نقد حديث «المهدي عليه السلام من ولد الحسن عليه السلام»

قبل از بررسي رواياتي که در آن ها اشاره شده مهدي از اولاد امام حسن عليه السلام است به اين نکته بايد توجه داشت که حرکت حسنيان به رهبري محمد بن عبدالله حسني که با او در منطقه ي ابواء بيعت شد، بي تأثير در پيدايش اين گونه احاديث نبوده است. از آنجا که سادات حسني درصدد شورش و قيام بر ضد دولت بني اميه برآمدند احتياج به پشتوانه ي معنوي داشتند، لذا از روايات متواتر که درباره ي ظهور مهدي منتظر عليه السلام رسيده بود بهره برداري سياسي کرده و آن را بر خود منطبق کردند.
چهارشنبه، 2 مرداد 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نقد حديث «المهدي عليه السلام من ولد الحسن عليه السلام»
نقد حديث «المهدي عليه السلام من ولد الحسن عليه السلام»
نقد حديث «المهدي عليه السلام من ولد الحسن عليه السلام»

قبل از بررسي رواياتي که در آن ها اشاره شده مهدي از اولاد امام حسن عليه السلام است به اين نکته بايد توجه داشت که حرکت حسنيان به رهبري محمد بن عبدالله حسني که با او در منطقه ي ابواء بيعت شد، بي تأثير در پيدايش اين گونه احاديث نبوده است. از آنجا که سادات حسني درصدد شورش و قيام بر ضد دولت بني اميه برآمدند احتياج به پشتوانه ي معنوي داشتند، لذا از روايات متواتر که درباره ي ظهور مهدي منتظر عليه السلام رسيده بود بهره برداري سياسي کرده و آن را بر خود منطبق کردند. آنان با جعل رواياتي و نسبت آن ها به پيامبر صلي الله عليه و آله، مهدي را از نسل امام حسن مجتبي عليه السلام معرفي نمودند.
شهيد مطهري رحمه الله در اين باره مي گويد: «... محمد بن عبدالله محض مرد بسيار شريفي بود که به نام «نفس زکيه» معروف است. در آخر عهد اموي سادات حسني قيام کردند، حتي عباسي ها هم با محمد بن عبدالله محض بيعت کردند. حضرت صادق عليه السلام را نيز در جلسه اي دعوت کردند و به ايشان گفتند: ما مي خواهيم قيام کنيم و همه مي خواهيم با محمد بن عبدالله بيعت کنيم، شما هم که سيد حسينيين هستيد بيعت کنيد. امام فرمود: هدف شما از اين کار چيست؟ اگر محمد مي خواهد به عنوان امر به معروف و نهي از منکر قيام کند، من با او همراهي مي کنم و تأييدش مي نمايم، اما اگر به اين عنوان که او مهدي است مي خواهد قيام کند، اشتباه مي کند، مهدي اين امت او نيست، کس ديگري است و من هرگز تأييد نمي کنم.
شايد تا حدودي خود مطلب براي محمد بن عبدالله محض هم اشتباه شده بود؛ زيرا هم اسم پيامبر صلي الله عليه و آله بود، و يک خالي هم در شانه اش داشت، مردم مي گفتند: نکند اين خال همان علامت اين باشد که او مهدي اين امت است. بسياري از کساني که با وي بيعت کردند به عنوان مهدي امت بيعت کردند...». (1)

بررسي ادله ي مخالفين

قائلين به اين که مهدي از اولاد و نسل امام حسن مجتبي عليه السلام است به دو دليل تمسک کرده اند:
1- حديثي که ابوداوود در سنن خود از امام علي عليه السلام نقل کرده است. ابي اسحاق مي گويد: علي عليه السلام به فرزندش حسن عليه السلام نظر کرد و فرمود: «همانا اين فرزندم آقاست همان گونه که پيامبر او را آقا ناميد، و زود است که از صلب او مردي خروج کند که همنام نبي شماست...». (2)
پاسخ :
اولا: ابوداوود در اين مورد يک حديث نقل کرده است، در حالي که ده ها روايت ديگر دلالت دارد بر اين که مهدي منتظر از اولاد و نسل امام حسين عليه السلام است، خصوصا آن که در ميان اين دسته اخباري است که سندهاي آن ها اصح است.
ثانيا: همان گونه که قبلا اشاره شد به يک معنا مهدي منتظر از ذريه ي امام حسن عليه السلام نيز هست؛ زيرا مادر امام باقر عليه السلام، فاطمه، دختر امام حسن مجتبي عليه السلام، بوده است. لذا مي توان هر دو دسته روايت را با يکديگر جمع نمود.
ثالثا: در متن حديث فوق اختلاف اساسي وجود دارد؛ زيرا در «عقد الدرر» از ابوداوود همين حديث نقل شده، ولي به جاي «نظر الي ابنه الحسن»، «نظر الي ابنه الحسين» آمده است، يعني به فرزندش حسين نظر کرد. همان گونه که جماعتي از حفاظ همانند ترمذي، نسائي و بيهقي همين قضيه را نقل کرده اند، در حالي که در آن چنين آمده است: «ان عليا نظر الي ابنه الحسين». (3) خصوصا آن که احتمال تغيير و تحريف در لفظ داده مي شود؛ زيرا حسن و حسين شبيه به هم نوشته مي شوند.
رابعا: احتمال جعل و وضع در اين حديث و نظير آن داده مي شود همان گونه که قبلا اشاره شد.
خامسا: حديث منقطع است؛ زيرا ابواسحاق سبيعي ثابت نشده که حديثي از اميرالمؤمنين عليه السلام شنيده باشد، همان گونه که منذري به اين مطلب اشاره کرده است. (4)
2- ابن قيم جوزيه مي گويد: «در اين که مهدي از نسل حسن باشد سر لطيفي است، زيرا از آنجا که حسن خلافت را به خاطر خدا رها کرد، خداوند بدل از آن، خلافت را در نسل او قرار داد، تا زمين را پر از عدل و داد کند. و اين سنت خداوند در ميان بندگان خود است، برخلاف حسين رضي الله عنه ...». (5)
پاسخ: اولا: اين ادعا بدون دليل و مدرک است، و دليلي بر اين سنت نيست.
ثانيا: هرگز امام حسن مجتبي عليه السلام خلافت را به نفع معاويه رها نکرد، بلکه از آنجا که يارانش با او وفا نکردند، و از طرفي جان شيعيان را در خطر مي ديد، و به جهاتي ديگر امام با او مصالحه نمود.

پي نوشت:

1. مجموعه ي آثار، ج 18، ص 173.
2. سنن ابي داود، ج 2، ص 311، حديث 4290.
3. عقدالدرر، ص 45، باب 1.
4. مختصر سنن ابي داود، ج 6، ص 162، ح 4121.
5. المنار المنيف، ص 139.

منبع: کتاب وظايف ما در عصر غيبت




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط