که بخش قابل توجهی از این آثار به عنوان مستدرکی است بر کتاب مصباح المتهجد جدش شیخ طوسی است.

2. حسن بن فضل طبرسی (م 548 هـ)؛

از محدثان امامیه در سده ششم هجری است. شیخ حر عاملی او را با عبارت «کان فاضلا محدثا» (حر عاملی، 1362، ج2، ص75، ش203) و افندی در ریاض العلماء نیز با توصیف «الفاضل الکامل النبیه الفقیه المحدث الجلیل» ستوده‌اند. (امین، بی‌تا، ج5، ص223) او نویسنده کتاب گرانسنگ مکارم الاخلاق است. خاندان طبرسی از خاندان‌های حدیثی شیعه در سده ششم بوده است چه اینکه پدر وی فضل بن حسن مشهور به امین الإسلام طبرسی صاحب تفسیر معروف مجمع البیان است و فرزندش أبوالفضل علی بن حسن، نیز مؤلف کتاب «مشکاة الانوار» بوده است.
الف- 2) در نگاه نخست روشن شد که هشتاد و یک روایت را پنج نفر از بزرگان شیعه همچون مؤلفان کتب اربعه گزارش کرده‌اند. در نگاهی دیگر به منابع روایی ادعیه رضوی در می‌یابیم که مابقی ادعیه- بیست و سه دعا- را سیزده تن از علمای شیعه روایت کرده‌اند.
سه نفر از ایشان نیز به جلالت و بزرگی شهره‌اند و هر کدام در عصر خویش به عنوان استاد بزرگ حدیث امامیه و بزرگ دانشمند عصر خویش معروف بوده‌اند که نیازی به معرفی ندارند. این سه عبارت‌اند از: جعفر بن محمد قولویه (م 368 هجری) صاحب کتاب کامل الزیارات (44)، محمد بن محمد بن نعمان معروف به شیخ مفید (م 413 هجری) (45) و علامه محمدباقر مجلسی صاحب بحارالانوار (م 1111هجری) (46).
اما ده نفر دیگر از با توجه به تعداد اندک ادعیه گزارش شده از ایشان، و نامعروف بودن آنها، ناگزیریم که به صورت بسیار مختصر آنها را معرفی کنیم.

1. أحمد بن محمد بن خالد برقی (ح 274 یا 280 هجری) (نجاشی، 1416 ق، ص 76، ش 182)

از محدثان امامی‌ و اهل کوفه بود که به قم هجرت و آثار روایی بسیاری را خلق کرده است. نجاشی و طوسی وی را فردی مورد اعتماد و در روایت کردن ثقه دانسته‌اند ولی هر دو در این زمینه هم داستان هستند که برقی از اساتید ضعیف [بسیار] (طوسی، 1417، ص51، ش65) روایت می‌کرده و بر روایات مرسل اعتماد می‌نموده است. (نجاشی، 1416 ق ص76، ش 182؛ طوسی، 1417ق، ص51، ش65) به هر تقدیر اگر ایرادی هم وجود داشته باشد در شخصیت برقی نیست بلکه در ناحیه اساتید او است. ابطحی در کتاب خویش یک دعا از کتاب المحاسن برقی گزارش کرده است. (47)

2. عبدالله بن جعفر الحمیری (240-297)

او أبوالعباس قمی، از اصحاب امام‌ هادی و امام حسن عسکری (علیه السلام) بوده (طوسی، 1417، ص 389، ش 5727 و ص400، ش5859) و به عنوان بزرگ عالم و استاد اساتید در شهر قم شناخته شده بوده است. آثار روایی بسیاری نگاشته و فردی مورد اعتماد و جلیل القدر بوده است. (48) کتاب قرب الاسناد وی از منابع روایی ادعیه رضوی است. (49)

3. فرزندان بسطام نیشابوری (سده چهارم)

پنج دعا از دعاهای رضوی در کتاب الصحیفة الرضویة از کتاب «طب الائمه» روایت شده است. (50) این کتاب اثر دو برادر نیشابوری است که به فرزندان بسطام نیشابوری شهره شده‌اند. أبو عتاب عبدالله بن بسطام و حسین بن بسطام بن شابور زیات نیشابوری مؤلفان این کتاب هستند. این دو برادر شیعه بوده و در منابعی معرفی دقیقی از ایشان نشده است. کهن‌ترین معرفی را نجاشی (م 450 هجری) در ذیل عنوان حسین بن بسطام بیان کرده است. او نیز بیشتر به تعریف از کتاب پرداخته است:
«له و لأخیه أبی عتاب کتاب جمعاه فی الطب کثیر الفوائد و المنافع علی طریقة الطب فی الأطعمة و منافعها و الرقی و العوذ، قال ابن عیاش:
أخبرناه الشریف أبو الحسین صالح بن الحسین النوفلی قال: حدثنا أبی قال: حدثنا أبو عتاب و الحسین جمیعا به». (نجاشی، 1416 ق، ص39، ش79)
البته می‌دانیم پدر ایشان بسطام بن سابور زیات واسطی- مؤلف یک اثر روایی- و سه عموی ایشان (زکریا، زیاد و حفص) همگی از راویان ثقه و شاگردان امام صادق و امام کاظم (علیه السلام) بوده‌اند. (نجاشی، 1416 ق، ص110، ش280)
اما اینکه نجاشی درباره توثیق و تضعیف فرزندان بسطام سخنی نگفته است، از آن رو است که جای توصیف در مانند این موارد نیست، چه اینکه کتاب طب وی در شمار منابع فقهی نبوده و شیوه قدما بیشتر توصیف راویان کتاب‌های فقهی بوده است.
از سوی دیگر در طریق کتاب طب آمده است: «اخبرناه الشریف أبوالحسین صالح بن الحسین النوفلی» (نجاشی، 1416ق، ص39، ش79) که به قرینه الشریف روشن می‌شود که ابوالحسین از سادات است و بنابراین «الحسین النوفلی» همان حسین بن یزید نوفلی مشهور است که از دانشمندان قم وری بوده و ابراهیم بن‌هاشم نیز در شمار شاگردان او است. و می‌دانیم نجاشی کتاب سکونی را از طریق نوفلی گزارش کرده (نجاشی، 1416 ق، ص26، ش47) و قرائت خودش نیز از همین طریق بوده و حال آن که طریق‌های دیگری به کتاب سکونی بوده که افرادی چون فضالة بن ایوب که از اصحاب اجماع بوده‌اند در آن طرق وجود داشته‌اند. (کلینی، ج2، ص 468، ح1،2،3) این نکته موید آن است که نوفلی در نزد نجاشی از شخصیت والایی برخوردار بوده است. چه اینکه ظاهراً از دقت و احتیاط در نقل بهره‌مند بوده است.
باید توجه داشت که نوفلی شاگرد فرزندان بسطام در سماع کتاب الطب بوده است. به نظر می‌رسد که برای نوفلی انتساب روایات این کتاب به ائمه قطعی بوده که این کتاب را گزارش کرده است. بنابراین روایات طب الائمه را می‌توان صادر شده از معصوم (علیه السلام) دانست.

4. قطب الدین راوندی (م 573 هجری)

معاصر وی منتجب الدین رازی و همچنین سید بن طاووس در وصف «قطب الدین أبوالحسین سعید بن هبة الله راوندی» گفته‌اند که او در بسیاری از علوم متبحر و دانشمند بوده است. (حرعاملی، 1362، ج2، ص126، حسینی جلالی، بی‌تا، ج1، ص 586) رازی در توصیف وی می‌گوید: «فقیه عین صالح ثقة، له تصانیف» و سپس سی و سه تألیف او را برشمرده است. (رازی، 1366، ص68، ش186) کتاب الصحیفة الرضویة سه دعا از الدعوات راوندی گزارش کرده است. (51)

5. محمد بن المشهدی (510-594 ح)

محمدبن جعفر بن علی مشهدی حائری، از دانشمندان شهیر در عرصه کتب دعا و زیارات است. سخن حرعاملی درباره وی برای شناسایی وی کافی است: «کان فاضلا محدثا صدوقا، له کتب، یروی عن شاذان بن جبرئیل القمی». (حر عاملی، 1362، ج2، ص353، ش 747) دعای سوم کتاب الصحیفة الرضویة برگرفته از کتاب المزار مشهدی است.

6. ابن الباقی (زنده در 653 هجری)

سید علی بن حسان بن باقی قرشی مشهور به ابن الباقی نویسنده کتاب الاختیار من المصباح است. (آقا بزرگ تهرانی، 1403 ق، ج1، ص 364، ش1909) درباره شخصیت وی اطلاعی در متون کهن نیامده است. نام این کتاب به عنوان منبع، در برخی از نسخه‌های اقبال الاعمال، دیده می‌شود. (ابن طاووس، 1414 ق، ج1، ص 21، مقدمه محقق) از آنجا که سید بن طاووس معاصر وی بوده این نکته قابل تأمل است. گفتنی است شیخ عباس قمی‌ با عباراتی نظیر «السید العالم العابد الزاهد الفقیه الصالح» (قمی، 1389ق، ج2، ص 330) او را توصیف کرده است ولی مصدر چنین توصیفی را بیان نکرده است. دعای نهم کتاب الصحیفة الرضویة برگرفته از کتاب الاختیار ابن باقی است.

7. أحمد بن فهد حلی (757-841 هجری)

مشهور به شیخ جمال الدین و ابن فهد حلی. حرعاملی درباره‌اش چنین گفته: «فاضل عالم ثقة صالح زاهد عابد ورع الجلیل القدر» (حرعاملی، 1362، ج2، ص21، ش50) هرچند محدث بحرانی علیرغم توصیف به برتری عبادی‌اش او را از مایلان به تصوف دانسته است: «فاضل عالم فقیه مجتهد زاهد عابد ورع تقی نقی إلا أن له میل إلی الصوفیة» (امین، بی‌تا، ج3، ص 147) دعای شصت و پنجم کتاب الصحیفة الرضویة برگرفته از کتاب عدة الدعی ابن فهد حلی است.

8. إبراهیم کفعمی ‌(820-905 هجری)

شیخ تقی الدین إبراهیم بن علی کفعمی‌از فضلای مشهور و محدثان نام آشنای شیعه در حوزه ادعیه است. شیخ حرعاملی در أمل الآمل درباره وی می‌نویسد «کان ثقة فاضلا أدیبا شاعرا عابدا زاهدا» (حرعاملی، 1362، ج1، ص28، ش5)

9. صاحب کتاب عتیق غروی

مؤلف این کتاب نیز ناشناخته است. از گزارشی در بحارالانوار به دست می‌آید که نویسنده کتاب العتیق الغروی، در سده هفتم می‌زیسته است. (52) در ادامه خواهیم گفت که متن ارائه شده از این اثر در کتاب الصحیفة الرضویة (53) خوشبختانه دارای مویداتی است که ناشناخته بودن اثر و مؤلف آن ضرری به ادعیه رضوی نخواهد زد.

10. صاحب کتاب فقه الرضا

از دیرباز تاکنون، بین دانشمندان شیعه اختلاف شدیدی در بازشناسی مؤلف کتاب فقه الرضا وجود داشته است. دست کم ده نظریه درباره نام مؤلف مطرح شده است.
یک. امام علی بن موسی الرضا (علیه السلام).
دو. امام رضا (علیه السلام) برای أحمد بن سکین که از مقربان و نزدیکان آن حضرت بوده نگاشته است.
سه. علی بن موسی بن بابویه، پدر شیخ صدوق. این اثر همان کتاب الشرائع او است که برای فرزندش شیخ صدوق نگاشته است.
چهار. کتاب به صورت کاملی یا تنها بخشی از آن جعل و به امام إمام رضا (علیه السلام) نسبت داده شده است.
پنج. کتاب حاضر همان کتاب المنقبة امام حسن عسکری (علیه السلام).
شش. مؤلف کتاب یکی از فرزندان ائمه (علیهم السلام) است که به فرمان امام رضا (علیه السلام) چنین اثری خلق کرده است.
هفت. مؤلف یکی از أصحاب امام رضا (علیه السلام) است.
هشت. توقف.
نه. این کتاب همان کتاب التکلیف اثر محمد بن علی بن أبی عزاقر معروف به شلمغانی است که علی بن موسی بابویه از او روایت شنیده و در عصر غیبت صغرا می‌زیست و به جهت ادعای کاذبش از جانب امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) توقیع لعن علیه وی صادر شد.
ده. مؤلف یکی از دانشمندان شیعه است. (54)
آنچه از مطالعه مباحث گسترده در ذیل انتساب کتاب می‌توان دریافت، اینست که با توجه به بررسی محتوایی مباحث داخل کتاب، به طور قطع مؤلف این اثر امام رضا (علیه السلام) نیست. (خوئی، 1377، ج1، ص 36) و از سوی دیگر تردیدی نیست که نویسنده اثر یک عالم شیعی است (خمینی، بی تا، ج1، ص300) بنابراین پیش از آن که این کتاب یک اثر روایی باشد، اثری است فتوایی که برای فقها مطالبش قابل تأمل است.
گفتنی است کتاب الصحیفة الرضویة، در بخش نخست دو دعا را از این کتاب گزارش کرده است. (55) که با توجه به روشن نبودن نام مؤلف لازم است به دیگر راه‌های اعتبارسنجی در این زمینه بیشتر توجه شود.
با توجه به آنچه گذشت یکصد و چهار ادعیه رضوی که در کتاب الصحیفة الرضویة گزارش شده، برگرفته از آثار شانزده مؤلف است. با توجه به بیانات قدما در توثیق محدثان و همچنین مطالبی که در فراز آمد روشن شد که بیشتر این نویسندگان از بزرگان حدیث شیعه بوده و توثیقات صریحی برای ایشان موجود است. تنها سه نفر برای ما ناشناخته هستند که عبارتند از:
ابن الباقی، صاحب کتاب فقه الرضا و صاحب کتاب عتیق غروی.
اعتماد بسیاری از دانشمندان گذشته به آثار ابن الباقی و کتاب فقه الرضا می‌تواند نشان از آن باشد که مطالب کتاب، ارزشمند است. اگرچه ابن الباقی را محدث قمی ‌به بزرگی و عبادت و ... ستوده است ولی انصاف آن است که این کلام بدون استناد است. درباره صاحب کتاب عتیق غروی هم گذشت که ناشناخته بودن وی در مورد بحث ما ضرری بر کتاب الصحیفة الرضویة نمی‌زند. چرا که مویدات خوبی از متن ارائه شده در دیگر منابع معتبر در دست است.
گذشته از این بر فرض مجهول بودن این سه نفر، نیز چندان به مشکل برنخواهیم خورد. چه اینکه کل ادعیه گزارش شده از این سه منبع، چهار دعا است که کمتر از چهار درصد کل ادعیه رضوی در مجموع حاضر است.

ب) جایگاه علمی ‌مصادر روایی ادعیه رضوی

گذشت که در ارزیابی یک اثر علمی‌ مؤلفه‌های گوناگونی مؤثر است. انتساب، شهرت اثر، مرجعیت آن و اعتمادِ حدیث شناسان بزرگ به یک کتاب می‌تواند، جایگاه علمی ‌یک اثر را تبیین کند. همچنین زمان تألیف و بررسی محتوایی کل متن کتاب نیز در فزونی یا کاستی اعتبار مصدر حدیث، مؤثر است. در این نوشتار کوتاه، امکان یک بررسی جامع و کامل حتی برای یک منبع نیز وجود ندارد. ولی جای بسی خرسندی است، که اکثر منابع ادعیه رضوی، از شهرت، مرجعیت حدیثی و اعتماد بزرگان برخوردارند.

ب- 1) آثار متقدمان

به نظر می‌رسد سخن گفتن از جایگاه رفیع آثار مشهور و فاخر متقدمان چون: المحاسن، قرب الاسناد، کتاب الکافی، عیون اخبار الرضا، فضائل الاشهر الثلاثه، الامالی (جناب صدوق)، کامل الزیارات، تهذیب الاحکام، الامالی (جناب طوسی)، مصباح المتهجد و اختیار معرفة الرجال چندان ضرورت نداشته باشد. در حال حاضر مشهور دانشمندان شیعه در انتساب این آثار به مؤلفانشان و همچنین اهمیت علمی‌آنها همداستانند.
البته چند منبع کهن از منابع احادیث رضوی در کتاب الصحیفة الرضویة وجود دارد که تردیدهایی را در انتساب و یا مجهول بودن راویان و همچنین نویسندگان به خود تجربه کرده است. این منابع عبارتند از: کتاب طب الائمه، کتاب الاختصاص و کتاب فقه الرضا.

کتاب طب الائمه:

افزون بر ناآشنا بودن مؤلفان این اثر، در اسناد بخش‌های روایی نیز، نام‌های ناآشنا بسیار دیده می‌شود. بر این اساس طب الائمه را نمی‌توان از جهت اعتبار در شمار آثار یادشده پیشین دانست. سخن علامه مجلسی فضل الختام در این زمینه است: «و کتاب طب الأئمة من الکتب المشهورة لکنه لیس فی درجة سائر الکتب لجهالة مؤلفه و لا یضر ذلک إذ قلیل منه یتعلق بالأحکام الفرعیة. و فی الأدویة و الأدعیة لا نحتاج إلی الأسانید القویة.» (مجلسی، 1412ق، ج1، ص30)

کتاب الاختصاص:

این کتاب از باب بندی مناسب و روایات زیبا بهره مند است اما در انتساب به شیخ مفید (م 413 هجری) تردیدی گزارش شده است. این تردید شاید برگرفته از نحوه خطبه آغازین کتاب بوده باشد. اما علامه مجلسی در دیباچه بحارالانوار به صورت غیرمستقیم به این تردیدها خاتمه داده و می‌نویسد: «و أما کتاب الاختصاص فهو کتاب لطیف مشتمل علی أحوال أصحاب النبی (صلی الله علیه و آله و سلم) و الأئمة (علیهم السلام) و فیه أخبار غریبة، و نقلته من نسخة عتیقة، و کان مکتوبا علی عنوانه: کتاب مستخرج من کتاب الاختصاص تصنیف أبی علی أحمد بن الحسین بن أحمد بن عمران رحمه الله. لکن کان بعد الخطبة هکذا: قال محمد بن محمد بن النعمان: حدثنی أبو غالب أحمد بن محمد الزراری و جعفر بن محمد بن قولویه إلی آخر السند، و کذا إلی آخر الکتاب یبتدئ من مشائخ الشیخ المفید، فالظاهر أنه من مؤلفات المفید رحمه الله.» (مجلسی، 1412 ق، ج1، ص 27)

کتاب فقه الرضا:

پیشتر دامنه اختلافات شدید در کیستی مؤلف این اثر تبیین شد. اما محتوای متن کتاب گویای قدمت اثر و اهمیت آن است. بیشتر روایات آن و همچنین بخشی از استنباطات فقهی آن با اندیشه فقیهان شیعه هم افق است. آیت الله خویی پس از آن که نسبت کتاب را به امام رضا (علیه السلام) محال می‌شمارد و ادله‌ای را هم بیان می‌کند، سپس می‌نویسد: «... مع أنه ذکر فیه من الأحکام المتناقضة و ما یخالف مذهب الشیعة بکثیر، و حملها علی التقیة بدیهی الفساد، لما ورد فی هذا الکتاب أیضا مما یخالفها بل تکذیبهم و الازراء علیهم، کما فی المتعة... و أن موارد التقیة فی الکتاب إنما هی...، تکلف فی تکلف و قول بلا علم.» (خوئی، 1377، ج1، ص36)
بنابر آنچه گذشت، روایات کتاب طب الائمه و الاختصاص پس از بررسی سندی قابل قبول است ولی روایات موجود در کتاب فقه الرضا را نمی‌توان به صدورش اطمینان نمود. مگر از باب تسامح در روایات ادعیه. گذشته از این بخشی از عبارات موجود در فقه الرضا هیچ نشانی از روایت بودن ندارد و مؤلف محترم کتاب الصحیفة الرضویة صرف وجود دعایی در این کتاب را منتسب به امام رضا (علیه السلام) می‌داند که بطلان این انتساب گذشت.

ب- 2) آثار متأخران

باز گفت آمار منابع روایی متأخران در کتاب الصحیفة الرضویة شایسته نیست اما یاد کرد این نکته که 47 دعا از منابع متأخران گزارش شده سودمند است. از مهم‌ترین ویژگی‌های غالب آثار متأخران آن است که ایشان روایات را به صورت مرسل گزارش می‌کنند. چنین شیوه ارائه، به طور کلی اطمینان آفرینی‌اش اندک است. در این مواقع تنها باید به دو راه بررسی متنی روایات یعنی تطبیق با دیگر روایات قطعی الصدور و عرضه به مسلمات دینی اکتفا کرد. البته اعتماد به مؤلف ورزیده و متخصصی نظیر سید بن طاووس نیز در اینجا می‌تواند قدری آرامش بخش باشد.
حدود نیمی‌ از ادعیه رضوی که از منابع متأخران گزارش شده است از آثار جناب سید بن طاووس است که پیشتر با شخصیتی علمی‌ و عملی‌اش آشنا شدیم. 24 دعای رضوی از شش اثر سید نقل شده است: «اقبال الاعمال، مهج الدعوات، جمال الاسبوع، الجنه الواقیه، فلاح السائل و فتح الابواب».
مکارم الاخلاق، الدعوات (راوندی)، البلد الامین، المزار (مشهدی)، عدة الداعی و بحارالانوار(56) دیگر منبعی هستند که نویسنده از آنها ادعیه رضوی را گزارش کرده است. انتساب این آثار و این همانی آنها در نزد محققان ثابت شده است. هر چند روایات مرسل در این آثار فراوانند ولی نیک می‌دانیم که بخش قالب توجهی از روایات ایشان، برگرفته از منابع معتبر متقدمان است و امروزه با تخریج و مصدریابی می‌توان منابع آنها را برنمود.
البته جای این سؤال از جناب آقای ابطحی وجود دارد که چرا به خاطر اندک تفاوت‌هایی، روایتی را از منابع متأخران گزارش کرده و حال آن که اصل متن در متون معتبر قدما وجود داشته است. این از مهم‌ترین ضعف‌های کتاب الصحیفة الرضویة است.
نگارنده این سطور موارد متعددی از اینگونه نارسایی‌ها را در کتاب ملاحظه کرده که یادکرد چند نمونه، خواننده را نیز همراه خواهد کرد.

نمونه 1: کتاب الصحیفة الرضویة، ص68، دعای 90.

این دعا برگرفته از خطبه ازدواجی است که امام رضا (علیه السلام) در جلسه عروسی قرائت فرموده‌اند. مولف این دعا را از روایت مرسلِ کتاب مکارم الاخلاق طبرسی گزارش کرده است و حال آن که اصل دعا در کتاب شریف کافی با دو سند (یکی در ابتدا و یکی در انتها) آمده است. طلیعه این دو نقل را نگاه کنید:

دعاؤه (علیه السلام) عند الزواج فی الخطبة:

«الحمد لله الذی حمد فی الکتاب نفسه و افتتح بالحمد کتابه و جعله أول محل نعمته و آخر جزاء أهل طاعته و صلی الله علی محمد خیر بریته و علی آله أئمة الرحمة و معادن الحکمة. و الحمد لله الذین کان فی نبأه الصادق و کتابه الناطق أن من أحق الأسباب بالصلة و أولی الأمور بالتقدمة سببا أوجب نسبا و أمرا أعقب حسبا...» (الصحیفة الرضویة، ص68، دعای 90 برگرفته از مکارم الاخلاق، ص206)
اکنون در کتاب کافی:
أحمَدُ بنُ مُحَمَدٍ عَن مُعَاویَهَ بنِ حُکَیمٍ قَالَ خَطَبَ الرضَا (علیه السلام) هَذِهِ الخُطبَةَ الحَمدُ لِلَهِ الَذی حَمِدَ فِی الکِتاب نَفسَهُ وَ اَفتَتَحَ بالحَمدِ کِتابَهُ وَ جَعَلَ الحَمدَ أوَلَ جَزَاء مَحَلَ نِعمَتِهِ وَ آخِرَ دَعوَی أهلِ جَنَتِهِ وَ اشهَدُ أن لَا إلَهَ إَلَا اللهُ وَحدَهُ لَا شَریکَ لَهُ شَهَادَهَ اَخلِصُهَا لَهُ و ادَخِرُهَا عَندَهُ وَ صَلَی اللهُ عَلَی مُحَمَدٍ خَاتَمِ النُبُوَة وَ خَیرِ البَریِةِ وَ عَلَی آلِهِ آلِ الرَحمَةِ وَ شَجَرَةِ النِعمَة».
«وَ مَعدِنِ الرِسالَةِ وَ مُختَلِفِ المَلائِکَه وَ الحَمدُ لِلهَ الَذی کَانَ فِی عِلمِهِ السابِقِ وَ کِتَابِهِ النَاطقِ وَ بَیانهِ الصادِق أنَ أحَقَ الاسبَابِ بِالصلَةِ و الاثَرَةِ و اولَی الاُمُورِ بِالرَغبَةِ فِیهِ سَبَبٌ اوجَبَ سَبَباَ وَ أمرٌ اعقَبَ غِنی...»
در پایان این نقل نیز آمده است:
«بَعضُ اصحابنَا عَن عَلِی بنِ الحَسَن بنِ فَضَّال عَن إسمَاعیلَ بنِ مِهرانَ عَن أحمَدَ بنِ مُحَمَدِ بنِ أبی نَصرٍ قَالَ سَمِعتُ أبَا الحَسَن الرِضَا (علیه السلام) یَقُولُ ثُمَ ذَکَرَ الخُطبَةَ کَمَا ذَکَرَ مُعَاویَةُ بنُ حُکَیمٍ مِثلَها».
در بررسی سندشناسی روشن می‌شود که این متن دارای دو سند محزا است که سند نخست معلق و البته موثقه است و سند دوم این متن به جهت نامعلوم بودن «بعض اصحابنا» ضعیف است هرچند بقیه افراد از موثقان و حتی از اصحاب اجماع هستند.

نمونه دوم: کتاب الصحیفة الرضویة، ص66، دعای 83:

دعای کوتاهی است که برای سوار شدن مرکب است. جناب ابطحی این دعا را از مکارم الاخلاق نقل کرده است، و حال آن که این دعا را برقی در محاسن (برقی، بی تا، ج2، ص 628، ح103)، کلینی در کافی (کلینی، 1363، ج6، ص540، ح17)، صدوق در ثواب الاعمال (صدوق، 1368، ص191) و طوسی در تهذیب الاحکام (طوسی، 1390ق، ج6، ص165، ح 309) نقل کرده‌اند. متن این دعا را از کتاب کافی می‌خوانیم.
«عَلِیَ بنُ إبراهِیمَ عَن مُحَمَدِ بنِ عِیسَی عَنِ الدِهقَانِ عَن دُرُستَ عَن إبراهِیمَ بنِ عَبدِ الحَمیِدِ عَن أبی الحَسَن (علیه السلام) قالَ قالَ رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه و آله و سلم)... مَن قالَ إذَا رَکِبَ الدَابَةَ- بِسمِ اللهِ لَا حَولَ و لَا قُوَهَ إلَا بِاللهِ- الحَمدُ لِلهِ الذِی هَدانا لِهذا الآیَةَ وَ سُبحانَ الَذِی سَخَّرَ لَنا هذَا وَ ما کُنَّا لَهُ مُقرِنینَ حُفِظَت لَهُ نَفسُهُ وَ دَابَّتُهُ حَتَی یَنزِلَ.»
به نظر می‌رسد، دلیل انتخاب متن مکارم الاخلاق از آن روست که مؤلف گمان کرده که این دعا از امام رضا (علیه السلام) است. به بیان دیگر این دعا در تمام منابع پیش گفته، از پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت شده است- چنانچه نقل کافی در فراز مشاهده شد- و تنها در متن مکارم الاخلاق به این گونه آمده است:
عن الرضا (علیه السلام) قال: قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): «إذا رکب الرجل الدابة فسمی، ردفه ملک یحفظه حتی ینزل، فإن رکب و لم یسم ردفه شیطان فیقول: تغن، فإن قال: لا أحسن، قال: تمن، فلا یزال یتمنی حتی ینزل. و قال (علیه السلام). من قال إذا رکب الدابة: «بسم الله و لا قوة الا بالله الحمد لله الذی سخر لنا هذا و ما کنا له مقرنین» حفظت له نفسه و دابته حتی ینزل.»
مؤلف کتاب الصحیفة الرضویة، مرجع ضمیر «قال» را به امام رضا (علیه السلام) برگردانده و این اشتباه چه بسا به خاطر عبارت «ع» است که پس از آن آمده است. حال آن که در کتاب مکارم الاخلاق بارها برای پیامبر عبارت «ع» آورده است. از سوی دیگر در تمام متون روایی معتبر پیشین که بی تردید همان‌ها مصدر طبرسی است، انتهای سند چنین است: «إبرَاهِیمَ بنِ عَبدِ الحَمیِدِ عَن أبِی الحَسَنِ (علیه السلام) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللهِ...» و ابو الحسن، در این روایت امام کاظم (علیه السلام) است چه اینکه ابراهیم بن عبدالحمید اگر چه امام رضا (علیه السلام) را دیده ولی به تصریح رجالیان از آن امام روایت نشنیده و تنها روایتگر روایات امام هشتم و هفتم بوده است.
بنابر آنچه گذشت اساس انتساب دعای 83 به امام رضا (علیه السلام) نادرست بوده و این دعا روایتی است از پیامبرخدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و تخصصاً از کتاب الصحیفة الرضویة خارج است. (57)
در پایان این بخش یادکرد دو نکته، تکمیل کننده بحث است:
نخست این که دعای نهم ادعیه رضوی برگرفته از کتاب الاختیار ابن الباقی است. این کتاب به صورت خطی موجود است و نویسنده از متن خطوط گزارش کرده است. این دعا را علامه مجلسی در بحارالانوار از الاختیار ابن الباقی روایت کرده است. (مجلسی، 1412 ق، ج84، ص 280، ح72) بسیاری از بخش‌های دعا در ادعیه دیگر نیز آمده است.
دیگر این که دعای هشتم ادعیه رضویه، برگرفته از کتاب العتیق الغروی است. (مجلسی، ق 1412، ج84، ص 280، ح72) این کتاب در اختیار علامه مجلسی بوده و به طور دقیق معلوم نیست نویسنده‌اش کیست. علامه از کتاب وی روایات بسیاری نقل کرده که بخش قابل توجهی از آنها ادعیه و زیارات هستند. این کتاب، در سده هفتم نگاشته شده است. (58) دعای هشتم مناجاتی است بسیار زیبا و کوتاه که یازده سطر است. اصل این دعا از امام سجاد (علیه السلام) نیز گزارش شده است. (59) و گویا در زمان‌های مختلف نظیر قرائت بر سر مزار اهل بیت (علیهم السلام) این مناجات خوانده می‌شده است. نکته اینجاست که هشت سطر نخست دعا از امام رضا (علیه السلام) در منابع معتبر آمده (صدوق، 1417 ق، ص 707، ح970؛ صدوق، بی تا، ص 124، ح2؛ صدوق، بی تا، ج2، ص 107، ح5؛ طبری، بی تا، ص 319، ح33) ولی تعجب آور است که چرا مؤلف از این منابع معتبر روایت را نقل نکرده و تنها برای سه سطر اضافی از منبعی ضعیف استفاده کرده است. (60)

سندشناسی روایات

از مجموع یکصد و چهار دعایی که از امام رضا (علیه السلام) در کتاب الصحیفة الرضویة نقل شده است تنها پنجاه و هفت دعا دارای سند (اعم از مرسل و متصل) است و مابقی تنها نام امام در ابتدای نقل‌ها دیده می‌شود. به عبارت دیگر در چهل و هفت دعای بدون سند، تنها باید از راه‌های بررسی متنی و یا منبع شناسی به صحت و انتساب آنها اطمینان یا ظن معتبر پیدا کنیم. البته دعاهای مرسل را نیز باید ملحق به روایات بدون سند دانست.

چگونگی بررسی سند

بررسی سند دارای سه بخش اصلی است:

راوی شناسی:

در این مرحله سندشناس با شناختی که از اسناد مشابه پرتکرار و طبقات راویان دارد، مفردات رجالی را شناسایی می‌کند. او در این مرحله باید آسیب‌های به وجود آمده در اسناد از قبیل «تمییز مشترکات»، «توحید مختلفات» و «تحریف یا تصحیف» را کشف کند.

بازسازی سند:

مرحله دوم در سندشناسی است. گاه اسناد به خاطر شیوه‌های تدوین در گذشته، برای ما ناشناخته می‌شوند و به عنوان نمونه ما گمان می‌کنیم که سند دارای افتادگی است و حال آن که برابر با شیوه نگارش کهن هیچ افتادگی غیر منطقی رخ نداده است. سندشناس باید «تعلیق»، «شبه تعلیق» «اضمار» و «تحویل» را به خوبی شناسایی و سند را بازسازی کند. در این مرحله شناخت اتصال سند (استاد و شاگرد بودن افراد در حلقه‌های سند) از مهم‌ترین کارها است.

حکم سند:

در آخرین مرحله سندشناس لازم است تا حکم سند را بر اساس مبانی‌اش در توثیق و تضعیف راویان (مانند مراتب الفاظ) و همچنین قواعد توثیقات عام به مخاطب بیان کند. طبیعی است که نتیجه در بررسی سندی تابع اخس مقدمات است. چه اینکه اگر یک راوی ضعیف باشد، ضعف وی به تمام سند تأثیر خواهد گذاشت.
در اینجا به صورت بسیار گذرا برخی از اسناد را به عنوان نمونه بررسی و حاصل آن را گزارش می‌کنیم. از آن جا که مهم‌ترین کتب شیعه کتب اربعه روایی هستند، تمام اسناد دعاهایی که از این کتب برداشته شده را نخست تبیین و سپس به اسناد دیگر دعاها در منابع نیز نیم نگاهی خواهیم کرد:
اسناد ادعیه رضوی در کتاب‌های کافی و تهذیب الاحکام:
الف) کتاب الصحیفة الرضویة؛ دعای 13، از کتاب کافی جلد 2 صفحه 595 حدیث 34؛ مُحَمَدُ بنُ یَحَیی عَن مُحَمَّدَ بنِ أحمدَ عَن مُحَمَّدِ بنِ الوَلِیدِ عَن یُونُسَ قَالَ قُلتُ لِلرِضَا (علیه السلام) عَلِّمِنِی دُعَاءً...
برای نمونه تمام مراحل سه گانه سندشناسی را در این سند بیان خواهیم کرد ولی در بقیه اسناد بسیار مختصرتر و بیشتر به بیان حاصل حکم سند اکتفا می‌کنیم.

