نویسنده: جینفر پلَت
برگرداننده: حسن چاوشیان
ویراستار: محمد منصور هاشمی
مترجم: حسن چاوشیان
برگرداننده: حسن چاوشیان
ویراستار: محمد منصور هاشمی
مترجم: حسن چاوشیان
Social Survey
در سالهای نخست قرن بیستم، پیمایش اجتماعی به جمعآوری بزرگ مقیاس دادههای اجتماعی از طریق یک یا چند روش اطلاق میشد که معمولاً در یک اجتماع که یک واحد تلقی میشد، انجام میگرفت. پیمایش اجتماعی خصوصاً به مطالعهی گروههای فقیر و میل به اصلاح و بهبود شرایط اجتماعی ربط پیدا میکرد. امروز این اصطلاح به معنای گردآوری دادههای استاندارد دربارهی تعداد نسبتاً زیادی از موارد است که با پرسیدن پرسشهایی، خواه در مصاحبههای چهرهبهچهره و خواه پرسشنامه انجام میگیرد. اکنون دیگر این پیمایشها معمولاً دربارهی یک اجتماع نیست و به موضوع خاصی نیز اختصاص ندارد. با اینکه تغییر کاربرد این پیمایشها زمان واحد و مشخصی نداشت، میتوان جنگ جهانی دوم را مرز میان این دو دوره تلقی کرد.
پیمایشهای اجتماعی اولیه بخش لاینفک جنبشهای اصلاح اجتماعی انگلیسی - امریکایی بود. در ایالات متحدهی امریکا، پیمایش اجتماعی بخشی از جنبش ترقیخواه و مرام اجتماعی بود، درحالیکه در بریتانیا به بحث در «مسئلهی وضعیت انگلستان» دامن میزد. دستاوردهای بزرگ بریتانیاییها در تحقیقات عمده و وسیع دربارهی فقر بود: زندگی و کار مردم لندن اثر پرحجم چارلز بوث (Booth, 1892-7) و مطالعات رونتری (Rowntree, 1901, 1941) در یورک. بولی که آماردان اجتماعی بود، تحقیق مهمی با استفاده از نظریهی نمونهگیری در پمایشها انجام داد و نشان داد که اطلاعات دربارهی تعداد کمتری از مردم، اگر با روش مناسب و با انتخاب نظاممند صورت گیرد برآورد خوبی از ارقام مربوط به کل جمعیت به دست میدهد (Bowley and Bennett-Hurst, 1915). در ایالات متحدهی امریکا «نهضت پیمایش اجتماعی» به راه افتاد که مدل کلی آن اجتماعاتی بود که دربارهی خود مطالعه میکردند تا طرحی برای بهبود مدنی جمعی ارائه کنند (نک. Elmer, 1917). تا دههی 1930 این نهضت اهمیت خود را از دست داد، هر چند که جامعهشناسان روستایی در دانشگاهها و وزارت کشاورزی امریکا هنوز مطالعات مشابهی را در نواحی روستایی انجام میدادند.
در هر حال این نوع پیمایشها تا آن هنگام یکی از شاخههای در حال رشد بود که نهایتاً با شاخههای دیگر ترکیب شد و پیمایش مدرن را به وجود آورد. این شاخهها عبارت بود از نظر سنجیهای سیاسی، پژوهشهای بازار، سرشماری و سایر دادههایی که حکومت جمع میکرد (Converse, 1987). نهاد مؤسسههای پژوهش پیمایشی که آمادهی انجام پیمایش برای هر کسی بودند که پول آن را میپرداخت، کمکم پدید آمد. صرفنظر از نامی که روی آن میگذاشتند، پیمایش به حرفه تبدیل میشد. در طول جنگ جهانی دوم، حکومتهای بریتانیا و امریکا صرفه را در این دیدند که دادههای پیمایشی دربارهی موضوعاتی مثل عکسالعکل مردم به جیرهبندی را از میان جمعیتهای شهری جمعآوری کنند. در امریکا مطالعات وسیعی دربارهی نیروهای مسلح انجام میگرفت و نتایج بعضی از آنها بعدها در مجموعهی مشهور سرباز امریکایی به چاپ رسید (Stouffer et al., 1949-50).