- مُحَمَدُ ینُ یَحیَی:

این عنوان مشترک بین هشت نفر در کتاب شریف کافی است:
أبی حنیفة محمد بن یحیی طبری، محمد بن یحیی الخثعمی، محمد بن یحیی الخزاز، محمد بن یحیی العطار، محمد بن یحیی الفارسی، محمد بن یحیی بن حبیب، محمد بن یحیی بن دریاب و محمد بن یحیی بن زکریا.
برای تمییز در این مشترکات با توجه به طبقات تنها کسی که در طبقه اساتید کلینی قرار دارد. «محمد بن یحیی العطار قمی» است که کلینی 4842 روایت از او در کتابش گزارش کرده است یعنی 25/75 درصد کل روایات کافی. نجاشی او را با این عبارت معرفی و توثیق کرده است: «محمد بن یحیی أبو جعفر العطار القمی ‌شیخ أصحابنا فی زمانه ثقة عین کثیر الحدیث» (نجاشی، 1416 ق، ص353، ش 946)

- عَن مُحَمَدِ بنِ أحمَد:

«محمد بن احمد» به صورت مطلق برای سه نفر در کتاب کافی آمده است ولی در طبقه اساتیدِ اساتید کلینی تنها برای یک نفر است و او «محمد بن أحمد بن یحیی بن عمران أشعری» است. البته از راه شناخت استاد و شاگرد وی نیز می‌توان به همین نتیجه رهنمون شد. معرفی وی را از کتاب رجال نجاشی می‌خوانیم: «محمد بن احمد بن یحیی بن عمران بن عبدالله بن سعد بن مالک الأشعری القمی ‌أبو جعفر کان ثقة فی الحدیث» (نجاشی، 1416ق، ص 348، ش 939) تعداد روایات محمد بن احمد در کافی 311 روایت است که 67 درصد این روایات را شاگردش محمد بن یحیی العطار از او نقل کرده است.

- عَن مُحَمَدِ بنِ الوَلیِدِ

عنوان مطلق «محمد بن الولید» در 39 روایت کتاب کافی آمده که مشترک است بین دو نفر که یکی ثقه و مورد اعتماد (محمد بن الولید خزاز بجلی) و دیگری غالی و ضعیف (محمد بن الولید شباب الصیرفی) است. ار راه طبقات در می‌یابیم که عنوانی که در سند فوق آمده است همان «محمد بن الولید خزاز بجلی» است که رجالیان او را اینگونه معرفی کرده‌اند: «محمد بن الولید البجلی الخزاز أبو جعفر الکوفی ثقة عین نقی الحدیث ذکره الجماعة بهذا روی عن یونس بن یعقوب و حماد بن عثمان و من کان فی طبقتهما.» (نجاشی، 1416ق، ص 345، ش931) از این بیان به خوبی روشن می‌شود که وی در شمار شاگردان یونس بن یعقوب است. همچنین از راه طبقات در می‌یابیم که محمد بن احمد بن عمران اشعری نیز شاگرد او بوده است. البته از محمد بن ولید خزاز تنها 39 روایت در کتاب کافی است که محمد بن احمد تنها راوی یک روایت او است ولی در آن سو محمد بن ولید بیشتر روایاتش را در کافی از یونس بن یعقوب نقل کرده است.

- عَن یُونُسَ

مطلق عنوان «یونس» بین پنج نفر در کتاب شریف کافی مشترک است. با توجه به عبارت پیش گفته و همچنین طبقات و اسناد مشابه در می‌یابیم که یونس در اینجا انصراف به یونس بن یعقوب دارد. نام کامل وی چنین است: «یونس بن یعقوب بن قیس أبو علی الجلاب البجلی الدهنی.» او از اصحاب امام صادق (علیه السلام) و امام کاظم (علیه السلام) بود و از جانب امام هفتم وکیل بوده است. در نزد اهلبیت فردی ثقه و مورد اعتماد بوده است. در دوران امام رضا (علیه السلام) در مدینه وفات یافت. مدتی فطحی بود ولی از این عقیده بازگشت. (نجاشی، 1416ق، ص 446، ش 1207)

حکم سند:

اکنون که تمام افراد سند شناخته شدند و اتصال آن روشن و وثاقت افراد هم ثابت گردید حکم سند دعای 13 کتاب الصحیفة الرضویة که برگرفته از کتاب کافی است «صحیحه» است.
ب) کتاب الصحیفة الرضویة؛ دعای 20، برگرفته از کتاب کافی جلد 2 صفحه 553 حدیث9.
«سند: عِدَّةُ مِن أصحَابِنَا عَن أحمَدَ بنِ مُحَمَدِ بنِ خَالِدٍ عَن أحمَدَ بنِ مُحَمَدِ بنِ أبِی نَصرٍ قَالَ قُلتُ لِلرِضَا (علیه السلام) جُعِلتُ فِدَاکَ...».

وضعیت سند:

سند متصل و تمام افراد سند ثقه هستند، بنابراین سند صحیح است.
ج) کتاب الصحیفة الرضویة؛ دعای 32، برگرفته از تهذیب الاحکام جلد 3، صفحه 311، حدیث 12:
«أحمَدُ بنُ مُحَمَدٍ عَن أحمَدَ بنِ أبِی دَاوُدَ عَنِ ابنِ أبِی حَمزَةَ عَن أبِی جَعفَر علیه السلام قَالَ جَاءَ رَجُلٌ إلَی الرُضَا علیه السلام...».

وضعیت سند:

اگرچه دو طریق شیخ طوسی در فهرست به کتاب‌های احمد بن محمد بن عیسی ضعیف است اما یکی از طرق وی در مشیخه به احمد بن محمد صحیح است. (خوئی، 1413ق، ج2، ص299 و 300) پس سند تا احمد بن محمد بدون اشکال است. اما مشکل در ناحیه پایانی سند است که دو عنوان انتهایی ناآشنا بوده و مجهول بودن ایشان، سند را برای ما ضعیف می‌کند. درباره احمد ابن ابی داود هیچ اطلاعی در دست نیست، پس او مجهول است. اما ابن ابی حمزه- اگر شاگرد امام جواد (علیه السلام)- بوده باشد، او نیز ناشناخته است. چه اینکه در سند ابوجعفر از حضور فردی نزد امام رضا (علیه السلام) خبر می‌دهد. از این رو این ابوجعفر که در تهذیب الاحکام آمده باید امام جواد بوده باشد و روای‌اش ابن ابی حمزه نیز ناشناس می‌ماند.
اما اشتباه ناشی از عملکرد شیخ طوسی یا نساخ کتاب او است. چه این که دقیقاً متن این روایت در کتاب کافی (ج3، ص 473، ح2) آمده است. سند در آن جا چنین است: «عِدَّةُ مِن اَصحَابِنَا عَن أحمَدِ بنِ مُحَمَدِ بنِ عِیسَی عَن أحمَدَ بنِ أبِی دَاوُدَ عَن أبِی حَمزِه عَن أبِی جَعفَر (علیه السلام) قَالَ جَاءَ رَجُلَ إِلَی النَبِیِّ (صلی الله علیه و آله و سلم) ... .» در تطبیق دو سند به خوبی روشن می‌شود که راوی «ابو حمزه» است نه «ابن ابی حمزه» و مقصود از «ابو جعفر» هم «امام باقر (علیه السلام)» است نه «امام جواد (علیه السلام)» و واقعه روایت نیز برای «پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)» رخ داده نه «امام رضا (علیه السلام)» که این ناشی از تصحیفاتی است که در بازنویسی تهذیب الاحکام رخ داده است. (61)
د) کتاب الصحیفة الرضویة؛ دعای 54، برگرفته از کافی جلد 2 صفحه 561 حدیث 18:
«عِدَّةُ مِن أصحَابِنَا عَن سَهلِ بِن زِیادٍ عَن عَلِیِّ بنِ أسبَاطٍ عَن إبرَاهِیمَ بنِ أبِی إسرَائِیلَ عَن الرِضَا (علیه السلام) قَالَ خَرَجَ بِجَاریِةٍ لَنَا خَنازِیرُ فِی ...»

وضعیت سند:

سند متصل است ولی ناآشنا بودن «ابراهیم بن ابی اسرائیل» سند معتبر نیست و ضعیف شمرده می‌شود.
هـ) کتاب الصحیفة الرضویة؛ دعای 76، برگرفته از تهذیب الاحکام جلد 2 صفحه 109 حدیث 181:
«أحمَدُ بنِ مُحَمَدِ بنِ عِیسَی عَن البَرقِی عَن سَعدِ بنِ سَعدٍ الأشعَرِیِّ عَن أبِی الحَسَن الرِضَا (علیه السلام) قَالَ سَألتَهُ عَن سَجدَةِ الشُکرَ فَقَالَ...».
وضعیت سند:
دست کم یک طریق در مشیخه به احمد بن محمد صحیح است، (خوئی، 1413 ق، ج2، ص299 و 300) بقیه افراد نیز از بزرگان و همگی ثقه‌اند از این رو سند صحیح است.
و) کتاب الصحیفة الرضویة؛ دعای80، برگرفته از کافی جلد 2 صفحه 542 حدیث 7:
«مُحَمَدِ بنِ یَحیَی عَن أحمَدِ بنِ مُحَمَد [بنِ عِیسَی] عَن مُحَمَدِ بنِ سِنَانٍ عَن الرِضَا (علیه السلام) قَالَ کَانَ أبِی (علیه السلام) إِذَا خَرَجَ...».
وضعیت سند:
متصل، تمام افراد سند در نزد مشهور دانشیان امروزی، ثقه و بنابراین سند صحیح است.
ز-ح) کتاب الصحیفة الرضویة؛ دعاهای 84 و 85: برگرفته از کافی جلد 5 صفحه 256 حدیث3:
«عَلِیُ بنّ إبرَاهیِم عَن أبِیهِ عَن عَلِیُ بنِ أسبَاطٍ قَالَ کُنتَ حَمَلتُ مَعِیَ مَتاعاً إِلَی...»
وضعیت سند:
اتصال سند و وثاقت افراد روشن است. بنابراین سند معتبر و صحیح است.
ط-ی) کتاب الصحیفة الرضویة؛ دعای 86 و 87، برگرفته از کافی جلد3 صفحه 471 حدیث 5:
«عَلِیُ بنِ إِبرَاهیِم عَن أبیِهِِ عَن ابنِ أَسبَاطٍ وَ مُحَمَدِ بن ِأحمَدَ عَن مُوسَی بنِ القَاسِمِ البَجَلِیِّ عَن عَلِیِّ بنِ أَسبَاطِ قَالَ قُلتُ لِأَبِی الحَسَنِ الرِضَا (علیه السلام)...»
وضعیت سند:
این سند دارای تحویل است و به عبارت دیگر از دو سند زیر تشکیل شده است:
- علی بن إبراهیم عن أبیه عن ابن أسباط قال قلت لأبی الحسن الرضا (علیه السلام) جعلت فداک... فقال.
- محمد بن أحمد عن موسی بن القاسم البجلی عن علی بن أسباط قال قلت لأبی الحسن الرضا (علیه السلام)جعلت فداک... فقال.
سند نخست که در دعاهای 84 و 85 نیز آمده بود که گفتیم صحیح است. سند دوم نیز متصل و افرادش ثقه‌اند بنابراین هر دو سند صحیح هستند.
ک) کتاب الصحیفة الرضویة؛ دعای 91، برگرفته از کافی جلد 5 صفحه 374 حدیث8:
«مُحَمَّدُ بنُ أحمَدَ عَن بَعضِ أصحابِنَا قَالَ کانَ الرِّضا (علیه السلام) یَخطُبُ فِی...»
وضعیت سند:
در سند تعلیق (افتادگی در ابتدای سند و تکیه بر اسناد پیشین) رخ داده است که نیازمند بازسازی سند است اما از آن جا که در انتهای سند عنوانی ناآشنا «بعض اصحابنا» آمده است، در هر صورت این سند ضعیف است.
ل) کتاب الصحیفة الرضویة؛ دعای 98، برگرفته از کافی جلد 1 صفحه 319 حدیث 15:
«أحمَدُ بنِ مِهرَانَ عَن مُحَمَدِ بنِ عَلِیُ عَن أبِی الحَکَمِ قَالَ حَدَثَنِی عَبدُاللهِ بنُ إِبرَاهیِمَ الجَعفَرِیُ وَ عَبدِاللهِ بنِ مُحَمَدِ بنِ عُمَارَةَ عَن یَزیِدِ بنِ سَلیِطٍ قَالَ لَمَا أَوصَی أَبُو إِبرَاهیِمَ (علیه السلام)...»
وضعیت سند:
محمد بن علی (ابو سمینه) از راویان مشکل دار و ضعیف است که به حرف‌های وی نمی‌توان اعتماد کرد. همچنین افرادی چون ابوالحکم و یزید بن سلیط نیز ناشناخته‌اند. پس سند ضعیف است. گفتنی است سند دارای تحویل است و از سه سند شکل گرفته است ولی در هر سه سند ابوسمینه وجود دارد. از این رو هر سه سند غیر قابل اعتماد است.

اسناد ادعیه رضوی در غیر کتب اربعه:

ادعلیه‌ای که از کتاب‌های شیخ صدوق، فرزندان بسطام نیشابور (صاحب کتاب طب الائمه)، ابن قولویه و شیخ طوسی گزارش شده‌اند دارای سند هستند. اما دیگر منابع- به ویژه آثار متأخران- فاقد سند هستند. در میان آثار متأخران، برخی از گزارش‌های سید بن طاووس نیز دارای سند است.
از آن جا که سید دارای کتابخانه‌ای غنی بوده در برخی از موارد، مستقیماً از اصول اولیه شیعه روایت نقل کرده است. به عنوان نمونه دعای 21 کتاب الصحیفة الرضویة برگرفته از مهج الدعوات (ص 303) است. سید در آغاز روایت این دعا نوشته است: «وجدناه من کتاب اصل یونس بن بکیر قال: سالت سیدی ان یعلمنی دعاء ادعو به عند الشدائد، فقال لی: یا یونس... .» اما جمعی از افراد موجود در اسناد روایات سید بن طاووس برای ما ناشناخته هستند.
همین ناشناختگی‌ها در اسناد کتاب‌های صدوق، طوسی و ابن بسطام نیز کما بیش وجود دارد. برخی از اسناد صحیح کتاب عیون اخبار الرضا، کامل الزیارات و قرب الاسناد در منابع دعایی امام رضا عبارتند از:
الف) کتاب الصحیفة الرضویة؛ دعای1، برگرفته از عیون الخبار الرضا جلد 1 صفحه 118 حدیث 9:
أبو جعفر محمد بن علی بن الحسین بن بابویه عن عبد الواحد بن محمد بن عبدوس النیسابوری عن علی بن محمد بن قتیبة النیسابوری عن الفضل بن شاذان قال سمعت الرضا...
ب) کتاب الصحیفة الرضویة؛ دعای 12، برگرفته از کامل الزیارات:
«حدثنی محمد بن یعقوب الکلینی، عن عدة من أصحابنا، عن سهل بن زیاد، عن أحمد بن محمد بن أبی نصر قال: قلت لأبی الحسن (علیه السلام): کیف السلام...»
ج) کتاب الصحیفة الرضویة؛ دعای 36، برگرفته از عیون اخبار الرضا جلد 2 صفحه 137 حدیث 1:
«حدثنا علی بن عبدالله بن الوراق و الحسین بن إبراهیم بن أحمد بن هشام المؤدب و حمزة بن محمد بن أحمد العلوی و أحمد بن زیاد بن جعفر الهمدانی رضی الله عنهم قالوا أخبرنا علی بن إبراهیم بن هاشم عن أبیه عن عبد السلام بن صالح الهروی، و حدثنا أبو محمد جعفر بن نعیم بن شاذان رضی الله عنه عن أحمد بن إدریس عن إبراهیم بن هاشم عن عبد السلام بن صالح الهروی قال: رفع إلی المأمون»
د) کتاب الصحیفة الرضویة؛ دعای 38، برگرفته از عیون اخبار الرضا جلد 2 صفحه 137 حدیث 3:
«حدثنا محمد بن موسی بن المتوکل عن علی بن إبراهیم عن أبیه عن یاسر الخادم قال لما نزل الرضا (علیه السلام)...»
هـ) کتاب الصحیفة الرضویة؛ دعای 58، برگرفته از عیون اخبار الرضا جلد 2 صفحه 57 حدیث 212:
«حدثنا الحسین إبراهیم بن تاتانه قال حدثنی علی بن إبراهیم بن‌هاشم عن أبیه عن الریان بن الصلت قال سمعت أبا الحسن علی بن موسی الرضا (علیه السلام).
و) کتاب الصحیفة الرضویة؛ دعای 62، برگرفته از عیون اخبار الرضا جلد 2 صفحه 151 حدیث 2:
«حدثنا أحمد بن زیاد بن جعفر الهمدانی و الحسین بن إبراهیم بن أحمد بن هشام المکتب و علی بن عبدالله الوراق رضی الله عنهم قالوا: حدثنا علی بن إبراهیم بن ‌هاشم قال: حدثنی یاسر الخادم لما رجع المأمون من خراسان...»
ز) کتاب الصحیفة الرضویة؛ دعای 71، برگرفته از قرب الاسناد صفحه 382 جدیث 1344:
محمد بن الحسین بن ابی الخطاب قال: اخبرنا احمد بن محمد بن ابی النصر قال: سالت الرضا
ح) کتاب الصحیفة الرضویة؛ دعای 62، برگرفته از عیون اخبار الرضا جلد 2 صفحه 181 حدیث 43:
«حدثنا محمد بن الحسن بن أحمد بن الولید رضی الله عنه قال حدثنا سعد بن عبدالله عن إبراهیم بن‌هاشم عن إبراهیم أبی محمود قال رأیت الرضا (علیه السلام) ودع البیت...»
بنابراین در منابع روایی ادعیه رضوی که از غیر کتب اربعه نقل شده است نیز می‌توان روایات صحیحی را مشاهده کرد. طبیعی است بررسی یکایک اسناد در این نوشتار کوتاه ممکن نیست.
آنچه این پژوهش عهده دار آن بود بررسی منابع و اسناد ادعیه رضوی مندرج در کتاب الصحیفة الرضویة الجامعة بود. با بررسی‌های به عمل آمده آشکار شد که بیشتر منابع ادعیه از استواری و اعتبار شایان توجهی برخوردار هستند. معمول مصادر ادعیه، از نویسندگان بزرگ و نام آشنای شیعه گزینش شده بود. در این میان ادعیه انگشت شماری از منابع ضعیف و غیر مشهور گزارش شده بود که توانستیم با بررسی محتوایی و تطبیقی متون این دسته از ادعیه از ضعف آن بکاهیم. همسانی ادعیه مشابه در متون معتبر که از غیر امام هشتم وارد شده بود یکی از مویدات اعتبار افزایی این دسته از ادعیه به شمار می‌رفت.
تلاش دیگری که در این نوشتار ارائه شد بررسی برخی از اسناد ادعیه رضوی بود. رهاورد این تلاش معرفی برخی از اسناد صحیح و یا ضعیف در میان متون بود. شیوه بررسی منابع و اسناد در این پژوهش می‌تواند الگوی مناسبی برای دانشجویان در اینگونه مقالات باشد. چه اینکه تخصصی بودن این دسته از مقالات سبب دشواری در ارائه آن نیز شده است.
اگرچه بسیاری از ادعیه رضوی از اسناد خوب و یا منابع معتبر برخوردار هستند اما از نظر نباید دور داشت که قرائت ادعیه تنها متوقف بر ثبوت صدور از ناحیه شارع نیست و قانون تسامح در ادله سنن و همچنین روایات «من بلغ» شامل این ادعیه خواهد شد.