در نتیجهی همهی این فعالیتها، پیشرفتهای فنی مهمی به دست آمد که بسیاری از آنها به برنامهی پل لازارسفلد برای بسط و تدوین روش مطالعات پیمایشی مربوط میشود. گسترش علوم اجتماعی در دورهی بعد از جنگ به این معنا بود که پیمایش میتوانست در دانشگاهها نهادینه شود و همین اتفاق هم افتاد. اکنون پیمایش در اکثر رشتههای علوم اجتماعی و نیز از طرف حکومت و در دنیای تجارت مورد استفاده قرار میگیرد.
کلیشهی رایج برای پیمایش اجتماعی مدرن براساس یک نمونهی معرف شکل میگیرد و دادههای خود را با پرسشنامهای جمعآوری میکند که چند پرسش «باز» دارد (که پاسخگویان با زبان و کلمات خود به آنها جواب میدهند) و تعداد بیشتری پرسشهای بسته (که پاسخگو از بین چند جواب ثابت باید پاسخ مناسب را انتخاب کند)؛ پرسشنامه را مصاحبهگری کامل میکند که فنون مصاحبه را آموزش دیده است؛ پاسخها به صورت کمّی درمیآیند و پاسخهای پرسشهای باز «کدگذاری» میشوند (در چند مقوله طبقهبندی میشوند) تا این کمیسازی مقدور شود، و سپس به کمک رایانه تحلیل میشوند. این کلیشهی ثابت در عمل شکلهای گوناگون و متنوعی پیدا میکند. ممکن است یک جمعیت به طور کامل مطالعه شود، و نمونهها معمولاً معرف مناطق نیستند؛ واحدها ممکن است افراد نباشند بلکه سازمانها یا خانوادهها باشند. «پرسشنامه» ممکن است به قدری پرسشهای باز داشته باشد که پیمایش شبیه مصاحبهی فشردهی ساخت نیافته شود. ممکن است پرسشنامه به طور کامل توسط پاسخگو تکمیل شود؛ مصاحبههای تلفنی نیز رفتهرفته رواج پیدا میکند.
مسلماً هیچ پاسخ درستی به این پرسش نمیتوان داد که «پیمایش» در کجا به انتهای راه میرسد و سایر انواع پژوهشها از کجا آغاز میشوند. سی. مارش (Marsh, 1982, p. 6) پیمایش را به صورتی باز تعریف کرده است که به معنای هرگونه پژوهش اجتماعی است که در آن اندازهگیریهای نظاممند دربارهی مجموعهای از موارد انجام بگیرد و همبستگیهای میان موارد تحلیل شود تا الگوی روابط بین آنها کشف شود. مقصود از این تعریف دوباره، این است که توجه را به ساختار دادهها و چگونگی تحلیل آنها جلب کند تا به ابزارهای گردآوری دادهها، که کماهمیتتر دانسته میشوند، بیش از حد توجه نکنیم. این تعریف اندیشههای سودمندی به بار میآورد، اما مرسوم نیست.
روش پیمایشی با انتقادات زیادی مواجه بوده است.
یکی از انتقادهای اساسی این است که اکثر پیمایشها گزارشهایی دربارهی رفتارها به دست میدهند و حاصل مشاهدهی مستقیم رفتارها نیستند. اما این واقعیت احتمالاً معضلات جدی برای همهی موضوعات پژوهشی به بار نمیآورد. این نکته را نیز باید به خاطر داشت که گزارش میتواند بهتر از فقدان اطلاعات باشد، و اینکه مشاهدهی مستقیم - خصوصاً در یک نمونهی بزرگ - غالباً امکانپذیر نیست. از پیمایشها انتقاد شده است که «پوزیتیویستی» هستند، این انتقاد غالباً بخشی از حملهی کلیتری است که در اواخر دههی 1960 مد روز بود و علیه هرگونه کمّیسازی مطرح میشد. مارش (March, 1982, ch. 3) به این انتقاد پاسخ گفته است. در اینجا فقط به این نکته اشاره میکنیم که پیمایشها به قدری متفاوت با یکدیگرند که یک کاسه کردن همهی آنها نمیتواند سودمند باشد. علاوه بر این، پیشرفتهای فنی متعددی دربارهی جنبههای مختلف از فنون آماری گرفته تا ریزهکاریهای کیفی جملهبندی پرسشها به دست آمده است. منتقدان این روش در کل به ندرت گستردگی این طیف را به حساب میآورند و معمولاً با استانداردهای جدید پیمایش خوب آشنایی ندارند.
منبع مقاله :
آوتوِیت، ویلیام. باتامور، تام؛ (1392)، فرهنگ علوماجتماعی قرن بیستم، ترجمهی حسن چاوشیان، تهران: نشر نی، چاپ اول