پی‌نوشت‌ها:

1- عضو هیأت علمی دانشکده علوم حدیث. Mahdigh 53 @ gmail. com
2- ر.ک: الشیخ النجاشی و کتابه (دکتر حسن الحکیم)، ص 367-364.
3- نک: جناب حجة الاسلام و المسلمین باقر شریف القرشی کتاب الصحیفة الصادقیه، ابراهیم بن محسن کاشانی کتاب الصحیفة الهادیة و التحفة المهدیه، احمد بن صالح آل طعان کتاب الصحیفة الصادقیة و الدعوات الجعفریة، کمال الدین الغراب کتاب نیایش‌های پیامبر (ترجمه مهدوی دامغانی) و ... .
4- به عنوان نمونه صحیفة الزهراء، صحیفة الحسن، صحیفة الحسین، صحیفة الرضا. تمام این کتاب‌ها به فارسی نیز ترجمه شده است. استان قدس رضوی مجموعه کتاب‌های قیومی را ذیل عنوان موسوعة الادعیه در شش جلد منتشر کرده است.
5- به عنوان نمونه الصحیفة النبویه، الصحیفة العلویة، الصحیفة الکاظمیه و ... .
6- قیومی خود را به بیان تنها ادعیه مقید نکرده است. بلکه وی 89 دعا، 28 مناظره و 40 کلمه قصار از امام (علیه السلام) آورده در حالی که تعداد ادعیه‌ای که ابطحی آورده است یکصد و چهار دعا است و همواره خود را مقید نموده که غیر از دعا گزارش نکند. نحوه آدرس دهی ابطحی نیز نشان از برتری دارد.
7- مانند کتاب حریز بن عبدالله سجستانی، کتاب عبیدالله بن علی حلبی، کتاب‌های علی بن مهزیار اهوازی، کتاب‌های حسین بن سعید، نوادر احمد بن محمد بن عیسی، کتاب نوادر الحکمة تصنیف محمد بن احمد بن یحیی بن عمران اشعری، کتاب الرحمة از سعد بن عبدالله، جامع استادش محمد بن الحسن الولید، نوادر محمد بن ابی عمیر، کتاب‌های احمد بن ابی عبدالله برقی بنام محاسن و رساله‌های عملیه پدرش.
8- شامل دعاهای: 1، 7، 11، 14، 18، 36، 38، 55، 58، 59، 62، 68، 69، 77، 78، 79، 88، 89، 94، 96، 97 و 102.
9- شامل دعاهای: 13، 20، 54، 80، 84، 85، 86، 87، 91، 98.
10- شامل دعاهای: 46، 47، 49، 52، 57.
11- شامل دعاهای: 5، 19، 25، 66.
12- شامل دعاهای: 29، 67، 75.
13- شامل دعاهای: 32، 76.
14- شامل دعاهای: 71، 81.
15- شامل دعاهای: 60، 93.
16- دعای: 82.
17- دعای: 12.
18- دعای: 101.
19- دعای: 61.
20- دعای: 95.
21- دعای: 51.
22- دعای: 8.
23- شامل دعاهای: 24، 26، 34، 39، 43، 44، 45، 48، 56، 53، 83، 90، 92.
24- شامل دعاهای: 4، 21، 31، 33، 35، 40، 37، 41، 73، 103.
25- شامل دعاهای: 27، 28، 74، 99، 100.
26- شامل دعاهای: 15، 10، 63، 64.
27- شامل دعاهای: 6، 50، 104.
28- شامل دعاهای: 2، 22، 16.
29- شامل دعاهای: 23، 30، 72.
30- دعای: 9.
31- دعا: 3.
32- دعای: 65.
33- دعای: 70.
34- دعای: 17.
35- دعای: 42.
36- شامل دعاهای: 1، 7، 11، 14، 18، 36، 38، 55، 58، 59، 61، 62، 68، 69، 77، 78، 79، 88، 89، 94، 96، 95، 97 و 102.
37- شامل دعاهای: 4، 17، 21، 31، 33، 35، 37، 40، 41، 73، 103، 27، 28، 74، 10، 15، 63، 64، 6، 70، 50، 104، 99، 100.
38- شامل دعاهای: 24، 26، 34، 39، 43، 44، 45، 48، 53، 56، 83، 90، 92.
39- شامل دعاهای: 13، 20، 54، 80، 84، 85، 86، 87، 91، 98.
40- شامل دعاهای: 5، 19، 25، 29، 32، 66، 67، 75، 76، 101.
41- مؤلف کتاب تنبیه الخواطر.
42- او در سال 650 هجری، هنگامی‌ که مشغول تألیف کتاب الاقبال بوده، هزار و پانصد کتاب نفیس در اختیار داشته است (حسینی جلالی، بیتا، ج1، ص656).
43- برگرفته از کتاب فهرس التراث، ج1، ص 656 و همچنین مقدمه محققان کتاب‌های مهج الدعوات (حرز چهارده معصوم) و اقبال الاعمال، با تغییر و تلخیص، علاقه مندان به مطالعه در زمینه شخصیت زندگی، اندیشه و آثار ابن طاووس می‌توانند به کتاب کتابخانه سید بن طاووس و احوال و آثار او اثر اتان کلبرگ (ترجمه علی قرانی و رسول جعفریان) مراجعه کنند.
44- دعای: 12.
45- دعای: 51.
46- دعای: 42.
47- دعای: 82.
48- نک: نجاشی، 1416، ص219، ش573، طوسی، 1417، ص 294، ش440.
49- شامل دعاهای: 71، 81.
50- شامل دعاهای: 46، 47، 49، 52، 57.
51- شامل دعاهای: 16، 22، 2.
52- نک: مجلسی، 1412 ق، ج83، ص284، ح47؛ و ج91، ص41، ح25.
53- دعای: 8.
54- برای اطلاع بیشتر نک: نوری، 1415ق، ج1، ص 230؛ الفقه الرضا، 1406 ق، (چاپ موسسه اهل البیت)، مقدمه محققان، حسینی جلالی، بی تا، ج1، ص 227؛ امام خمینی (ره)، بی تا، ج1، ص 300؛ خوئی، 1377، ج1، ص36.
55- شامل دعاهای: 60- 93 البته در بخش دوم کتاب، مجموعه‌ای از دعاها به امام رضا (علیه السلام) نسبت داده شده که همگی آنها برگرفته از فقه الرضا است و از این رو فاقد اعتبار است.
56- دعای 42 صحیفه رضوی دعای امام هشتم (علیه السلام) هنگام خشم مأمون بر ایشان است. این دعا از منفردات بحارالانوار است و در منبع دیگری نیامده است و مؤلف ناگزیر بوده تا از این کتاب واسطه نقل کند. در مصدریابی‌های متعدد این قلم، نتوانست مصدر دیگری را برای آن بیابد.
57- این قلم اکنون بر آن نیست تا نقدی بر کتاب الصحیفة الرضویة بنویسد ولی در خلال مصدریابی ادعیه رضوی دریافتیم که در انتساب برخی دیگر از ادعیه نیز اشکال جدی وجود دارد. به عنوان نمونه در صفحه 70 دعای 92 اساساً این دعای امام جواد است که در حین خطبه عقد دختر مأمون خوانده است ولی مؤلف به خطا آنرا به امام رضا (علیه السلام) نسبت داده است.
58- نک: مجلسی، 1412 ق، ج83، ص 284، ح47 و ج91، ص41، ح25.
59- نک: مفید، 1414 ق، ج2، ص 152.
60- گفتنی است که مشابه سه سطر مابقی در روایات آمده است: طوسی، 1390، ج3، ص 70؛ طوسی، بی تا، ص600؛ صدوق، بی تا، ج2، ص74، ح4.
61- در این صورت دیگر این دعا، رضوی نیست و نباید در کتاب الصحیفة الرضویة بیاید.

منابع تحقیق:
1. ابراهیم بن علی الکفعمی‌(1403 ق)، المصباح، بیروت: مؤسسه الاعلمی، دوم.
2. ابوالقاسم خوئی (1377)، مصباح الفقاهة، مقرر: محمد علی توحیدی تبریزی، قم: داوری.
3. ابوالقاسم خوئی (1413 ق)، معجم رجال الحدیث، قم: مرکز نشر الثقافه الاسلامیه.
4. اتان کلبرگ (1371)، کتابخانه سید بن طاووس و احوال و آثار او، ترجمه سید علی قرائی و رسول جعفریان، قم: کتابخانه عمومی‌حضرت آیة الله مرعشی نجفی (ره).
5. احمد بن محمد برقی (بی‌تا)، رجال البرقی، المحاسن، تصحیح و تعلیق سید جلال الدین حسینی، تهران: دارالکتب الإسلامیة.
6. احمد بن علی نجاشی (1416ق)، رجال النجاشی، تحقیق موسی شبیری زنجانی، قم: مؤسسه النشر الاسلامی.
7. امام رضا (منسوب به ایشان) (1406ق)، الفقه (فقه الرضا)، تحقیق مؤسسه آل البیت (علیهم السلام)، مشهد: المؤتمر العالمی‌ للإمام الرضا (علیه السلام).
8. حسن عیسی الحکیم (بی تا)، الشیخ النجاشی و کتابه، بغداد.
9. حسین نوری (1415)، خاتمه‌ی المستدرک الوسائل، تحقیق مؤسسه آل البیت (علیهم السلام)، قم: مؤسسه آل البیت (علیهم السلام)، لإحیاء التراث.
10. روح الله موسوی خمینی (بی تا)، کتاب الطهارة، قم: مطبعه مهر.
11. عباس قمی‌(1389)، الکنی و الالقاب، نجف، المطبعه الحیدریه.
12. علی بن عبدالله منتجب الدین رازی (1366)، فهرست اسماء علماء الشیعه و مصنفیهم، تحقیق سید جلال الدین محدث ارموی، قم: انتشارات کتابخانه آیت الله مرعشی.
13. علی بن موسی ابن طاووس (1414ق)، اقبال الاعمال، تحقیق جواد القیومی، قم: مکتب الاعلام الاسلامی.
14. قطب الدین راوندی (1407ق)، الدعوات، تحقیق مدرسه امام مهدی (علیه السلام)، قم: انتشارات مدرسه امام مهدی (علیه السلام).
15- محسن أمین (بی تا)، اعیان الشیعة، تحقیق: حسن الأمین، بیروت: دار التعارف للمطبوعات.
16- محمد باقر ابطحی (1381)، الصحیفة الرضویة الجامعة، قم: مؤسسه الامام المهدی.
17. محمد باقر مجلسی (1412ق)، بحارالانوار الجامعة، بیروت: دار احیاء التراث العربی.
18. محمد بن أبی القاسم طبری (بی تا)، بشارة المصطفی (صلی الله علیه و آله و سلم) لشیعة المرتضی (علیه السلام)، تحقیق جواد قیومی ‌اصفهانی، قم: مؤسسه النشر الاسلامی‌ التابعة لجماعة المدرسین.
19. محمد بن حسن حرعاملی (1362)، أمل الآمل، تحقیق احمد حسینی، دار الکتاب الاسلامی، ج2.
20. محمد بن حسن طوسی (شیخ طوسی) (1348)، اختیار معرفة الرجال (المعروف برجال الکشی)، تصحیح حسن مصطفوی، مشهد: دانشگاه مشهد.
21. محمد بن حسن طوسی (شیخ طوسی)، (1390 ق)، تهذیب الاحکام فی شرح المقنعة، تحقیق: سید حسن موسوی الخرسان، تهران: دار الکتب الاسلامیة.
22. محمد بن حسن طوسی (شیخ طوسی) (1414ق)، الامالی، قم: دار الثقافه.
23. محمد بن حسن طوسی (1415 ق)، رجال الطوسی، تحقیق: جواد قیومی، قم: مؤسسه النشر الإسلامی.
24. محمد بن حسن طوسی (1417ق)، الفهرست، تحقیق جواد قیومی، 1417ق، قم: مؤسسه نشر الفقاهه.
25. محمد بن حسن طوسی (بی تا)، مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، تحقیق اسماعیل الانصاری الزنجانی.
26. محمد بن علی بن بابویه (شیخ صدوق) (1368)، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، قم: منشورات الرضی.
27. محمد بن علی بن بابویه (1392 ق)، من لا یحضره الفقیه، تحقیق علی اکبر الغفاری، قم: جماعه المدرسین فی الحوزه العلمیه.
28. محمد بن علی بن بابویه (شیخ صدوق) (1417)، الامالی، تحقیق قسم الدراسات الاسلامیة مؤسسة البعثة، قم: مؤسسه البعثة، چاپ اول.
29. محمد بن علی بن بابویه (بی تا)، التوحید، تصحیح و تعلیق سید‌هاشم حسینی طهرانی، قم: جماعة المدرسین فی الحوزة العلمیة.
30. محمد بن علی بن بابویه (بی تا)، عیون اخبار الرضا، تهران: منشورات الاعلمی.
31. محمد بن عمرکشی (1348)، اختیار معرفه الرجال، تحقیق حسن المصطفوی، مشهد: دانشکده الهیات و معارف اسلامی.
32. محمد بن محمد بن نعمان (شیخ مفید) (1414ق)، الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، مؤسسه آل البیت، بیروت: دار المفید.
33. محمد بن محمد بن نعمان (1416ق)، الاختصاص، تحقیق علی اکبر الغفاری، قم: جماعه المدرسین فی الحوزه العلمیه.
34. محمد بن یعقوب کلینی (شیخ کلینی) (1363)، الکافی، تحقیق علی اکبر غفاری، تهران: دار الکتب الاسلامیة.
35. محمد حسین حسینی جلالی (بی تا)، فهرس التراث، قم: انتشارات دلیل ما.
36. محمد محسن آقابزرگ طهرانی (1403 ق)، الذریعه الی تصانیف الشیعه، بیروت: دارالاضواء.

منبع مقاله :
جمعی از نویسندگان؛ به اهتمام مرتضی سلمان نژاد؛ (1392)، جستاری در ادعیه رضویه با تأکید بر «الصحیفة الرضویة الجامعة»، تهران: دانشگاه امام صادق (علیه السلام)، چاپ اول



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.